! فرزند دلبندم ،کودکم ،ای عزيزبابا
! نفرين بر کسانی که اينگونه سرنوشتی را برايت رقم زدند
ما با کسانی که جگرگوشه هايمان را بدين سيه روزی دچارکردند هيچ اتحادی نداريم. اين خيانت به شرافت انسانی و اين گلهای پرپرشده است. اين کودک معصوم تن پاره مادرو پدری است که قبل ازانقلاب اهريمنی 57 شير و موز اضافی تغذيه رايگان خود را در سطل ذباله می انداختند
امير سپهر، از حزب
ميهن
! درود بر بسيجی با وجدان
اما
! اتحاد با ياران روح الله و انقلاب سياه هرگز
www.hezbemihan.com
جوابيه ای به مقاله ( بلوغ تعفن ) از يک اصلاح طلب ! بنام عبدالحسين هراتی. مندرج در سايت ايران امروز، متعلق به اصلاح طلبانی که حتی قادر به اصلاح ريش خود نيز نشده اند
تعفن فريبی بنام اصلاحات و دوم خرداد و خسن و خسين هر سه دختران مغاويه هستند
مطلبی که شيخ عبدالحسين خان هراتی نگاشته اند، به نوشتار ناموزون فرد باسوادی نميماند که فقط با فن زيبا نگاری و بقول همگنانشان با (زينت التحرير) نا آشنا باشد، اين مقاله صرفنظر از بی محتوا بودنش، از نظر انشائی و املايی آن اندازه پرغلط است، که توضيح اغلاط و تصحيح آنها خود نيازمند يک مقاله بلند بالا است
بيسواد بودن شيخ ولايت هرات ! از همان بقول خودشان تيتر مقاله مشخص ميگردد، تعفن ره به پوسيدگی و زوال ميبرد نه رشد و بلوغ ! ترکيب بلوغ با عفن جمع اضداد است ! هر يک از اين دو واژه ديگری را نفی ميکند ! اين بدان ميماند که گفته شود کسی با رنگ سياه در و ديوار را سفيد ميکند. درهمان اولين سطر،" توبه را شکستم " يک جمله کاملآ غلط است. در ساختمان اين جمله واژه خود يا خودم در پس توبه از قلم افتاده است. ايشان توبه خود را شکسته اند، نه اصل واژه را. در هيچ زبانی واژه ای بنام ( تلوزيون ) وجود ندارد ! نام اين جعبه سحرآميز و يا جام جهان نما، تله ويزيون يا تله ويژن ويا تله وخون با واو مکسر ( کسره دار ) است. بجز آلمانی زبانها که آنرا( ته. فاو) و يا ( فرن زهن) می نامند، تمامی جهاتيان اين جعبعه جادويی را با کمی افتراق لهجه بهمين گونه تلفظ ميکنند. در ايران خودمان نيز هر کسی حتی با دو کلاس سواد اکابری اين وسيله را تلويزيون مينويسد و ميخواند
تلوزيون نامی است که بار فروشان چاقو کش ميدان امين السلطان و يا الوات باجخور کافه های سازو ضربی به اين وسيله داده اند. ضمنآ بکار گيری فعل مرکب (ديدن تلوزيون ) در جمله مربوطه هم از بيخ و بن اشتباه است ! فقط تعميرکار به هنگام تعمير، و خريدار در وقت خريد، تلويزيون را می بينند. ما تماشاچی تلويزيون هستيم و به تماشای برنامه های آن می نشينيم . ان . آی. تی. وی هم يک ايستگاه و يا فرستنده است نه يک تلوزيون ! ( تلويزيون). البته اين را خرده نميگيرم، چون يک غلط مصطلح است ! ليکن بکارگيری نام ( تلوزيون ) را از جانب شيخ نميتوان سهوی و يا اشتباه چاپی بحساب آورد، زيرا اين واژه بیمعنا يکبار ديگرهم در سطر27 بهمان صورت تکرار شده است. ديپلماسی هم در فرهنگ سياسی به نحوه روابط بين المللی کشورها اطلاق ميگردد نه به اختلاف سليقه سياسی دو شخص. تمامی سازمانهای جاسوسی مهم را هم نام ميبرند، جز اينتلجنت سرويس انگليس، که پدر و مربی وسازمانده همگی آن سازمانها است
واژه ناهمگون و اضافی (منقاد) درجمله ( وادار به تسليم نمودن ) هم آنقدر مضحک و بيجا است که نيازمند هيچ توضيحی نيست. قصدم طعنه زدن و آزردن نيست ، به حقيقت مينويسم که اين نوشتار ازلحاظ غلط نگاری بی همتا است ! اينهمه غلط در مقاله ای بدين کوتاهی ؟! البته خيلی از روشنفکران! انقلابی ديروز و اصلاح طلبان امروزی ما همينطور فرهيخته هستند! در آغاز نوشتم که تصحيح اين مقاله به زمانی طولانی نيازمند است، به همان چند سطر بسنده ميکنم و از اينکار در ميگذرم. به پيام و محتوای آن ميپردازم که بيشتر مورد نظر است. قبل ازآن اما، اينرا نيز مياورم که چشمه جايی است که از آن آب ذلال و گوارا به بيرون می جهد، نه بقول آقای هراتی لجن و بقول مقتدای ايشان آقای خمينی، خون. اينگونه نگاه به پديده های زيبا و پر جاذبه هستی و طبيعت، نشان از يک ذهنيّت پسيميستی و بيمار و مسموم دارد. ايشان نوشته اند که بقول خودشان (با این آقايان ! سلطنت طلب) مشکل دارند! و نتيجه گرفته اند که (سياسيون ايران ومبارزان دمکراسی ! (دموکراسی) با شرف تر از آنند که دست اتحاد با افرادی در اين سطح از اخلاقيات بدهند ) ووو
اگرشما را شيخ خطاب کردم به چند دليل است که يکی هم مکانيزم تفکر و استدلال آخوندی شما است. مينوسيد که با اين آقايان سلطنت طلب مشکل داريد ! آقايان به چه معناست ؟ آيا شما با خانمهای سلطنت طلب هيچ مشکلی نداريد ، و يا اينکه اصولآ اين نيمه اصلی را داخل آدم نميدانيد ؟ وانگهی ! چه کسی از شما دعوت به اتحاد کرده و مزاحمتان شده است ؟ شما اصلآ چه کسی هستيد و پشتوانه مبارزاتی شما چيست ؟
شاهزاده رضا پهلوی را مورد اهانت قرار ميدهيد و از وی با نام گوساله سامری ياد ميکنيد ! درود بر ادب و شرافت شما ! کسی که آزارش به هيچ فردی نرسيده اما بيست و پنجسال از پيشوايان فکری شما فحش خورده و اهانت شنيده و هرگز هم لب به شکوه نگشوده و حتی يک واژه اهانت آميز هم بکسی نگفته است يک گوساله است يا اينکه ... ؟ از همين مختصر سطح اخلاق و شرافت خود و ميزان پايبنديتان به دمکراسی ! ( دموکراسی ) را با وی شخصآ مقايسه کنيد. جهت اطلاع مينويسم که آقای آتابای اصلآ مشروطه خواه ، يا آنگونه که شما دوست داريد خطاب کنيد ( سلطنت طلب ) نيستند. گذشته از اين، ايشان که حرفه اصليشان خوانندگی است به چه قدرتی ميتوانند دست يابند که شما نوشته ايد؟ جز آنکه اگر نظامی آزاد در ايران برقرارگردد، در بهترين حالت اگر سرمايه ای داشته باشند، قادر خواهند بود که صاحب يک فرستنده گردند و مجری برنامه بقول شما تلوزيون (تلويزيون) شخصی خود شوند
از نظامی که بيست و پنج سال است که ديگر وجود ندارد، و از رژيمی که هنوز بر سر کار نيامده ، به جرم تجاوز نکرده و ناخن نکشيده و آپولو نساخته، اينهمه با خشم اظهار نفرت ميکنيد، ليکن برای رد گم کردن و اينکه نشان دهيد که شما هم مثلآ مخالف جمهوری اسلامی هستيد ! از نظام تمدن ستيز و آدمخواری که هم اينک هرروزه دست بخون می آلايد و هيچ آبرويی برای ايران و ايرانی باقی نگذارده فقط با واژگان زشت رو و خشن ياد ميکنيد ! و نتيجه ميگيريد ( البته باز بصورت کاملآغلط ماضی ( بوده است ) يعنی ديگر نيست ! ) که آنهم تقصير شاه فقيد و شاهزاده رضا پهلوی و يا بقول خودتان معلول و مولود رژيم پهلوی بوده است
آقای هراتی ! بدون اينکه قصد توهين بشما را داشته باشم ، به نيکی دريافتنی است که ميزان دانش و بقول خودتان سطح اخلاقيات شما در حدی نيست که پيام اين زخم خورده و آواره جمهوری کثيف دستاربندان را دريابيد! طرف خطابم کسانی هستند که شما بدانها تأسی ميکنيد و مرشد فکری افرادی چون شما محسوب ميشوند، آنها به هيچ ميهمانی دعوت نشده اند! بيخودی خود و ديگران را فريب ندهند. بريده باد آن دستی که برای اتحاد بطرف کسانی دراز شود که يک ميليون هم ميهن ما را بکشتن داده و يا برای باقيمانده عمر بر روی صندلی چرخدار نشاندند ! نفرين تاريخ بر ملتی باد که بار ديگردانسته دست اتحاد به کسانی ميدهد که يکبار هستيش را نيست و نابود کردند
امروز جگرهر ايراندوستی از ديدن اينهمه تحقير و توهين و ننگ و بدنامی پاره پاره است. رژيمی که شما بر ما حاکم کرديد ديگر آبرويی برايمان باقی نگذارده ! سالها زمان نياز داريم تا بتوانيم دختران معصوم فروخته شده خودمان را از زير دست و پای اعراب وحشی شکم گنده جمع آوری کنيم. به چند سال کوشش مستمر احتياج داريم تا اينهمه بيوه زن و کودک بی سرپرست را سروسامان دهيم. همانهايی را که انقلاب بهمن شما به نيستی کشيد، همان بلوای اهريمنی و شوم که چيزی به جز بی آبرويی و چشمانی گريان و سفره هايی خالی از نان برای ايرانيان به ارمغان نياورد، همان انقلابی که شما سالروز آنرا جشن ميگيريد و ما از ديدن قربانيان آن قلبمان آتش می گيرد و به گريه می افتيم
! بدانيد که بين ما و ياران آن فتنه ايرانکش خطی وجود دارد به رنگ خون
جناب هراتی ! ما با کسانی که روز سقوط کشورمان و سرآغاز به فحشا کشيده شدن دخترانمان و معتاد و آواره شدن پسرانمان را به جشن می نشينند چگونه ميتوانيم اتحاد کنيم ؟ کسی مگر ميتواند با قاتل خواهر و برادر و شوهر و پدر و مادر و فرزند دلبندش به اتحاد دست يابد ؟ نه تنها شاهزاده رضا پهلوی، بلکه هيچ ايرانی با شرفی به خود اجازه نخواهد داد که دست اتحاد بسوی کسانی دراز کند که با آوردن اين رژيم غرور ملی و شخصيّت ما را زخمی و پايمال کرده و آبروی ما را در جهان برباد دادند. ما با بی معرفتان از خدا بيخبری که گلهای آرزوی جگر گوشه هايمان را در عنفوان جوانی پرپر کردند و ملتمان را به سوگ وعزا نشاندند، قصد هيج اتحادی را نداريم. با کسانی که بقول مولانا حتی يک رگشان هم هشيار نيست
به پروردگار عالميان سوگند که من بگفته شما سلطنت طلب، تمامی بچه های نابود شده سرزمين سوخته ام را بسان فرزندان خونی خود ميدانم و مانند يک پدر کمر شکسته، هر روزه به تيره روزی و بخت سياه دخترکان فروخته شده ام ، رنج پسران معتادم و تحقير فرزندان آواره شده ام درکمپ های پناهندگی از ژرفای وجودم ميگريم. شما باعث اينهمه بدبختی و آبروريزی ما هستيد. مشروطه خواهان راستين حتی صحبت از اتحاد با افرادی مانند شما را توهين بخود و خيانت به کشورشان ميدانند. تصور ميکنيد وقتی صحبت از اتحاد مي شود، شما را نيز شامل ميگردد !؟ اتحاد با کسانی که ما را رسوای خاص وعام کردند ؟ دست ياری بطرف ياران خمينی و دشمنان ايران دراز کردن ؟ هرگز و هرگز
آقای هراتی ! لطف کنيد وبه بزرگان خودتان که هنوز هم با ايجاد توهم اصلاح اين رژيم برای ملايان عمر می خرند بفرماييد که هر ترفندی را هم که بکارگيريد، ديگر قادر به حفظ اين نظام کثيف نخواهيد بود، زيرا که امروزه حتی خام ترين فرزندان ايرانزمين نيز در پروسه عمل، پس از مشاهده اينهمه ظلم و بيداد به بلوغ زيبای فکری رسيده اند و به تبع آن دير يا زود لکه ننگی بنام جمهوری اسلامی را از دامان مام ميهن خويش فرو خواهند شست و هويّت ملی و فرهنگی خويش را از تعفن افکار آخوندی جدا خواهند نمود. اگر باور نداريد به چند نمونه کوچک که در زير اين نوشته خواهد آمد توجه کنيد ! شايد که متوجه شويد و شوند که ديگر خيلی دير شده است. شما شخصآ اگر هم در انديشه سياسی و عدالتخواهی قادر به رسيدن به يک بسيجی سابق نيستيد، حد اقل ميتوانيد کمی فن نگارش از وی بياموزيد
اين طفل صادق و معصوم و هر بسيجی پاکباخته ديگر که از سر کم آگاهی بخد مت دشمنان ايران درآمده، هزاران بار شرف دارند بر کسانيکه هنوز هم شرم و حيا ندارند و بجای مبارزه با يک رژيم کثيف و قرون وسطايی تمامی نيروی خودرا صرف کوبيدن حريف اصلی رژيم، يعنی مشروطه مينماند، که مبادا دو باره بر سر کار آيد و مردم از اين نکبت و بی آبرويی خلاصی يابند. بسيجی جوان نقشی در انقلاب ايرانسوز نداشته. او خود نيز قربانی است ! بسيجی عقده بی وجدانی و جنون شاه ستيزی ندارد.هر بسيجی دير يا زود مانند همين بچه سيد به بلوغ فکری خواهد رسيد. کسانی تا پايان عمر در اين تعفن دست و پا خواهند زد که شرف نقد از عملکرد خود را نداشته و بيم دارند که استقرار مجدد نظام مشروطه، نادانی سال پنجاه و هفت وافکار پليدشان را حتی برای فرزندان آواره شده خودشان نيز برملا سازد
آقای هراتی! خوب بخوانيد ! اين بسيجی مينويسد (مسوولين صدر نشين انقلاب اکنون مورد خشم من هستند.دزدي هاي کتمان ناشدني ...قتل هاي ناجوانمردانه و و و) و آنوقت شمای با شرف! و بقول خودتان مبارز دمکراسی ! ( دموکراسی ) که حتی نام آنرا نيز نميتوانيد صحيح بنويسيد اين نظام کثيف و دزد و آدمکش را فقط خشن ميناميد ! آنهم نظامی که بزرگترين دستاورد آن فحشا و اعتياد بوده. حال خود قضاوت کنيد که چه کسانی به اتهامات زده شده از طرف خودتان نزديکتر هستند؟ چه اشخاصی با اوباش و باندها در اتحاد هستند و با فروشندگان حيثيّت انسانی سنخيت دارند ؟ از نيکنامان روزگار ميگوييد !؟ يعنی از باجخور های ديروز و کسانی که به سر و صورت دختران جوان مردم اسيد ميپاشيدند ؟! ويا اشخاصی که هنوز هم به فاز عبور از خط ولايت نرسيده اند و هرساله چند بار به ايران سفر ميکنند !؟
نيکنامی که سهل است ، شما با اين ادب و متانت آيا اصلآ خود را يک انسان مقيد به اخلاق ميپنداريد ؟ آيا شما معنای عدالت و دموکراسی را که اصلآ قادر به نوشتنش هم نيستيد ميدانيد که چيست؟ ايکاش شما هم يک بسيجی نا آگاه اما با وجدان طرفدار رژيم بوديد تا فردی ... ! که مجبور نشويد با اين بيسوادی و نثر ابتر خود برای دفاع از اينهمه جنايت و زشتکاری با ناشيگری به هزار نعل و ميخ بزنيد و شخصيّت خود را مشخص تر سازيد و خود را رسوا تر کنيد. آقای هراتی ! صحبت از نيکنامی و عدالتخواهی کردن کار شما نيست ! باور کنيد که اين حرفها برای شما خيلی بزرگ است ! در همين چامه خام خود نشانداديد که خود به هيچيک از آنها اعتقادی نداريد. زيرا حتی معنای درست اين واژگان را نيز نميدانيد. شما فحش رابا فحاشی به نقد کشيده و تقبيح کرده ايد ! قبل از آنيکه واژه ای را بنويسيد لا اقل ابتدا طرز نگارش آنرا بياموزيد
واما بنده آن برنامه ای که شما ادعا ميکنيد را نديدم و نشنيدم. من طرفدار سرمايه داری و سلطنت طلب ! توان پرداخت کرايه خانه خود را ندارم، چه رسد به پرداخت هزينه آنتن ماهواره ای! رفتن به زير لحاف ديگران از کثيف ترين اعمال است. در اين مورد حق با شماست ! حسين شريعتمداری نماينده خليفه مسلمين در کيهان تهران از شيفتگان اتاق خواب اينجانب هستند ! ديگر اوباش رژيم و حسود ها و عقده ای ها هم نور تاباندن به اتاق خواب بنده را اصلی ترين هدف مبارزات سياسی خود قرار داده اند ! اگر آقای آتابای آنگونه که شما نوشتيد تهديد کرده باشند، جدآ که شرم بر او باد ! ليکن اگر گفته باشند که نوری زاده ها با دروغ استحاله نظام و دوم خرداد بازی نميگذارند که ملت ما از اين ننگ و نکبت خلاصی يابند، کاملآ حق با ايشان است. البته شما و لابد ساير اصلاح طلبان ! که با فن به بلوغ رساندن تعفن آشنايی داريد، شايد که قادر گرديد نجاستی مانند جمهوری ملايان رانيز به طلای ناب مبدل سازيد. اما ما بقول شما (سلطنت طلب ها ) چون فاقد چنيين قابليتی هستيم، سودای لاس زدن با اين آدمکشان و تمدن ستيزان را در سر نمی پرورانيم. هرگونه تماس با جسم کثيف و متعفن آدمی را آلوده و مسموم ميسازد. حتی نيم نگاهی به اينها در ما حالت تهوع بوجود می آورد. قصد داريم که کل اين نجاست را يکباره در آتش افکنيم وبرای هميشه از دست اين کثافت و تعفن خلاصی يابيم
آقای هراتی ! از آنجا که کاملآ مشخص است که به توبه و مرام ملايی سخت پايبندی داريد، در پايان دو بيت شعر مذهبی را هم از سايت آن بسيجی مياورم، تا شايد ...!!!؟
در صفوف ايستاده بر نماز ابن ملجم ها فراوانند باز
سر به لاک خويش برديد ای دريغ
نان به نرخ روز خورديد ای دريغ
www.hezbemihan.com
استفاده از تمامی و يا بخشی از اين مقاله بشرط درج نام نگارنده و حزب ميهن بلامانع است