حزب ميهن
امير سپهر
آقای فولادوند همان آيت الله جنتی است!1
با اينکه عمدآ در هيچ برنامه ای شرکت نميکنم، اما زنده باشند مخالفينم که يک ريز با فحش و تهمت در همه جا از من ياد می کنند. تقريبآ هفته و ماهی نيست که کسی اطلاع ندهد که در فلان تلويزيون و راديو و يا بهمان محفل فحش و تهمت نثارم می کنند. من ديگر کاملآ واترپروف و ضد ضربه شده ام و هيچ اهميّتی به تهمت و ناسزا نمی دهم. پذيرفته ام که جامعه ما بيمار است، نتيجه گرفته ام که از فحش و بهتان آدمهای مريض الاحوال نبايد رنجيده شد. همين هفته پيش بود که دو تن از دوستانم، آقای صيرفی از ايلات متحده و سرکار خانم افراخته از کانادا تلفنی تماس گرفته و اطلاع دادند در تلويزيون آقای فولاد وند مرتبآ به اينجانب فحاشی ميشود. چند ماه پيش از آنهم دوست عزيزم جناب دکتر خوشنود از سازمان رستاخيز در مکالمه تلفنی که داشتيم اطلاع دادند که يک جناب سرهنگ در پالتاک و برنامه های تلويزيونی لوس آنجلسی بنده را فحش باران می کنند. آقای دکتر خوشنود با آوردن نام آن فرد فحاش سئوال کردند که آيا من در قبل مشکلی با ايشان داشته ام ؟ عرض کردم که وجدانآ تا بحال اسم اين سرهنگ لابد محترم! هم بگوشم نخورده، چنانکه حال هم بيادم ندارم
بنده حتی اين آقای فولادوند را هم نه ديده ام و نه اصلآ می شناسم. فقط چند باری صحبتها و فحش های رکيکشان را شنيده ام. احساس کرده ام صرفنظر از بد دهانی، ايشان اصولآ نقالی قهوه خانه و مرشد شاهنامه خوان بودن را با کار سياسی اشتباه گرفته اند. چون بی اهميّت بوده کلآ وقتم را هم برای فکر کردن در مورد ايشان تلف نکرده ام. اين مطلب هم در جهت انتقام گيری و يا پاسخ به ايشان نيست، چون بطور ريشه ای نه به انتقام باور دارم و نه به پاسخگويی به بد و بيراه بيماران، بويژه به ناسزا های افرادی مانند آقای فولاد وند. چون بدون خشم و کين می نويسم که از ديد من اين آقا آنچنان شخصيّت نازلی دارند که حيف ازوقت! به لحاظ عدم پايبندی به اخلاق و ادب و احترام به ديگران هم که هيچ تفاوتی با حسين شريعتمداری ندارند. با وجود اينکه بسياری ايشان را عامل رژيم برای به لجن کشيدن اپوزيسيون سرنگونی طلب می دانند، و هزينه حداقل چهل ـ پنجاه هزار دلاری تلويزيون ايشان نيز حکايت از وابستگی دارد، ليکن چون شخصآ هيچ سند و مدرکی ندارم نمی خواهم در مطلب ضد تهمت نقض غرض کرده و خود به تهمت زن تبديل شوم. ياد آوری می کنم که افرادی چون آقايان قاضلی و شجره و... با در آمد فروش پرچم و کتاب و فرش و صد جور ديگر آگهی های تجارتی و داشتن واسطه و اسپونسر نتوانستند ادامه دهند. 1
با تمامی اينها همانطوريکه اشاره کردم، شخصآ هيچ سندی ندارم و اصل را بر برائت می گذارم. نگاهم فقط به ايشان نيست، بيشتر به اين حرکات مخرب و انحرافی توجه دارم تا به اين و آن. بعضی متاسفانه نادانسته دچار انحراف شده و آزادی خواه را ازآزادی کش تميز نمی دهند. کسانی که امثال آقای فولاد وند را آزادی خواه تصور می کنند، به اين امر از ديده پنهان توجه ندارند که اين تصور باطل، مربوط به نفرتی می شود که از نظام انسان کش جمهوری اسلامی دارند. رژيم روزگار مردم ما را سياه کرده. کاملآ طبيعی است که هر کسی بهتر و بيشتر بتواند به ملاهای دزد و قاتل فحش دهد، جای بزرگتری در قلب زخم خوردگان برای خود باز خواهد کرد. بعضی از شنيدن فحش به ملا ها دلشان خنک می شود. اين عکس العملی عادی است، اما خطر فريب و لغزش هم درست در همينجا است، زيرا شخصيّت اينگونه افراد در زير نفرت از رژيم و فحاشی آنان به افراد دزد و قاتل مخفی می ماند. اگر گانگستری پول و قدرت داشت و پدرما را کشت و گانگستر بی قدرت ديگری با او دشمنی کرد، دليل بر آزادی خواه بودن گانگستر دوم نيست. اطمينان داشته باشيد اگر اين دومی هم قدرت يابد فرزندانمان را خواهد کشت. اگر بتوانيم فقط يکبار خرد را بجای احساس و توجه به شيوه را با حرف های دل خنک کن جايگزين کنيم، به راحتی متوجه خواهيم شد که فولاد وند ها همان جنتی ها هستند، ولو به ظاهر دشمن هم باشند. فراموش نکنيم که مجاهدين هم خونين ترين دشمن ملا ها هستند/ 1
دوشنبه 9 خرداد 1384 [2005.05.30]1