حزب ميهن
امير سپهر
با انتصاب احمدی نژاد، آقای خامنه ای کشف حجاب کرد !1
در آخرين نوشته خود گلايه آميز نوشته بودم که نبايد در بازيهای درونی نظام وارد شد، پيش بينی هم کرده بودم که هاشمی رفسنجانی در انتخابات نمايشی پيروز خواهد شد، اين اما اشتباه از آب در آمد. قصد توجيح ندارم، همين اندازه بنويسم که متوليان اين حکومت منتسب به الله آنقدر در اين سالها دروغ گفته و حقه بازی کرده اند که من يکی ديگر به هيچ کس و هيچ چيزشان باور ندارم، حتی به اختلافاتشان. باری، هاشمی در کم سهم بودن در تقلب شکست خورد نه در انتخابات. چرا که انتخابات اين رژيم را بايد " انتخابات قلابی ، تقلبی به علاوه سه " نام نهاد. يعنی قلابی تقلبی تقلبی اندر تقلبی، چون شورای نگهبان در همان مرحله اول با حذف نامزده های غير وابسته به رژيم انتخابات را از بيخ قلابی می کند، در مرحله بعد با شناسنامه های تقلبی و رای ريزی سازماندهی شده است که تقلب صورت می گيرد، سپس در مرحله شمارش آرا و در نهايت در اعلام تعداد و نتايج آن.1
اينهمه هم هيچ تازگی ندارد، هميشه همينطور بوده. در همان اولين دوره هم در حاليکه دريادار احمد مدنی برنده انتخابات بود، ابوالحسن بنی صدر را با يازده ميليون رای برنده اعلام کردند (سال گذشته وقتی خود دکتر مدنی اين مطلب را به بنده گوشزد کرد که، اگر تقلب نشده بود و من رئيس جمهور شده بودم کار را همان اول فيصله می دادم، در جواب قسمت اول صحبت ايشان گفتم که بله تيمسار، اين موضوع را همه ی ما شاهد بوديم که حق شما را به بنی صدر دادند). پس تقلب در انتخابات در جمهوری اسلامی يک اصل نهادينه شده است. اشتباه من در اين بود که تصور می کردم اين رای سازی و تقلب به نفع رفسنجانی خواهد بود نه احمدی نژاد، کسی که اصلآ تصور آن نيز نمی رفت. از اينکه پيش بينی ام بعکس از آب در آمده بسيار خرسندم. جدای از اينکه در مقاله ما قبل آخرين خود احمدی نژاد را برای يکسره شدن کار حکومت بهترين گزينه دانسته بودم و از اين بابت خوشحالم،اين تحول و چرخش آيت الله خامنه ای را هم نشانه يک گسست می دانم، علامتی روشن از وجود دشمنی در ارکان اصلی اين نظام، امری که فروپاشی آن را سرعت خواهد بخشيد.1
گرچه آقای خامنه ای به هنگام صدور شادباش برای کارپرداز جديدش دکتر احمدی نژاد از آقای رفسنجانی هم با عنوان يار ديرين خود ياد کرد، اما ظاهرآ کار اختلاف اين دو دستار بند حکومتی اينبار بسيار بالا گرفته، تا آنجا که سلطان جماران تمامی امکانات خود را بخدمت گرفت تا يار ديرين خود را گوشمالی دهد. اين رخداد حکايت از اين دارد که مقام ظل الهی آنچنان کينه ای از نردبام خود به دل گرفته که با دست يازيدن به هر تقلب و دوز و کلکی وی را در مقابل احمدی نژاد گمنام به شکستی فضاحتبار کشاند، در برابر فردی درجه سه که رفسنجانی پر افاده او را تا پيش از اين حتی به دربانی در خانه اش هم نمی گمارد.1
بهر حال آنچه بنام انتخابات نهم در ايران انجام شد از بسياری جهات در بلند مدت به نفع ملت ما خواهد بود. بزرگترين فايده اين نمايش مهوع و پر دوز و کلک آن بود که رژيم را کاملآ شقه شقه کرد. با شناختی که از هاشمی رفسنجانی مکار و آب زيرکاه وجود دارد، او فردی نيست که به آسانی از سر گناه کسی بگذرد که وی را اينگونه سکه يک پول کرد، بويژه فردی که هاشمی خود وی را بر کشيده و به جانشينی آقای خمينی رسانده. وی در اين بازی شکست خورد، اما از منظر ملی هاشمی را نبايد در کل بازنده بحساب آورد، وی در اين مدت بار ديگر شانس اين را داشت که مزه شيرين با مردم بودن و تلخی انزوا و شکست در جبهه ضد مردمی را بچشد. نامبرده يکباره ديگر يک نيمچه فرصتی تاريخی يافته که کمی از کار های ضد انسانی و ضد ملی خود را جبران کند. هاشمی بيگمان منفعل نخواهد ماند. با شمی قوی که او دارد، سخت است که پذيرفت وی شخصی باشد که با عدم موقعيْت شناسی اين پا را مفت از دست دهد.1
در کنار اين چند پارچگی رژيم، بايد عکس العمل خارجی را نيز از نظر دور نداشت. گمارده شدن يک فرد متهم به تروريسم " دراطريش و سويس " به رياست قوه مجريه، که در اروپا پرونده اش مفتوح است، به معنای قطع اميد اروپا و امريکا از رسيدن به هر گونه توافقی با رژيم يک دست تروريست پرور ايران است. در جبهه داخلی هم بر خلاف تصور بعضی که ظهور لباس شخصی ها در قوه مجريه را پايان کار روند دموکراسی در ايران تلقی می کنند، اين اصلاح طلبان بی يال و کوپال بودند که با عقب نشينی در درون و وعده های غير عملی در برون روند دموکراسی را کند کرده بودند. امکان دارد که لباس شخصی ها در ابتدا کمی تند روی کرده و گرد و خاک براه اندازند، اما آنها هرگز قادر نخواهند بود عقربه های زمان را به عقب بازگرداند. معادلات جهانی ديگر زير و رو شده و وضعيْت نوين منطقه و جهان به آنها چنين اجازه ای را نخواهند داد. گذشته از اين مردم ما هم ديگر هيچ شباهتی به مردم ده ـ پانزده سال پيش ندارند. نهال دموکراسی با تغذيه از حمايت های جهانی، و تأثيری پذيری از رخداد های مثبت در دنيا بويژه منطقه پيرامونی آن اندازه رشد کرد که احمدی نژاد ها نتوانند آنرا برکنند.1
وجود وی نه تنها تغييری منفی در اوضاع جامعه بوجود نخواهد آورد (آخر چيزی عوض نشده, رئيس جمهور اصلی کماکان همان آقای خامنه ای خواهد بود که قبلآ هم بود)، بلکه به اعتقاد صاحب اين قلم به استحکام و حتی رشد اين نهال کمک هم خواهد کرد. با شکست کامل اصلاح طلبی و کنار رفتن پرده ای فريبا بنام آقای خاتمی از رخسار رژيم، منبعد روز بروز زشتی و چرکين بودن آن بيشتر چشم جهانيان را آزار خواهد داد. به آقای خامنه بايد دست مريزاد گفت که با نصب احمدی نژاد، نه تنها مناسب ترين کارپرداز را برای خود برگزيد، بلکه چهره اصلی رژيمش را نيز بدان باز گردانيد. حال دنيا می داند که رژيم ايران به هيچ وجه قابليْت و استعداد استحاله ندارد! يا بايد با اين عجوزه کريه المنظر و زشت کردار کنار آيد، که اميدی بدان نيست، و يا اينکه برای هميشه از شرش راحت شود. منتظر باشيم که از اين پس فشار خارجی بر رژيم ده برابر شود، بويژه در زمينه رعايت حقوق بشر. سر انجام اينکه يک چيز قطعی به نظر می رسد، اينکه تابستانی گرم و سوزان و پر ماجرا در انتظار رژيم ملا ها است. بايد منتظر بود و ديد. در اين ميان فرد کهنه کار و زخم خورده بنام هاشمی رفسنجانی را هم نبايد از ياد برد، که از اين آدم هر کاری بر می آيد !1
يکشنبه 5 تيرماه 1384