حزب ميهن
امير سپهر
! مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها
برنامه اتمی رژيم و واکنش اروپا نمايشنامه ای است که نرخ آن منافع ملی ملت ايران است
مذاکرات غير رسمي نمايندگان لات و بی سرو پا و چاقو کش رژيم طالبان ايران با اتحاديه اروپا بر سر قرارداد ميان دو طرف که بر اساس آن ايران قول داده بود فعاليت هاي غني سازي اورانيوم خود را متوقف کند، روز شنبه قطع شد و به اين ترتيب به گفته ديپلمات ها ظاهرآ راه براي اعمال تحريم هاي احتمالي عليه رژيم ايران باز شده است. يک ديپلمات اروپايي که از نزديک مذاکرات را دنبال مي کند، به خبرگزاري فرانسه گفته است که پيشرفتي صورت نگرفت و اکنون نوبت ايران است که بگويد چه مي خواهد بکند.اگر به زودي تعليق کامل غني سازي اورانيوم توسط ايران تاييد نشود، موضوع صورت ديگري به خود مي گيرد. اين ديپلمات مي گويد که عدم تعليق کامل غني سازي مي تواند به اين معني باشد که هيات مديره سازمان بين المللي انرژي اتمي نتواند در جلسه روز دوشنبه خود قطعنامه اي مبني بر تعليق فعاليت هاي غني سازي اورانيم توسط ايران صادر کند و اين زمينه را براي قطعنامه شديدتري فراهم مي کند و يک گام به سوي درخواست آمريکا براي ارجاع پرونده هسته اي ايران به شوراي امنيت سازمان ملل متحد نزديک مي شويم که در آن صورت ممکن است ايران مورد تحريم هاي اقتصادي قرار گيرد
طبق اخباری که خبرگزاری های جهان مخابره کردند ايران و مذاکره کنندگان فرانسوي، بريتانيايي و آلماني سعي دارند قرارداد هفتم نوامبر پاريس در مورد تعليق کامل غني سازي اورانيوم را نجات دهند. اين قرارداد قرار بود با تاييد سازمان بين المللي انرژي اتمي در نشستي که از روز پنجشنبه آغاز شده است، نهايي شود. پس از آنکه ايران گفت به رغم تعليق غني سازي، 20 سنترفيوژ غني سازي اورانيوم همچنان به کار خود ادامه خواهند داد، قرار شد اين اجلاس در روز دوشنبه نيز ادامه يابد. چنانچه ما اين کنش و واکنش ها را نه مذاکره بلکه مسخره بازی ميدانم، علت در اين است که هم اروپايی ها و هم بار فروشها و الواتی که بنام نماينده از طرف ملا ها به اين نشست اعزام شده اند بخوبی ميدانند که کل اين مسائل مسخره بازی است. نمايشنامه ای کمدی که بار ها در سالهای گذشته تکرار شده آنهم بدون اينکه نتيجه ای قطعی ببار آورده باشد. سناريو کاملآ مشخص است، رژيم ملا ها باز هم در آخرين لحظه تمام شرايط طرف اروپايی را خواهد پذيرفت اما چند ماه بعد باز يک بامبول ديگر و باز هم روز از نو و روزی از نو. البته اين ظاهر قضيه است، اما مسئله بدين سادگی ها نيست، اختلاف کنونی ظاهرآ بر سر فعال نگهداشتن بيست دستگاه سنتروفيوژ است که بود و نبودشان اصلآ اهميتی ندارد، چرا که برای توليد يک بمب اتم هم داشتن صد ها از اين دستگاه مورد نياز است
رژيم ملا ها ادعا ميکند که چنانچه آژانس بين المللی اتمی اجازه نگهداری اين بيست دستگاهها را بدهد آن آژانس حتی قادر خواهد بود با دوربين تلويزيونی کار کرد اين دستگاه ها را نيز کنترل کند. بنابر اين حل چنين معضلی بسيار آسان تر از اين است که رژيم ملا ها و اروپايی ها اينهمه جنجال بر سر آن براه اندازند، و باز هم در ظاهر ملا ها برای نگهداری اين بيست دستگاه حتی تا مرز خطر تحريم اقتصادی نيز پيش رود.هدف تمامی اين مانور ها و حقه بازی های رژيم اين است که با بزرگ کردن فعال نگهداشتن اين بيست دستگاه، داشتن چندين هزار دستگاه فعال مخفی ديگر را تحت الشعاع قرار دهد. دستگاههايی که در چندين نقطه مخفی و در زير زمين و دالانهای نه توی شبانه روز در حال آماده سازی اروانيوم غنی شده مورد نياز برای ساخت بمب اتم هستند. اروپايی ها اين مسئله را بخوبی ميدانند که نيروگاههايی که در حال حاظر شناخته شده هستند، فقط معدودی از اين مراکز بشمار ميروند.، ليکن چون از محل دقيق اين مراکز اطلاع دقيقی ندارند، با به حماقت زدن خود از اين راه قرارداد پشت قرار داد عقد کرده و ايران را غارت ميکنند
اروپايی ها خود حتی بهتر از آمريکا ميدانند که رژيم ملا ها کوچکترين استعداد و ظرفيتی برای تبديل به نظامی مسئول وغيرتروريستی ندارد و تنها راه آسودگی از دست اين غول جهالت و جنايت کشتن آن است. قصد آنها اين است قبل از آنکه شيشه عمر رژيم ملا های ايران را به دست آمريکا دهند، تا آنجا که ميسر است شيره جان ملت ايران را بمکند، و آنچنان ايرانی در به داغان را تحويل آن کشور نمايند که فقط محتاج سرمايه گذاری و کار و تحمل تهمت باشد تا باز هم اروپايی ها خود را صلح طلب و آمريکا را آتش افروز و جنگ طلب جلوه دهند. حقيقت تلخ امروز سياست جهان اين است که شرکای ديروز آمريکا در نبرد بر عليه کمونيسم، امروز پس از پانزده سال پيروزی مشترک بر اتحاد شوروی با همدستی لاشه اتحاد شوروی خود به دشمنی بسيار بی رحم تر از کمونيسم برای آمريکا مبدل گرديده اند. آمريکا ممکن است در خيلی زمينه ها قلدر و زورگو به نظر آيد ليکن اين کشور جوان يکهزارم تجربه استعمارگری و شيادی های اروپائيان را ندارد که فقط عمر تاريخ استعماری هر کدام از آنها بلند تر از طول عمر آمريکا است. فراموش نکنيم که خود آمريکا نيز تا کمتر از سه قرن پيش مستعمره انگليس بشمار ميرفت و دولتمردان همسايه بزرگ امريکا ، يعنی کانادا، دومين کشور پهناور جهان هنوز هم رو به قبله لندن نماز ميگذارند