حزب ميهن
امير سپهر
آقايان، کاندوليزا هم نسبتی با بلبل حشيشی (بلال حبشی) ندارد ! 1
حيرت آور است کار سياست ايران! خانم مهر انگيز کار در يکی از آخرين گفتار های خود در راديو فردا ميگويند به روزگار کودکی می شنيديم که آن قديمها انسانها را در خاک فرو کرده و سنگسار می کردند. يا اينکه دست و پای آدميان را قطع می کردند. ما اينها را وحشيگری می دانستيم و چيز هايی در حد افسانه. هرگز در تصورمان نمی گنجيد که جامعه ما آنچنان راه قهقرا پيمايد که در دوران خود شاهد زنده بازگشت اينگونه وحشيگری ها باشيم. (نقل به مضمون) 1
خانم کار درست می گويند، راستی را که شگفت اقسانه ای به نظر آيد اين بر روی کار آمدن ملا ها، اما از آن شگفت انگيز تر دوام يک چنين رژيمی قرون وسطايی در ايران بظاهر متمدن به مدتی بيش از 25 سال است. اما آخر اين هر دو اتفاقی نميتواند بود. اگر فرض کنيم که بر روی کار آمدن نظام امری نا خواسته و اتفاقی بوده، اما دوام آنرا که ديگر نمی توان اتفاقی بحساب آورد. آنهم به درازای عمر يک نسل. بطور حتم دلايل و زمينه هايی وجود داشته، ورنه اين رژيم اينهمه سال نميتوانست بر همه چيز ما مسلط باشد و به ريش داشته و نداشته ما خنده تمسخر زند. پس چنانچه خواهان رهايی از دست ملايان هستيم، که لابد هم هستيم! بايد در پی کشف آن زمينه ها بود و با از ميان برداشتن آنها ريشه اين درخت ظلم وجور و جنون و استبداد را خشکاند. 1
قبل از پرداختن يکسره به آن علل اما خوب است که ابتدا مثالی از عملکرد اين رژيم بياوريم، اين مثال زنده ضمن
نشان دادن عمق پسماندگی انديشه حاکم بر سياست کشورمان، ما را با ضعفهای خودمان در برخورد با آن نظام مندرس و منسوخ آشنا ساخته و به نتيجه گيری مطلوب و منطقی نيز رهنمون خواهد شد.1
لابد بسياری بخاطر دارند که دانشجويان موسوم به خط امام بعد از به گروگان گرفتن تمامی کارکنان سفارت آمريکا، پس از مدت کوتاهی بدستور امامشان افراد سياهپوست را زان ميان جدا کرده و بی کوچکترين اذيت و آزاری به کشورشان آمريکا روانه ساختند. اگر کسانی بخواهند علت واقعی آزادی گروگانهای سياه را يافته و بيان نمايند، هر اندازه هم کوشش کنند که اين عمل را از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار دهند، در انتها به نتيجه ای چند وجهی اما مشابهی خواهند رسيد. به اين نتيجه که چون دانشجويان و امامشان تصور می کردند که سياهان آمريکا در آنکشور ازنابرابری و تبعيض رنج می برند، می خواستند بدين وسيله با ايشان همدردی نشان دهند.1
هدف ديگر آنها نشاندادن اعتقاد مسلمين به يکسان بودن انسانها بر اساس آيه سيزدهم از سوره حجرات بود « يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و اُنثي و جعلناكم شعوباً و قبائلَ لتعارفوا، انّ اكرمكم عندالله اتقيكم » که بر اساس آن برتری انسان بر انسانی ديگر فقط به تفوا و خدا پرستی است نه بدليل جنسيت، رنگ پوست، نژاد و قبيله... اين هدف اما يک پيام هم در شکم خود داشت که اتفاقآ اصلی ترين خواست رژيم انقلابی رساندن آن پيام و رسيدن به هدف اصلی از آزاد سازی گروگان های سياهپوست بود. 1
چون آقای خمينی و دانشجويان حزب الهی چهارده قرن از قافله عقب بودند، تصور ميکردند که وضعيٌت آمريکا هم مانند وضعيّت دوران پيامبر است و اين سياهان گردن کلفت و بلوند پسند و مک دونالدرو همان بلال های حبشی هستند که پيامبر او را از بردگی به مؤذنی ارتقاء داد. امام امت تصوّر ميکرد که اين سياهان به محض رسيدن به آمريکا مبلغ اسلام خواهند شد و با سازماندهی ميليون ها برده و يا بلال حبشی در ينگه دنيا انقلاب اسلامی براه خواهند انداخت. در همان زمان بود که شيخ صادق خلخالی چند بار در صحن علنی مجلس و تلويزيون اعلام کرد که امام به وی حکمی داده که بتواند کارتر (رئيس جمهور وقت) و ديگر حکومتيان آمريکا را چون سران رژيم شاهنشاهی در دادگاه اسلامی محاکمه کرده و اعدام نمايد. ممکن است که اين نوشته ها برای نسل جوان امروزی که آن وقايع مضحک اما خونبار را نديدند، چون خانم کار افسانه به نظر آيد، اما اين سخنان نه برای شوخی، بلکه عين واقعيْت آنروز ايران است.1
