حزب ميهن
امير سپهر
! پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون
در آستانه نشست حکام آژانس بين المللی انرژی اتمی ، (سی. آی . ا) سازمان اطلاعاتی آمريکا در گزارش سالانه خود، ابعاد تلاشهای جمهوری اسلامی برای دستيابی به سلاحهای اتمی و همکاری شبکه قاچاق اتمی عبدالقديرخان «پدر بمب اتمی» پاکستان با جمهوری اسلامی را بسيار گسترده تر از آن می داند که دولت آمريکا از آن اطلاع داشته است.در اين گزارش نوشته شده است که عبدالقديرخان نه تنها طرح دستگاههای سانترافيوژ برای غنی سازی اورانيوم بلکه طراحهای مربوط به اجزای تسليحاتی را نيز در اختيار ملا های تروريست ايران قرار می داده است
اين گزارش می گويد، (سی. آی . ا) مطمئن است که جمهوری روضه خوان ها برنامه های مخفی خود برای دستيابی به سلاحهای اتمی را علی رغم انکار کماکان دنبال می کند. اين گزارش رسمی که تقريبا همزمان با اعلام توقف برنامه غنی سازی اورانيوم توسط ايران بر مبنای موافقتنامه کشورهای آلمان، فرانسه و انگلستان با جمهوری اسلامی علنی می شود، گويای وجود جو شک و بدبينی شديد در بين مقامات آمريکايی و حتی اروپايی در برابررژيم تهران است که در پرتوی چنين گزارشی تشديد می يابد.آمريکا از هم اکنون با پيش نويس قطعنامه پيشنهادی برای ارائه به شورای حکام آژانس بين المللى انرژى اتمى که توسط سه کشور اروپايی تنظيم شده است به مخالفت برخاسته است. آمريکا خواهان قطعنامه ای قاطعانه تر است که بدون نياز به حقه بازيهای آتی و وقت کشی های متداول از طرف ملا ها پرونده جمهوری اسلامی را در صورت اثبات تخلف از مفاد موافقتنامه فعلی برای مجازاتهای اقتصادی به شورای امنيت سازمان ملل ارجاع دهد.جورج دبليو بوش، رييس جمهوری آمريکا نيز بعد از انتخاب مجدد خود و تاکيد برآنکه پيروزی انتخاباتی وی گويای خواست ملت آمريکا برای ادامه سياستهای پيشين اوست، کماکان موضع سخت خود در برابر جمهوری روضه خوان ها را حفظ کرده است
بزودی با خروج کالين پاول، وزير امور خارجه و معاونش آرميتاژ از صحنه و جانشينی خانم کانداليزا رایس يکدستی و هماهنگی در کابينه جورج بوش در بسياری از زمينه ها منجمله در قبال جمهوری اسلامی بيشتر ملموس خواهد بود.از هم اکنون انتظار می رود ورود خانم رايس به وزارت امور خارجه صداها و زمزمه های مخالف در آن وزارتخانه را بيش از پيش بی اهميت سازد و آن وزارتخانه را در مسير تبعيت بيشتر از کاخ سفيد و هماهنگی با وزارت دفاع و نظرات شخصيت هايی چون ديک چينی، معاون رييس جمهور و دونالد رامسفلد، وزير دفاع قرار دهد
يعنی روندی شبيه آنچه پس از انتصاب رييس جديد سازمان (سی. آی . ا) آقای پورتر گاس در اين سازمان جريان يافته و به استعفاء و برکناری بسياری از مقامات بلندپایه آن سازمان منجر شده است. جهت گيری دولت آمريکا و بحث و فحص های محافل سياسی و حتا روزنامه ها و رسانه های گروهی ميانه رو در اين کشور که تقريبا همگی به اظهارات و تعهدات جمهوری اسلامی با بدبينی شديد و حتا بی اعتنايی نگاه می کنند، گويای جو انتظاری است که تصادمهای غريب الوقوع بين دو دولت را غيرقابل اجتناب تلقی می کند. جوی که موافقتنامه آخرين اتحاديه اروپا و جمهوری اسلامی را نيز چندان بها نمی دهد
