آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Tuesday, January 04, 2005

 

پديده جديد رژيم ملا ها

حزب ميهن
امير سپهر

!فرهنگی که محشر می آفريند
محشر يا دی جی مريم افسونگر، پديده جديد رژيم ملا ها
آقايان، لطفآ بگذاريد مردم آزاد شوند و خودتان هم با ريش تراشيده و لباس تميز و شيک مشروبتان را نوش جان کنيد
شخصآ سالها است کوشش ميکنم از آنچه که موسيقی سنتی و يا به غلط اصيل می نامندش بطور کلی دل برکنم، که اين ( امان، امان) های حزن انگيز و (وای دلم، ای وای دلم) های سوزناک جز حسرت و اندوه و پريشانحالی، و در نتيجه خمودی و درماندگی و سيه روزی ( و لااباليگری و عدم احساس مسئوليٌت، که بدان اهل معنويت بودن نام داده اند!) چيز ديگری برايمان به ارمغان نياورد. آخر در اين ايران ويران و نفرين شده، چند صد سال ديگر بايد از خون جوانان وطن لاله دميدن را نظاره کنيم، با شعر دوستان شرح پريشانی من گوش کنيد، زانوی غم بغل گيريم و با موسيقی هجر يار اشک بريزيم. جوانان وطن بايد برقصند، دختر و پسر دست در دست هم از سالهای زيبا و تکرار ناپذيرعمر لذت برند، هيچکس از هجر يار دق مرگ نشود و اصلآ پريشانی نداشته باشد که با شرح آن از ما حال گيرد و اشکمان را در آورد باری، با چنين نگرش و هدفی است که چنانچه فرصت داشته باشم يا به موسيقی کلاسيک آلمانی گوش ميکنم، يا به آثار گروههايی چون بيتلز، رولينگز استونز، آببا، پينک فلويد و پت شاپ بويز که در تين ايجری و جوانی گوش ميکردم،(که خاطرات زيادی از آنها دارم، البته تمام اين خاطرات هم زيبا هستند، نه گريه دار!) يا به راک های جديد.در بين موسيقی خودمان هم يا تکنوازی گوش ميکنم، يا ترانه های شاد و ريتميک. چندی قبل در منزل آشنايی موزيک تکنويی شنيدم بسيار تحرک زا، از آن موزيکها که حتی قورباغه را نيز به رقص می آورد! طبيعی بود که تصور کنم اين هم بايد از آخرين محصولات لس آنجلسی باشد، ليکن ضمن صحبت در مورد موزيک آن دوست گفت که اين دختر خانم در ايران زندگی ميکند، و اضافه کرد که حتی پدر وی يک ملای شديدآ مذهبی اما بی عمامه است، فردی از وابستگان رژيم که مديريّت يکی از فرهنگسرا ها را بعهده دارد

اين دوست محترم وقتی کنجکاوی مرا ديد اظهار داشت که البته وی فقط برای خانمها کنسرت می گذارد و خودش ميگويد دوست ندارد که هيچ مردی صدای آوازش را بشنود، و سر انجام چون در همان اطاق پذيرايی کامپيوتری روشن بود عکسی هم از اين لعبت را در سايت بی بی سی نشانم داد که مربوط به مصاحبه اش با اين راديو ميشد. من خيلی کنجکاو تر از اينها هستم که اينگونه پا ها را مفت از دست بدهم !وقتی برگشتم منزل يکراست رفتم پای کامپيو تر و سراغ مصاحبه اين بمب سکس جمهوری ملا ها، حال چرا ميگويم بمب سکس؟ اين دختر با ادا و اطواری عکس انداخته که حتی با مقنعه نيز از تمام هنرپيشگان هاليودی سکسی تر است. در مصاحبه از آنچنان واژگان ظريف زنانه و مرد افکنی ! استفاده کرده که مادونا و جانت جکسن و جنيفر لوپز نيز هرگزعقلشان به سود بردن از آنها قد نميدهد. البته دلبری و ناز کرشمه ويژه دختران و زنان شرقی بويژه خاورميانه ای است که تکيه اصلی آنان در پيشبرد اهدافشان به جاذبه های زنانگی است، زيرا مرد شرقی نديد بديد عقده ای را فقط با اين هنر ميتوان مطيع ساخت و زنهای شرقی هم خود اينرا خوب ميدانند. هر زمان که کار وام گرفتنشان در بانک گره بخورد و يا گير اداری داشته باشند به اين سلاح متوسل ميشوند، طبيعی است که کارشان را نيز پيش می برند. زنهای غربی توجه به سلامتی و اندام خود از اين حيله زنانه چندان بهره ای ندارند، دليل آن هم رشد و تماس دائم با جنس مخالف است، امری که عقده زدايی می کند

بهر حال اين دختر آنچنان در فن دلبری مهارت دارد که قادر است هوش از کله هر مردی بربايد. وی که نام با مسمايی هم دارد و ميگويد که نام حقيقی اش محشر است، ويژگيهايی دارد واقعآ محشر، خصوصيّاتی که بسياری فاقد آن هستند. او دختر پر نشاط و شنگولی است که در پرشور ترين سالهای جوانی است، نميتوان گفت که از نظر ظاهری زيبا نيست، از استعداد هم کم ندارد، صدای خوشی هم دارد. او هيچ ايرادی ندارد، برعکس، اينها همه حسن است. اما او بيمار و يا در بهترين و مؤدبانه ترين حالت بايد گفت که يک زندانی است. البته يکی از ميليونها زندانی ايرانی، منظورم زندانی غير از زندان هفتاد و چند ميليونی ملا ها است، آن حکايت ديگری دارد. محشر حبسی زندانی است که زندانبانش نه شيخ و ملا و پاسدار و بسجی، بلکه يک فريب ملی است، در اين زندان نه تنها محشر های اسير دست ملا ها گير افتاده اند، که پاسداران و بسيجی ها و حتی بضی از خود شيخ و ملا ها نيز در آن محبوس هستند. نام اين زندان يا فريب ملی فرهنگ است، بله فرهنگ ! فرهنگی ظاهری و بی معنا، زندانی اصلی و بزرگتر که حتی زندان ملا ها نيز در درون اين زندان ساخته شده. چرا؟ زيرا:1
محشر خانم در حاليکه با يک گروه پر پشم کار ميکند، گروهی که از ترانه سرا گرفته تا سازنده آهنگ و نوازنده و تنظيم کننده و صدا بردار همه و همه آقايان سبيل کلفت و پر ريش و پشم هستند، با ناز و کرشمه ميگويد من دوست ندارم هيچ مردی صدايم را بشنود و فقط برای خانمها آواز ميخوانم چون اينکار غير شرعی است، آنهم در حاليکه لابلای هر چند جمله از مصاحبه مرتبآ آهنگهای تکنو با صدای وی از بی بی سی پخش ميشود، آنهم تمامآ هم آهنگهای عاشقانه و قر و قنبيل دار، و لابد هم ميليونها نفرصدای آواز کرم آور وی را در سراسر گيتی گوش ميکنند ! او اظهار ميدارد که گويا خود و پدر و گروهش اين آهنگها را بيرون نداده اند چون گناه است، ميگويد : کسی اين ترانه ها را از پشت صحنه کنسرت برای خانمها ضبط کرده يا دزديده و در سراسر جهان بين ايرانی ها پخش کرده است. او نه تنها به بی بی سی اعتراض نميکند که چرا آهنگهايش را برای شنوندگان نا محرم پخش ميکند، بلکه قبل از پخش هر تکه از آهنگهايش راجع به آن با عشوه توضيح ميدهد. در به تصوير کشيدن کنسرت هايی که برای خانمها در ايران برگزار ميکند با هزار عور و ادا ميگويد که چگونه مو های پر پشتش را بصورت خرگوش آرايش ميکند، و چطور با حرارت تکنو می رقصد ووو تمام اين حرفها راهم در پشت ميکوفون راديويی که چند ميليون شنونده هوسبازعقده ای دارد. حتی در همان جايی هم که مصاحبه ميشود تمام اعضای سبيل از بنا گوش در رفته ارکسترش حضور دارند. آيا اين فرهنگی که محشر را ساخته خود يک محشر نيست !؟ همه چيز نيرنگ و دروغ ! و اين همان زندان است، زندانی با حصار های بلندی از فريب و ريا !1
او دختری خوب و دوست داشتنی است. طفلک اگر ريا پيشه کرده به اين دليل است که آفريده اين فرهنگ قلابی است. او فقط يکی از ميليونها زندانيان و قربانيان اين بی فرهنگی است که ما آنرا به نادرست فرهنگ می ناميم. تا نتوانيم قفل و زنجير اين زندان را بشکنيم همچنان اسير هستيم، رژيم ددمنش رفتنی است، اما ايکاش فرهنگ ملايی نيز با اين رژيم از بين می رفت که متاسفانه چنين نخواهد بود. واقعيّت اين است که ازبين بردن فرهنگ آخوندی که تمام تار و پود وجودمان را گرفته کاری عظيم تر و مشکل تر از نابودی اين رژيم است. در جامعه ما تا دلتان بخواهد چريک بازی و سياسی بازی شده، اما دريغ از حتی يک کار درست و حسابی فرهنگی روشنگری. همين است که نود در صد از کراواتی های ما و مخالف ملا ها هم خود ملاهستند، اين برادران ثار اللهی فکلی هم به محض اينکه قصد لجبازی داشته باشند فورآ در زير لحاف مخالفين خود جا خوش ميکنند، تا برای پائين تنه خود و يا همسر و دختر مخالفان پرونده سازی کنند. حتی درميدان سياست. چون هيچ مردمی بسان ما اسير نيست، اسير در چنگال فرهنگی تصنعی که سراپايش دروغ و تظاهر و دورنگی است؛ فرهنگی که همگی به داشتنش تظاهر ميکنيم، اما در دنيای واقعی خود هيچ ارزش و اعتباری برايش قائل نيستيم

در حاليکه هيچ ملتی مانند ما سکس دوست ندارد، حتی نيم جمله ای راجع به آنرا نيز بی شرمی بحساب می آوريم، همه از موسيقی شش و هشت خوشمان می آيد و بی اختيار خود را با آن تکان ميدهيم، اما به دروغ اينگونه موزيک جاندار و نشاط آور را مبتذل می خوانيم، آنهم در حاليکه پرشنونده ترين نوع موزيک در نزد ما است. همه از رقص لذت می بريم، اما در صحبتهايمان رقصيدن را کاری سبک و جلف ميدانيم. در اين فرهنگ گوينده دروغ ميگويد، شنونده ميداند که گوينده دروغ ميگويد، گوينده هم ميداند که شنونده ميداند که او دروغ ميگويد، اما هيچ کدام به روی هم نمی آورند. هر دو هم دلشان خوش است که پا از دايره ی فرهنگ و ادب بيرون ننهاده اند! اين ريا کاری و خود فريبی هم چيز تازه ای نيست، بقول حافظ که نه تنها
واعظان کين جلوه در محراب و منبر ميکنند
چون به خلوت می روند آن کار ديگر ميکنند
بلکه همه ی مردم عادی ما نيز سده ها است که چون به خلوت می روند آن کار ديگر می کنند، و اتفاقآ هم همان (آن کار ديگر) است که فرهنگ اصلی و حقيقی ما است و (آن کار ديگر) هم عبارت است از شاد زيستن، خوب پوشيدن، لذت بردن از جاذبه های دلفريب طبيعت، بهره وری از مواهب زيبای زندگی که شمع و گل و بلبل و می و ساقی و خوبرويان و سرو قدان نيز در آن حضوری دائمی دارند. اينجانب شک ندارم که اکثريت پاسداران و بسيجی هايی که ديگران را به جرم شرابخواری دستگير ميکنند، قضاتی که آنها را جريمه ميکنند، کسانی که به اين شرابخواران شلاق ميزنند، حتی افرادی که تئاتر و سينما ها و محافل هنری را برای مبارزه با اعمال مغاير با شئونات اسلامی بهم ميزنند، خودشان هم عرق خور هستند، هم فيلم به اصطلاح مبتذل تماشا می کنند، هم موزيک لس آنجلسی گوش ميکنند و هم می رقصند. باور نمی کنيد اگر ادعا کنم که رژيم ملا ها بيشتر به اين دليل ظاهرآ ساده در ايران دوام آورده که عرقخور ها، رقاص ها و موزيک رپ گوش کن ها تظاهر دروغين به وفاداری به اسلام متحجر حوزوی نشان ميدهند. اين رژيم در بهترين حالت شايد ده درصد طرفدار داشته باشد، به جرأت ميتوان گفت که حتی نود درصد از ميان آن ده در صد هم خود عرقخور و رقصنده و خوشگذاران هستند. چون قسمتی از ادامه تمام اين بدبختی و ظلم و بيداد دليلی ساده دارد، در خاتمه ساده هم ميگويم آقای بسيجی، جناب پاسدار، آقايان و خانمهای نيروی انتظامی و تمام کسانی که اسير ريا هستيد، عزيزان من، لطفآ به اين خود فريبی خاتمه دهيد، بگذاريد مردم آزاد شوند و خودتان هم با ريش تراشيده و لباس تميز و شيک در يک ايران آزاد با گوش دادن به موزيکی شاد و فضايی باز و همگانی مشروبتان را نوش جان کنيد و برقصيد !1
www.hezbemihan.com

|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker