آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Saturday, April 23, 2005

 

نخبه در نادانی

حزب ميهن
امير سپهر
نخبه در نادانی
رژيم جمهوری اسلامی را ميتوان به يک ميکرب و مرض تشبيه کرد، مرضی خطرناک بسان طاعون و ايدز که همه چيز ما را آلوده ساخته و سلامت و سعادت را بر ما ايرانيان حرام کرده. هيچ ايرانی از اين بيماری مهلک و بلای اهريمنی مصون نمانده. فقط انگل ها و کثافتخواران هستند که از زمان پيدايش اين ميکرب رشد کرده و با ارتزاق از اين کثافت روز به روز فربه تر شده اند. شخصآ در اين سالهای تيره و تار شاهد چه بدبختی های خود و هم ميهنانم که نبوده ام، آوارگی ها، بی سرپناهی ها، اشکها و حسرت ها، بی پولی ها و گرسنگی ها، ويران شدن آشيانه ها و از تمامی اينها بدتر توهين ها و تحقير ها و نگاههای همراه با مسخره به ايرانی های پر غرور ووو، همه و همه دستاورد اين غضب و بلای اهريمنی است که عده ای نادان و کينه توز با کمک به استقرار اين حکومت ننگين بر ملت ما تحميل کردند. هر روز هم که می گذرد اين ميکرب لعنتی هموطن و عزيز ديگری از ما را از پای افکنده و اندوه و درد ما را بيشتر می کند. فرزندان جوان ما که تا چشم بر هستی گشوده اند هميشه شاهد ظلم و بيداد بوده و ايران را آشفته و نا امن و ايرانی را در جهان درمانده و خوار و ذليل ديده اند طبيعی است که آنگونه که بايد وشايد ازعمق فاجعه ای بنام انقلاب اسلامی آگاه نباشند، اما نسل من که نيمی از عمر خود را در دوران پيش از جمهوری اسلامی به سر برده و نيم ديگر را پس از آن، خود شاهد و سند زنده ای برای اثبات اين حقيقت نازيبا است که از روزی که ملا ها در ايران به قدر دست يافتند و تيغ به دست زنگی مست افتاد، شادی و امنيّت وآسايش آبرو از ايران رخت بربست و از آنروز لعنتی تا به امروز آب خوش از گلوی هيچ ايرانی پائين نرفتهبرای اينکه موضوع را مدلل تر بيان کرده باشم مثالی مياورم (مثال که نه، مصيبتی و حقيقتی، آنهم يک از ميليون ها) تا جوانان بدانند که چه بر سرمان آمده، و کسانی که اندک علاقه ای به نويسنده دارند متوجه باشند که چرا جگر اينجانب از دست انقلابيون پاره پاره است، از دست خوشخيالی و رويا پردازی های کسانی که نام روشنفکر را هم با خود به يدک می کشند، همانها که از فتنه خمينی هيچ ناموختند و پس از وی عاشق خاتمی شدند و امروز هم خود را پيشرو و آگاه قلمداد می کنند. هميشه نوشته ام که مردم عادی رانه تنها گناهکار نمی دانم بلکه ايشان را قربانی هم قلمداد می کنم. رخدادی تلخ اما حقيقی را ميآورم. گفتم که اين فقط يک از ميليونها مصيبتی است که در اين بيست و شش سال بر هم ميهنان ما تحميل شده، آنهم از جانب کسانی که به اصطلاح نخبگان نسل ما بودندباری، من در بحبوحه آن خود سوزی ملی (انقلاب شکوهمند) تازه بيست و ششمين سال زندگيم را آغاز کرده بودم، به زبان آنروز، بچه محلی داشتم چند سال بزرگتر از خود، او صاحب يک خياطخانه و يک بوتيک در خيابان پهلوی (پشت تئاتر شهر) و همچنين خانه شخصی و اتوميل اسپورت هوندای شيکی بود، بتازگی هم زمين بزرگی در چمخاله خريده بود و قصد داشت آنجا ويلای کنار دريا بسازد.خيلی شاد و خوشگذرانی بود، تقريبآ هرشب می شد وی و همسرش را در تريا های شيک بالای ميدان ونک پيدا کرد، فقط هم ويسکی میخورد، آنهم ققط گران ترين را (شيواز ريگال). چون خودش خياطخانه و بوتيک داشت شيک ترين لباسها را هم به تن می کرد. او با وجود آن وضع مالی بسيارخوب، ديوانه عشق آقای خمينی شده بود! حتی يک راهپيمايی مرگ بر شاه را هم از دست نميداد. روزی در مقابل پرسش اعتراض آميزم که گفتم آخر فلانی تو ديگر چه مرگت شده که اينهمه مرگ بر شاه، مرگ بر شاه ميکنی تو که همه چيزت ميزان است ؟ جوابم را با يک سئوال متقابل داد، پرسيد پسر! يعنی تو ميگويی اينهمه روشنفکر و دکتر و مهندس و استاد دانشگاه و چپ انقلابی و آگاه که امام را دوست دارند همگی بی شعور و الاغ هستند ؟ (با پوزش) يعنی عقل تو بهتر از اينهمه روشنفکر کار ميکند، و ادامه داد، مگر نشنيدی که ديروز در خيابان ويلا حتی يک استاد دانشگاه شهيد شده، مقصودش نجات الهی دانشيار دانشگاه ملی، بهشتی امروزبود آنچه من به آن روانشاد گفتم بماند، اين را فقط برای نشان دادن تأثير مخرب گروه معروف به روشنفکران در آن انقلاب و بطور کلی در سمت و سو دادن به افکار عمومی جامعه آوردم. کسانيکه نخبه نبودند، اگر هم بودند نخبگی آنها در نادانی بود و بس! اما چرا روانشاد؟ ديروز در مرکز شهر استکهلم بعد از بيست و هفت سال به يکی ازهم محلی های سابقم بر خوردم. از شمال سوئد برای شرکت در تظاهرات آمده بود. اين هم محلی آنزمان شغل خوبی در سازمان گسترش داشت، ديروز اما خيلی پريشان بود، خيلی هم پير شده بود. پرسيدم از چه زمانی اينجا هستی؟ گفت پنج سالی ميشود، اما هنوز هم بلا تکليف هستم. ميگفت همسر و دو دخترش هم در ايران هستند. در ضمن صحبت پرسيدم راستی از ايرج (همان بچه محل بوتيک دارمان) خبری داری. غمگين که بود، غمگين تر شد، با اندوه برايم تعريف کرد، که آن بچه محل ... ما بعد از انقلاب کارش خيلی کساد شده، اول دکان و بعد هم بتدريج همه چيز خود را فروخته و خورده است. چندی بعد در دام اعتياد افتاده. بار ها هم به جرايم مختلف شلاق خورده و به زندان افتاده . کارش با همسرش به جدايی کشيده، تنها فرزند پسرش به يونان پناهنده شده او که همه چيز خود را از دست داده بوده، عاقبت چند سال قبل با تزريق خود را از بين برده است
www.hezbemihan.com

|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker