آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Monday, February 21, 2005

 

خوان هفتم برای آمريکا


حزب ميهن
امير سپهر


! حتی برای تسليم محض شدن نيز ديگر دير است


خوان هفتم برای امريکا


چون محرم است اجازه دهيد اينجا ما هم سری به صحرای کربلای نا روشنفکران زنيم و بنويسيم که اينروزها باز هم به اصطلاح روشنفکران ما به فوت کردن سرنا از سر گشادش مشغول شده اند، مکرر از زبان اين انديشمندان که از بالا بودن دانش سياسی خود ولايت فقيه رابر سرکار آوردند می شنويم که " آمريکا که برای ايجاد دموکراسی درعراق و افغانستان و ايران ... به منطقه نيامده است"1
اول اينکه بيان چنين سخنی بيانگرغير سياسی انديشيدن اين سياستمداران بزرگ است، زيرا کسی که با الفبای سياست آشنا باشد بطور کلی چنين امر واضح و بديهی را اصلآ مطرح نمی نمايد، پر واضح است که نه دولت آمريکا و نه هيچ دولت ديگری نه به آزادی و رفاه ديگر ملتها می انديشد و نه اصولآ چنين وظيفه ای را به عهده دارد. هفتاد مليون رای دهنده آمريکايی به آقای بوش رای نداده اند که آن عاليجناب برای من و شما دموکراسی بياورد. دولت منتخب هر کشوری رسالت و مأموريّت اصليش تأمين رفا و امنيّت شهروندان خودی است نه ديگر ملتها. پس اصلآ طرح چنين مسئله ای که " آمريکا عاشق چشم و ابروی ما نيست که برایمان آزادی آورد" ابدآ موضويّت ندارد. چنين در افشانی هايی فقط جهل گويندگان به امر سياست را می رساند که رهبر و دولت کشوری بيگانه را با فرشته نجات و يا پاپا نوئل عوضی گرفته اند که بايد در انبان خود نقل و شيرينی برای ديگران به ارمغان آورد.1
ايالات متحده آمريکا دست به هر اقدامی که زده و يا در آينده ممکن است بزند، صرفآ برای تأمين منافع ملی و تأمين امنيت مردم آنکشور است. تلاقی و يا همراهی منافع دو يا چند ملت امری است طبيعی. ما نيز نه عاشق چشم و ابروی آمريکائيان هستيم و نه کشور خود را بايد بديگران بفروشيم. اين اصل بديهی را نيز ياد آور می شوم که دوستی ها و مخالفت ها در عالم سياست جاودانه نيست. اين مهم بستگی تام به خير وصلاح مردم و کشور دارد. امروز منافع ملی مردم آمريکا کاملآ با منافع ملی ما گره خورده، بگونه ای که بدون آزادی و برخوردرای ما از حکومت و دولتی منتخب آمريکا هرگز از امنيت برخوردار نخواهد شد. 1

امنيت آمريکا در گرو دموکراسی ما است

از زمان سوء قصدهاي يازدهم سپتامبر که عاملان آن مسلمانان بنياد گرا بودند، سياست خارجی آمريکا از پايه دگرگون شده است. سياست پيشين آن کشور که صرفآ ايجاده رابطه و حمايت از نظام های غير دموکراتيک و سرکوبگر بدون توجه به خواست ملت ها بود، باعث بيزاری مردمان تحت ستم از آمريکا گرديد. مردمان سرکوب شده دليل تداوم رژيم های غير منتخب و زورگوی کشور های خود را فقط پشتيبانی آمريکا از اين سيستم ها می دانستند. اين امر باعث گرديد که عناصر پسمانده مذهبی که آزادی غربی را منحط و دشمن افکار قرون وسطايی خود می دانستند با سوء استفاده از اين احساسات با طرح شعار های شديدآ ضد آمريکايی اين توده های دلزده از آمريکا را جذب و بخدمت اهداف پليد و تروريستی خود در آورند. اسامه بن لادن و رشد القائده در واقع برآيند فاجعه بار آن سياست است. با اينحال تشکيلات آدمکشی اسامه بن لادن هم خود برآيند حوادث تاريخی ديگری است که به کشور ما مربوط ميشود. گذشه از اينها حتی پی بردن آمريکا به اشتباه خود و آگاهی از عواقب خطرناک چنان سياستی نيز به رخداد های کشور ما مربوط می گردد

آيت الله خمينی بدون اينکه خود بداند و يا قصد چنين کاری را داشته باشد، اولين فردی بود که نا کار آمدی و خطرناک بودن آن سياست را به آمريکا نشان داد. وی که بدليل حمايت آمريکا از اسرائيل و شاه فقيد دشمن خونين آن کشور بود، با فريب جيمی کارتر رئيس جمهور ساده لوح آمريکا و ديگر رهبران جهان غرب توانست در ايران به قدرت رسد. اما هم اينکه رژيمش مختصر جانی گرفت، دشمنی خود را آشکار و با تحريک احساسات مذهبی ايرانيان و ساير مسلمانان دلزده از آمريکا به آن کشور چنگ و دندان نشان داد. آمريکا تا آنزمان فقط کمونيسم را دشمن خود تصور می کرد. زيرا تا مقطع 57 هيچ انقلابی غير کمونيستی در جهان صورت نگرفته بود. تحرکات گوناگون آمريکای لاتين از جمله بوليوی، آرژانتين، پرو، استقرار کمونيسم در کوبا، کودتای بر ضد سالوادور آلتده در شيلی، انقلاب همزمان با ايران ساند نيست ها بر ضد سوموزا در نيکاراگوئه و حتی جنگ کره و مقاومت ويتنام و شکست سياست آنکشور در خاور دور همه و همه رنگ کمونيستی داشت. 1

اما انقلاب ايران و بلافاصله مسئله گروگانگيری کارکنان سفارت و حرکتهای متأثر از آن آمريکا را با معضل و چالش نوينی مواجه ساخت که تا آن زمان غافل از آن بود. اما دردهه اول انقلاب ايران آمريکا هنوز حرکتهای راديکال اسلامی را نه تنها يکپارچه در دشمنی با خود نمی ديد بلکه از بخشی از آن استفاده ابزاری نيز ميکرد، حتی در جهت جلوگيری از رشد خود راديکاليزم اسلامی يعنی خنثی سازی سياست سلطه جويانه جمهوری اسلامی تحت نام صدور انقلاب بوسيله صدام حسين و حمله او به ايران. در بخش ديگر هم با در اختيار گذاردن پول واسلحه برای جهادی های افغانستان از طريق پاکستان برای شکست کمونيسم. اما هم صدام و جهادی های افغان که بعد ها به طالبان والقاعده معروف شدند دقيقآ به همان راهی رفتند که آقای خمينی رفته بود. آنها هم پس از استفاده ازپول و آمکانات آمريکا به محض پيروز از ميدان در آمدن و قدرت گرفتن چون آقای خمينی دشمنی خونين خود را با دايه دوران طفوليت و ناتوانی خود آشکار ساختند. انقلاب در ايران (ابرقدردولتهای اسلامی) خونی تازه و گرم را در رگهای دنيای عقبمانده اسلامی جاری ساخته بود. در رگهای مسلمانان کم آگاه که به غلط آمريکا را مسبب تمامی ناکامی ها و عقبماندگيهای خودمی دانستد. در حاليکه تنها خطای آن کشور حمايت يکجانبه از دولت اسرائيل در محاصره اعراب مسلمان بود نه بيشتر. آقای خمينی پيروزی بر رژيم سابق را پيروزی بر آمريکا تبليغ میکرد و به آمريکا لقب شيطان بزرگ داده بود. حال ديگر آمريکا خود را مواجه با خطری بسيار عظيم تر از خطر کمونيسم می ديد. ليبی، عراق، سودان، افغانستان، ايران و سوريه بعثی وملی گرا و لبنان نيم مسلمان هم بدليل مشکلات ارضی آشکارا با آمريکا دشمنی ميکردند. 1

ايالات متحده هر آنچه در قدرت داشت برای تضعيف و انزوای اين نظام های ضد مردمی انجام داد و موفقيت های چشمگيری را هم در اين زمينه داشت. بعضی را چون ليبی با موشکهای کروز بر سر عقل آورد، بعضی را مانند طالبان و صدام با حمله نظامی بزيرکشيد و پاره ای را هم با کمکهای بلاعوض و واداشتن اسرائيل به عقب نشينی از مناطق اشغاليشان آرام ساخت. اما آن کشور بخوبی ميداند مادام که کار رژيم ملا ها را در ايران يکسره نسازد هيچيک از اين موفقيت ها ارزشی نخواهد داشت، ژيرا بنا به دلايل تاريخی و سوق الجيشی دروازه اصلی اين پيروزی در تهران است. اين کابوس و فتنه از ايران آغاز شد و در همنجا هم بايد به پايان برسد. جمهوری اسلامی بطور گوهری رژيمی است بحران زی و بحران زا، اين رژيم کاری جز فتنه آفرينی نميداند. کار آمريکا با اين نظام ديگر به نقطه بی بازگشتی رسيده است، سياستگذاران و مغز های پشت پرده به اين نتيجه قطعی رسيده اند که جمهوری اسلامی را بايد ساقط کنند، ورنه توازن جهانی (حال چه خوب و چه بد) به طور کلی بهم خواهد خورد. درزمان حيات جمهوری اسلامی نه صلحی بين اعراب و اسرائيل بوجود خواهد آمد نه ثباتی در عراق، نه دموکراسی در افغانستان و نه هم پرسی در ايران، ادعای مبارزه با تروريسم هم در حد سخنی بيهوده و مسخره خواهد بود. 1

آمريکا با تمام لشکر و سپاه خود با اين عزم از خانه بيرون نيامده که با نثار خون چند هزار نظامی خود (تا به حال نزديک به دو هزار کشته) و صرف چند صد ميليارد دلار پول ماليات دهندگان آمريکايی فقط صدام را به حبس اندازد، بن لادن را به ايران کوچ دهد و ملا عمر را هم مجبور به فرار به پاکستان نمايد و سپس هم هلهله کنان به خانه باز گردد، اگر اينگونه بيانديشم که خيلی ساده انگار هستيم. آن کشور آمده است تا جمهوری اسلامی را بردارد، چرا که سخت نيازمند مردم ما است، آنهم مردمی آزاد. امروز در حاليکه ملت ما بيش از هر ملت ديگری در جهان از آمريکا خوشش میآيد نظام ضد مرديش بزرگترين دشمن آنکشور محسوب ميشود. اينجا بحث بر سر خوبی و يا بدی امريکا و حقانيت و غير حقانيت نيست، صحبت بر سر فاکت های موجود و آشکار است. واقعييت اين است که در حال حاظر اکثريت مطلق ملت جوان ايران دريک انتخابات دموکراتيک بدون ترديد به عناصر و جريانهايی رای خواهند داد که بيش از همه تصوير والگويی آمريکايی از خود نشان دهند. ايران با پرداخت گران ترين هزينه تاريخ خود کابوس و تجربه اسلام سياسی را ازسر گذرانده؛ ايران زخم خورده و نابود شده از دست ملا های جانی جايی چون عراق و سوريه نيست که مردم به آدمکشان اسلامی پناه دهند.1

در ايران آزاد ابو مصعب ها اگر به چنگ مردم افتند بی شک سالم بدست آمريکايی ها نخواهند رسيد، آزادی ايران يعنی پايان کار تروريسم اسلامی، کليد دری که به جهان عقلانيت در دنيای اسلام باز ميشود هم اکنون در دست ملت ما است. رنسانس اسلامی ديگر درکشور ماآغز شده است. اينها و صد ها دليل ديگر است که منافع ملی و آسودگی آمريکا از شر ترويسم اسلامی را با آزادی ملت ايران بهم پيوند زده است. ملت ايران عظيم ترين سرمايه ايالات متحده در منطقه حساس خاوميانه و جهان است. حتی خود ملا ها هم از ابتدا می دانستند که هدف آمريکا ايران است، هر آنچه می توانستند در عراق و افغانستان و در ساير نقاط جهان انجام دادند اما موفق به توقف و شکست آمريکا نشدند. با تمامی موانع آمريکا بالاخره با هر بدبختی و تهمت و مخالفت جهانی بود بالاخره به خوان هفتم رسيده، انتخابات عراق در حکم تير خلاص به مغز ملا های ايران بود. به همان ندازه که محبوبيت آمريکا د حال افزايش استملا های ايران روزبروز در ميان مسلمانان منفور تر می گردند.1

رژيم است و کره شمالی و سوريه که آندو رژيم منفور و ضد ملی و بد نام هم با باج و رشوه خود را دوست ملا ها معرفی می کنند. هفته گذشه مردم بغداد با جمع آوری طومار از شهردار بغداد درخواست کردند که مجسمه ای از پرزيدنت بوش را دربزرگترين ميدان شهر نصب کند، شهردار شيعه هم قول داد که بزودی اينکار را انجام دهد، جمهوری اسلامی در حال آخرين جان کندن ها است. برای جمهوری اسلامی حتی برای تسليم محض شد نيز ديگر خيلی دير شده است. فقط يک راه مانده؛ تنها يک راه، کناره گيری از حکومت و سپردن کشور به صاحبان اصلی آن يعنی نمايندگان حقيقی ملت. آيا اينها برای حفظ جان بی مقدار خود هم شده اين حداقل شعور را خواهند داشت ؟ شخصآ که چنين تصوری ندارم ! 1

دو شنبه، سوم اسفند ماه 1383
بيست و يکم فوريه دوهزاروپنج ميلادی
www.hezbemihan.com

|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker