زاد گـــاه
امير سپهر
کودتا در کودتا
تقلب اين بار بر ضد احمدی نژاد خواهد بود
نگارنده اخلاقآ نه تنها هرگز انسان خود بزرگ انگاری نبوده و نيستم، بلکه اصلآ افتادگی را بزرگترين سرمايه خود می دانم. هرگز هم ادعا نکرده و نمی کنم که از ديگران عاقل تر و دورانديش تر هستم. اما از آنجا که بگونه ی فطری انسانی بسيار تيزبين هستم، و باز هم از آنجا که بگونه ی فطری هرگز اسير موج نمی شوم، نتيجه و برايند هر کاری را خيلی زود پيش بينی می کنم
کما اينکه پيش از بازگشت خمينی می دانستم که آن ملای نفهم و کينه توز ايران را به نابودی خواهد کشيد. به همان خاطر هم حتا پيش از آن انقلاب اهريمنی ضد انقلاب شدم. من وقتی آن شهرسوزان را ديده، شعار های اکثرآ فحش های چهارپاداری را می شنيدم، و همينطور آن اتحاد شوم ارتجاع سياه و استعمار سرخ را، به شرافت سوگند که کوچکترين ترديدی هم نداشتم که آن ره، نه حتا به ترکستان که به جهنم سوزان و گورستان ختم خواهد شد
هر چه هم به دوست و آشنا و فاميل می گفتم که:«اگر اين ملای ... پيروز شود، کار اين ملت، به خوردن گوشت سگ و گربه خواهد کشيد»، همه استغفارکنان و با فرستادن صلوات، لب به دندان گزيده و مرا نامسلمان و کافر و عرق خور و غربزده ... می خواندند. همه هم از من ابراز انزجار می کردند. يعنی در آن دوران اصلآ انسان عاقل و فرزانه ای پيدا نمی شد که بشود با او با منطق و استدلال هم سخن گفت و فحش و نفرين نشنيد! گفتار ها و نوشتار هايم در زمان فريب خاتمی را هم که تمامی دوستان و خوانندگانم شنيده و خوانده اند
باری، با اين مقدمه، خواهش می کنم که نوشته زير (مشکل بزرگ خامنه ای: دستبوسی که دست بوساننده شده) که من آنرا پنج ـ شش ـ ماه پيش انتشار دادم را خوب بخوانيد. مشاهده کنيد که من در اين نوشته، چگونه اوضاع کنونی را پيش بينی کرده ام
آنهم نه بدين سبب که من خيلی روشنفکر باشم، بلکه ديگر به اصطلاح روشنفکران گيج هستند که نتوانستند برايند ساده ی برکشيدن موجودی مانند احمدی نژاد وسيله خامنه ای را حدس بزنند. اتفاقآ بزرگترين بدبختی ما هم همين گيج بودن اين طايفه است. چه که وقتی روشنگران يک ملت خود منگل باشند، گيج و منگ بودن خود ملت که ديگر جای شگفتی ندارد
روشنگر «روشنفکر» يعنی چشم و گوش مردم و پزشک جامعه. پزشکی که همواره بايد مراقب سلامتی فرهنگی و سياسی مردم خود باشد. تنها راه سلامت نگهداشتن جامعه هم اين است که اين پزشک «روشنگر» براستی آگاه باشد و به مردم گوشزد کند که از چه کار هايی بايد پرهيز کنند تا ناخوش نشوند و چه ها بايد انحام دهند که بتوانند سالم و شاداب باشند
در ميان ما اما، روشنفکر خود ابتدا حتا از تمامی سبزی فروشان و پينه دوز های بيسواد هم بيشتر ملاباز می شود، و وقتی ملا ايران و ايرانی را نابود کرد، تازه متوجه می شود که اين پديده چه ضد آزادی ويرانگر بوده، و آنگاه می شود نقد کننده ملا
بهر روی، در باره احمدی نژاد و خامنه ای، مطالب زيادی برای نوشتن هست. اما از آنجا که زمان کافی وجود ندارد، آنچه را که می توانم به نوشته ی زير بيافزايم تنها اين است که حال به جرات می توان گفت که هدف اصلی احمدی نژاد و حاميان او که بخشی از سپاه پاسداران هستند، جارو کردن تمامی ملا ها و خود خامنه ای از دولت و حکومت است. آنان چهارـ پنج سال هم هست که بگونه ی سيستماتيک در پی فراهم آوردن مقدمات اين کار هستند
آن سفر های پی در پی استانی احمدی نژاده و پخش پول و هدايا در ميان مردم هم همه در راستای همين هدف بود. به زبانی روشن تر، احمدی نژاد تبليغات انتخاباتی خود را از همان فردای روزی آغاز کرد که رئيس جمهور شد. البته ظاهرآ تبليغات برای انتخابات اما در اصل، پی ريزی کودتای بخشی از سپاه و يک سره کردن کار
تصور خامنه اين بود که خواهد توانست به کمک سپاه پاسداران، هم رديفان و رقبای احتمالی خود را برای هميشه از ميدان به در کند، بويژه رفسنجانی را. او می خواست که ديگر هيچ ملای هم رديف خود از دوران خمينی را در دستگاه خود نداشته باشند. برای همين هم بود که در نمايش انتخاباتی پيشين، دو ملای همرديف خود و از ياران خمينی، يعنی رفسنجانی و کروبی را با ذلت و خواری به شکست کشانيد و بی آبرو کرد
غافل از اينکه سپاه نه تنها در پی حذف رقبای وی، بلکه حتا کنار زدن کامل خود او هم هست. و حال اوضاع بگونه ای شده است که اگر احمدی نژاد و حاميان پشت پرده ی او مهار نشوند، خود خامنه ای هم قربانی اين توطئه ی کثيف خود بر عليه همپالکی های ديرين خود خواهد شد
حاصل اينکه، به باور من کار احمدی نژاد را بايد خاتمه يافته تلقی کرد. يعنی از ديد من، خامنه ای متوجه اين خريت خود شده است و از هر راه ممکن اجازه نخواهد داد که احمدی نژاد برنده ی اين بازی مسخره و شايد هم خونين بشود. حتا من اين احتمال را می دهم که تقلب اين بار، کم کردن از آرای احمدی نژاد به دستور خامنه ای خواهد بود. مگر که در اين چند روزه اتفاق مهمی رخ دهد که من حتا کشت و کشتار و فروپاشی رژيم را هم دور از انتظار نمی بينم
همينجا هم هست که بايد بنويسم ای ننگ و نفرين تاريخ بر اين اپوزيسيون بی مسئوليت و لاابالی و از مرحله پرت که حتا پس از سی سال هم نتوانست يک دولت جايگزين برای رخداد های غيرقابل پيش بينی چون اوضاع کنونی تشکيل دهد تا فورآ جايگزين اين نظام شود که کشور در گرداب هرج و مرج و جنگ داخلی در نغلطد و يکپارچگی ايران از دست نرود. امير سپهر