بسياری به غلط اين تصور را دارندکه اقدامات اتحاديه اروپا شايد منجر به دست کشيدن ملا ها ازماجراجويی های بين المللی گردد و در نتيجه آمريکا نيز از در مذاکره با آنها در آيد. اما هم خود ملا ها و هم آمريکايی ها ميدانند که دست کشيدن از تروريسم و فتنه افکنی برای رژيم تهران مرگ و نيستی بهمراه خواهد آورد، چرا که ايدئولژی اين نظام بحران سازی و ريشه آن در تروريسم است. رژيم روضه خوان ها هيچ علت وجودی ديگری ندارد جز نفاق افکنی در روند صلح خاورميانه و پروسه دموکراتيزه کردن منطقه. اين نظام ازهمين ماجرا آفرينی ها تغذيه ميکند. تجربه 26 ساله، بويژه 8 ساله اخير بخوبی نشان داده که اساسآ هرگونه اعتنا به قول و قرارهای رژيم ملا ها که هزار و يک سخنگو و دهها دولت پشت پرده دارد، صرفآ خود فريبی و سرابی بيش نيست
به همين علت هم هست که حتی بعضی از محافل پرنفوذ در آمريکا حتی رد بدل کردن يک جمله با اين رژيم را هم اتلاف وقت ميدانند. اما آمريکا از حوادث عراق اين تجزبه را آموخته که بايد با تأنی و خرد سياسی عمل کند و ظواهر امر را به نحوی نشان دهد که برای ديگران نيز ترديد باقی نگذارد که همه راهها رفته شده و توسل به نظاميگری از سر اجبار و آخرين گزينه بوده است. بنابراين آنچه هم اکنون در جريان است يک سناريو دقيق است. اين سناريو بگونه ای ازپيش تدوين شده است که حذف جمهوری اسلامی نه به علت زور گويی آمريکا ، بلکه از سر ناچاری در قسمت پايانی آن گنجانده شود. بسياری از مقامات رژيم ملا ها نه تنها اين موضوع را ميدانند، بلکه عمدآ هم به تحقق آن کمک ميکنند، با اين تصور و اميد که در سايه بيدار کردن احساسات ملّی و بوجود آوردن انگيزه دفاع از کيان کشور، در آستانه انتصاب جانشين خاتمی عده ای از مردم منزجر از نظامشان را با خود همرا سازند تا از اين رهگذر بر بحران عدم مشروعيّت صرف داخلی و انفجار قريب الوقوع و حتمی غلبه کنند، ولو به بهای ويرانی کامل قسمتی از ايران و کشته شدن هزاران ايرانی ديگر
غافل از آنکه عمق نفرت عمومی از ملايان آن اندازه است که در صورت حمله نظامی آمريکا اکثريت مردم دل و جرأت يافته و برای نابودی اين رژيم در کنار آمريکايی ها خواهند بود نه در صف ملا ها. از اين گذشته، اين بازی بقدری خطرناک است که کوچکترين اشتباه محاسبه در آن کنترل را ازدست ملاها خارج خواهد نمود و طناب نجات به طناب دار مبدل خواهد گرديد. در صورت يک حمله نظامی، قبل از اينکه حتی آمريکايی ها دستشان به ملا ها برسد، ملت ايران خود بحساب آخوندها خواهند رسيد. بسياری از مردم ما در جلوی پای سربازان مهاجم گاو و گوسفند قربانی خواهند کرد. ممکن است عده ای را اين سخن خوش نيايد، ليکن اين واقعيّت ايران کنونی ما است. علت آنهم فقط در ظلم و بيدادی است که در اين سالها بر مردم شده، ستمی بينظر در تاريخ کشورمان که صد ها بار هم مورد هجوم و تاخت و تاز بيگانگان قرار گرفته است