آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Monday, March 06, 2006

 

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد که حمله به ايران در راه است

حزب ميهن
امير سپهر

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد که حمله به ايران در راه است

هر زمانی که پرزيدنت بوش قدم به خارج از آمريکا بويژه به مناطق لاابالی خيز جهان می گذارد، تازه آدمی متوجه می شود که خداوندا، در اين جهان چقدر انسانهای بی مصرف وجود دارد. انگلهايی که بجای کار و کوشش در جهت بالا بردن توان خود در اين جهان رقابت های سخت فقط برای توجيح عقبماندگی و ناتوانی خود به دنبال يک شيطان بزرگ می گردند که دليل تمامی لاابالی گری ها و سستی های خود را بگردن وی اندازند و با اين جار و جنجال ها خود را تسکين دهند. بوش يک سياستمدار است. فردی که با رای مردمش به رياست جمهوری بزرگترين قدرت نظامی و اقتصادی جهان رسيده. اين طبيعی است که وی مخالفينی داشته باشد. منظور اين نوشته مخالفان سياسی وی نيست که اعتراض به سياست های وی و تيمش طبيعی ترين و ابتدايی ترين حقوق دموکراتيک آنان است. 1

مراد گروههای ولگرد و بی بته ای هستند که با گذاردن دروغين نام صلح طلب بر روی خود اين واژه مرکب زيبا و انسانی را به لجن آلوده اند. کسانی که از يک چشم کاملآ کور هستند، و با ديگر چشم ضعيف و نيمه کور خود هم فقط بوش را می بينند اما برای ديدن اينهمه بی عدالتی و جنايت ديگران کاملآ نابينا هستند. استدلالشان در مخالفت با بوش اين است که از نظر ايشان او يک جنگ طلب و جنايتکار است. اولآ بايد پرسيد که جنايت پرزيدنت بوش چيست؟ برکنار کردن طالبان که افغان و افغانی را نابود کردند و دختران افغان را غنيمت جنگی می شمردند؟ نجات مسلمانان از دست ارتش نژاد پرست يوگسلاوی که بعد از کشتن مردان هر چهل پنجاه نفری به زنان نگونبخت بوسنی تجاوز می کردند؟ و يا اينکه بر روی صندلی اتهام نشاندن صدام حسين؟ فرد خونخواری که سه دهه عراقی ها را پست تر از حيوان می شمرد، زبان مخالفانش را می بريد، نيم ميليونی جوان ما را کشت، نيم ميليون ديگر را برای هميشه ناقص کرد، افرادش روز روشن زن و دختران را در خيابانهای عراق می گرفتند و در جلو چشمان همسران و پدران و برادرانشان بدانها تجاوز می کردند و هيچ کس را هم زهره نفس کشيدن نبود، آيا جرج بوش جز اينها گناهان ديگری هم دارد؟ آيا او مسئول اعمال تروريست های آدمخوار و برادرکشی عراقی های بی عقل و لمپن هم هست که بدست خود هيمه برای افروختن جنگ خانگی فراهم می سازند!؟

ثانيآ چطور بوش حق ندارد به کسی بگويد بالای چشمش ابرو است، اما صدام حسين ها، خامنه ای ها، اسامه بن لادن ها و زرقاوی ها، معمرالقذافی ها و اسد ها ... حق دارند دست به هر جنايتی بيالايند؟ اگر اينگونه نيست در چه سالی و چه تاريخی و در کدام شهر جهان اين صلح طلبان آبجو به دست و بيکاره يکباربر عليه سه دهه جنايت صدام و جنايات روزانه القاعده و دست و پا قطع کردن و چشم در آوردن های علی خامنه ای و کارگر کشی های زرقاوی و ترور ها و کشتار ها و زندانهای شرم آور اسد ... تظاهرات کردند که هيچکسی خبر دار نشد!؟

آخر آن کمونيست های لاابالی به اصطلاح طرفدار طبقه کارگر که امروز بر عليه بوش جامه به تن می درند و خود را پاره پاره می کند و بزرگترين مدافع جمهوری اسلامی هم هستند پس چرا حتی يکبار هم بر عليه جنايات طالبان و ميلوسويچ و سيد علی خامنه ای و صدام حسين تظاهرات جهانی راه نيانداختند؟ چرا در کشور های لاابالی و تروريست و کمونيست خيز هيچ جانبداری از کودکان معصوم حلبچه صورت نگرفت که در قنداق خود با بمب های شيمايی صدام حسين به هلاکت رسيدند؟ چرا حزب کمونيست هند که برای کارگران جهان حنجره پاره می کند حتی يک دفاع خشک و خالی هم از حق صنفی کارگران شرکت واحد نکرد که از طرف اوباش رژيم فقاهتی حتی به زن و فرزندانشان هم هيچ ترحمی نشد. و چرا فقط تا بحال حتی يک اعلاميه ناقابل هم بر عليه زرقاوی و القاعده صادر نکرده که روزانه بطور متوسط خون چهل پنجاه انسان بيگناه را به حلقوم تروريسم اسلامی می ريزند که اتفاقآ تمامی صاحبان خون و قربانی ها هم از فقير ترين طبقه کارگر عراق هستند.1

بيست و هفت سال است که مشتی دزد و جنايتکار مردم ايران را اسير کرده و ضمن دزديدن تمام اموال اين ملت بهترين و فرهيخته ترين فرزندان آنها را اعدام يا ترور کرده اند، اما چگونه است که در مقابل اينهمه جنايت ما حتی يک تظاهرات هم به نفع خود و در رد جنايات اين رژيم از جانب اين صلح طلب های انسان دوست نديده ايم؟ همانطور که اسيران عراقی صدام و افاغنه زندانی طالبان و بوسنی های قربانی ميلوسويچ و ... هم هيچ حمايتی را از اين انسان دوست های لاابالی مشاهده نکردند. بنده نيز چون هر ايرانی وطن دوست ديگری هيچ آرزوی مورد حمله قرار گرفتن ميهنم را ندارم، اما اوضاع ايران بر اساس آمال صاحب اين قلم برنامه ريزی نشده و پيش نخواهد رفت، چرا که نه حتی آمريکا بلکه خود ملا ها به عمد و از روی ميل تمام مقدمات حمله به ايران را فراهم آورده اند، پس اگر مسئله غير قابل پيش بينی ديگری پيش نيايد، اين حمله دير يا زود انجام خواهد پذيرفت. اجازه دهيد بوش يک ترقه در ايران در کند و آنگاه شاهد باشيد که چه کارزار جهانی از طرف اين گروههای اکثرآ لاابالی بر عليه وی براه خواهد افتاد.1

بعد از طرح اينهمه سئوال بی پاسخ مانده حال بهتر است که اصلآ ببينيم اين مخالفان بوش چه کسانی هستند. چرا که جواب همه ی اين پرسش ها هم در همين شناخت است. اين افراد از پايگاه و ديدگاههای متفاوتی هستند. اگر قصد گروهبندی داشته باشيم قادريم اين افراد را به پنج - شش گروه عمده تقسيم کنيم. اول کمونيستهای دموکرات شده آزاد و مترقی هستند، بايد اذعان نمود که در ميان اين گروه انسان های شريف و صلح طلب زيادی وجود دارند که براستی خواهان دنيايی عادلانه و صلح آميز هستند. اما متاسفانه تعداد آنها در خوشبينانه ترين حالت نيز حتی به پنج درصد هم نمی رسد. گروه دوم مسلمانان عرب هستند که مخالفت آنان به دليل حمايت های يکجانبه دولتهای گذشته آمريکا از اسرائيل است. بايد توجه داشت که پرزيدنت بوش بيش از آنکه مسئول باشد، وارث آن حمايت های کورکورانه گذشته آمريکا است، اما اينها بدليل عقبماندگی قادر به درک اين حقيقت ملموس و آشکار نيستند که سياست خارجی آمريکا از بنيان تغيير کرده و بعلت همين عدم درک همچنان کورکورانه بر طبل مخالفت با آمريکايی را می کوبند که امروز حامی اصلی آنان است.1