برای اينکه سخنم را بيشتر مدلل کرده باشم، به دو مطلب اشاره ميکنم، اولی مصاحبه ای است با دوتن از همان گروگانهای سياه آزاد شده با نشريه ديولت که به سال دو هزار و يک ميلادی مربوط می گردد، مصاحبه ای که به آفای عباس عبدی هم مربوط ميشود. همين آقای عباس عبدی که يکی از گروگانگيرهای اصلی بود و بعد از دو دهه با گروگان سابق خود باری روزن ديدار کرد و عاقبت هم به پاس خدماتش به امام به جرم جاسوسی به زندان جمهوری خود ساخته افتاد و اين رژيم محبوب دختر وی را بگروگان گرفت تا او در مفابل دوربين تلويزيون به جاسوسی اعتراف کند و از آقای خامنه ای طلب مغفرت بنمايد! يکی ديگر از شاهکار های جناب عبدی اين بود که برای خوش خدمتی به ملا ها پرونده قلابی جاسوسی برای عباس امير انتظام ساخت و وی را به قديمی ترين زندانی سياسی جهان بدل ساخت، بعد ها خود هم بند امير انتظام شد!1
(خيلی چيزها در اين دنيا عجيب است، اما چون نيک بنگری عبرت انگيز!1 )
باری، آن دو سياه بجای اسلام آوردن و انقلاب اسلامی براه انداختن بعد از دو دهه تا دلتان بخواهد از ظلمی که بر آنها رفته و از وحشيگری های گروگانگير ها سخن گفته اند.1
موضوع جالب اين بود که يکی از آن سياهان گفته بود بد ترين و ملال آورترين خاطره ای که از آنروز ها دارد اين است که آقای عبدی ساعتها برايمان موعظه ميکرد و مرتبآ هم نام کسی را مياورد که گويا سياهپوست بوده و اين تروريست ها را دوست داشته. ما هم چون اسيربوديم و حق اعتراض نداشتيم با آن اعصاب خراب مجبور بوديم که ساعت ها به اين حرفهای خسته کننده و بی سر و ته گوش کنيم. اما مضحک اين بود که نه هيچ يک از آن دو سياه توانسته بود نام بلال را درست تلفظ کند و نه شخص مصاحبه کننده بدليل عدم آشنايی قادر شده بود اين نام را صحيح بنويسد. عاقبت هم نام طفلک بلال حبشی با حروف لاتين طوری نوشته شده بود که تلفظ فارسی عربی آن چيزی از آب در آمده بود نزديک به (بلبل حشيشی !) 1
مطلب دوم به روزنامه رسالت تهران متعلق به هئيت های زنجير زنی عسگر اولادی مربوط می گرديد، درست چهار سال قبل که کالين پاول سياهپوست به وزارت خارجه آمريکا منصوب شد رسالت نوشت درست است که بوش نماينده زورگويان و صليبيّون تند رو است، اما پاول که خود از سياهان آمريکا است که خودشان نيز از دست آمريکايی ها در عذاب هستند برای ما و مسلمين يک مزيت تلقی ميشود و در انتها هم بگونه ای نتيجه گرفته بود که باز هم وی را به بلال حبشی شبيه سازد. غافل از آنکه اين ژنرال چهار ستاره که عاليترين مقام فرماندهی ارتش ايالات متحده را داشت و يک وطنپرست کامل بود، اصلآ نميخواست سر به تن بلال و بلال دوستان باشد و ديديم که در ماههای آخرين خدمت خود سخت ترين موضع را نسبت به رژيم ملا ها داشت. و حال نوبت به کاندوليزا رايس سياه رسيده. اما اين دوشيزه خانم از همان ابتدا نشان داد که گروه خونش به هرکسی می خورد بغير از بلال. او ميخواهد ريشه اين نظام را بزند. اما سايت بازتاب متعلق به محسن رضايی در نوشتن اتوبيو گراقی وی و تبعيض هايی که در کودکی ديده بنوعی وی را نيز از نوادگان بلال حبش معرفی کرده ! 1
براستی بايد به اين مسائل خنديد يا گريست. آخر ببينيد مملکت ما در دست چه کسانی است! هرچه مضحک باشد، اين اما نميتواند خنده دار باشد که ما با اينهمه اهن و تلپ و ادعای متمدن و مترقی بودن قادر نشده ايم اين چنين سفيهان را از اريکه قدرت بزير کشيم. مشکل در اينجاست که خودمان نيز به نوعی دستکمی از اينها نداريم. همين سرکار خانم مهرانگيز کار که از جريانات افسانه وار اما خونبار کشورش در حيرت است، کسی که دکترای حقوق دارد، تا همين چندی پيش از اصلاح طلبان بود و ميخواست با ملا ها مردمسالاری دينی بوجود آورد و هزاران تحصيلکرده ديگر نظير وی. اين نه برای ملامت که به اميد تلنگری نوشته شد. شايد که در مهر انگيز ها چاره ساز افتد! 1