گروه بعدی را بايد عقبمانده ترين مسلمانان دانست که نان و آب غرب را می خورند اما دل در گرو عشق اسامه بن لادن و زرقاوی ها دارند. عده ای که می توان آنانرا سربازان بالقوه تروريسم جهانی اسلام دانست. مقداری هم از تنفر اينها از بوش در واقع نفرت از کل تمدن و پيشرفت سيستم غرب است که بوش را سمبل اقتدار غرب و مسئول عقبماندگی جهان اسلام می دانند. در حاليکه دليل منطقی اين نفرت نه سيستم غرب بلکه باور های مذهبی و مغز منجمد خودشان است که بدانها اجازه رشد نمی دهد. بجز يکی دو درصد کباب فروش و نانوا در ميان اين گروه که شبانه روز برای پول جان می کنند و هيچ استفاده ای هم از آن نمی کنند، اکثريت افراد اين دسته پست ترين مشاغل را در غرب دارند. دليل آنهم اين است که بجای زبان آموزی و اينتگره شدن در جوامع پيشرفته آرزو دارند که اين جوامع در آنها حل شود. اين دسته فقط به صورت فيزيکی در غرب زندگی می کنند. چرا که روح و مغز منجمد آنان در قهوه خانه هاشان است و کانالهای ماهواره ی شان. از آزادی مدنی در غرب هم برای دشمنی با خود آزادی در غرب و مدنيّت استفاده می کنند.1

اما دو گروه اصلی و غالب که بيش از هفتاد در صد کل مخالفان آمريکا را هم تشکيل می دهند يکی ولگرد های طفيلی هستند و ديگری کمونيستهای عقبمانده که دستکم پنجاه سال از تحولات جهان عقب هستند. متاسفانه به جز عوامل جيره خوار و تروريست رژيم درغرب اکثر مخالفان ايرانی بوش هم در ميان همين دو گروه جای می گيرند. طفيلی ها بچه هايی هستند که در پست ترين خانواده های غرب بلحاظ فرهنگی متولد شده و رشد يافته اند. کسانی که مدرسه را نصف نيمه رها کرده اند و هيچ حرفه ای هم نياموخته اند. اکثرا هم بيکار هستند. خيلی هاشان حتی يک روز هم در عمر خود کار نکرده اند، همگی هم از راه کمک دولتی زندگی می کنند. اين گروه بيکار و بيعار در ظاهر مخالف دولتهای خود هستند، اما اين فقط يک بهانه است.1

اين فلسفه بافی صرفآ دستاويزی است برای توجيح تن به کار ندادن و پنهان نمودن لااباليگری ها و ولگردی ها در زير همان مخالفت با سيستم های سياسی کشورشان. اين طفيلی ها اتفاقآ بزرگترين مدافع حق پناهندگی هم هستند، حال اين پناهنده هر بی سرو پای تروريستی هم که باشد. گروه مزبور را می توان از مسئولان اصلی نا امن شدن کشور های غربی بدليل پذيرش مهاجرت تروريست های اسلامی دانست. اين گروه که خودهيچ نقشی در توسعه و فعاليّت ندارند و انگل وار از ماليات ديگران تغذيه می کنند کار فشار بر دولتهای خود را بجايی رسانده اند که کشور های غربی می رودند تا همگی به جمهوری های اسلامی مبدل شوند. بطوريکه حتی خود صاحبان اصلی اين کشور ها و ماليات دهندگان در ميهن خود هم حق نفس کشيدن آزاد را نداشته باشند.1

و در نهايت آخرين طايفه مخالف بوش هم کمونيست های عقبمانده هستند، ورشکستگانی که بی توجه به تغييرات عظيم دنيا همچنان سر بر ديوار بتونی کوبيده و در اين اوضاع و احوال جهان هم همچنان شعار انترناسيوناليستی سر می دهند. بخواب رفتگانی که هنوز هم متوجه نشده اند پس از آنکه مارکسيسم لنينيسم در گهواره خود اتحاد شوروی ادرار کرد، ايدئولژی ديگر مرد، بويژه در شکل تشکيل حکومت کمونيستی. برای اين طيف طبق همان سنت کهنه دايی ژوزف نفی سرمايه داری هنور هم اصل اول است، بدون توجه به خواستگاه نفی کننده و اين اصل بديهی که صرف مخالفت با سرمايه داری دليل بر آزادی خواهی و مساوات طلبی نيست. خشم و نفرت از آمريکا چنان چشم اين عده را کور کرده که ديروز دانسته و نادانسته بجای حمايت از مردم اسير افغانستان و عراق در صف هواداران ملا عمر و القاعده و صدام قرار گرفتند، و امروز هم در کنار پسمانده ترين و آمخوار ترين حاميان القاعده و خامنه ای ها و زرقاوی ها و بشار الاسد ها.1

در حاليکه امروز تمامی دولتها و کارشناسان بزرگ سياسی جهان مجهز شدن رژيم ايران را به بمب اتم به مثابه خطری برای صلح جهانی می دانند، اما دريغ از يک نشست، يا تظاهرات و حتی يک اعلاميه از طرف اين صلح دوستان طفيلی. اگر می بينيم که همه ی دنيا اعتقاد دارند که رژيم ايران حال که اتم ندارد صلح را در سراسر دنيا به خطر انداخته، اما اين متخصصان و مدافعان صلح برای جلوگيری از اتمی شدن چنين رژيمی ديوانه و بی اعتبار کاری انجام نمی دهند بدين علت است که اين طايفه نه از صلح چيزی می دانند و نه اساسآ از سياست. مخالفت با آمريکا برای اينان نوعی عقده گشايی و بقول خودشان يک هوبی است. اگر اينها حتی از الفبای صلح و مسئوليت هم سر در می آوردند حتمآ برای جلوگيری از اين فاجعه عظيم تا بحال دست به هر کاری زده بودند. اما دريغ از حتی يک آکسيون اعتراضی بر عليه رژيم تروريست پرور ايران که با اقدامات غير مسئولانه و ماجرا جويانه خود تمام جهان را به آستانه يک جنگ عالمگير ديگر کشيده

نتيجه اينکه اگر ما مردم ايران بيست و هفت سال در مقابل ملا های آدمکش بی کس و تنها بوديم و هيچ حمايتی را از سوی صلح دوستان حس نکرديم نبايد ملالی به دل راه دهيم. چون بزودی همه ی اينها جبران خواهد شد. اجازه دهيد که دو پاسدار احمدی نژاد و خامنه ای با بمب های آمريکايی کشته شوند، سپس ببينيد که چگونه به ناگاه همه ی وجدانها از خواب برخواهند خاست و ما به يکباره ميليونها دايه مهربان تر از مادر پيدا خواهيم کرد. در همه ی دنيا هم طفيلی های بيکاره و ولگرد، قوطی آبجو بدست در کنار برادران مسلمان تروريست و کمونيست های جهانوطن اما بی وطن خود به حمايت از ما شکلک های بوش را به آتش خواهند کشيد.1

البته اين هم چون هميشه ظاهر قضيه خواهد بود، چه که اين حمايت ها هم چون مورد افغانستان و عراق از ما ملت نخواهد بود. نام ما ملت ايران فقط بهانه ای خواهد بود برای اين لاابالی ها تا بدين بهانه از برادران جانی ضد غرب خود در مقابل آمريکا دفاع کنند. تا رفقای محبوب و صلح طلبشان جناب دکتر احمدی نژاد يهود پناه، حضرت آيت الله العظمی خامنه ای صلح پرست و شيخ رفسنجانی انسان دوست ... در مقابل آمريکای جهانخوار احساس بی کسی نکنند!1

www.hezbemihan.org

|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker