حزب ميهن
امير سپهر
روحانيت ضد خدا !1
اينان مشتی مطرب روحوضی و حاجی فيروز هستند نه مردان خدا
کمال بی دقتی است اگر متوجه نشويم که عمامه دارانی که دستی در اين رژيم دارند ديگر نه روحانی هستند و نه اصولآ ميتوانند که باشند، رفع و رجوع اينهمه تناقضات و تنش ها که در سياست داخلی و خارجی اين رژيم وجود دارد جدآ زمان می برد، صرف نظر ازکار حکومتی ملايی هايی که خود را در صد جور تجارت و زد و بند داخل نموده اند کجا فرصت میيابند که اصلآ به خدا و پيغمبر قکر کنند. حتی روزانه ده ساعت کار مستمر هم جواب اينهمه طرح ريزی و مذاکرات حضوری و تلفنی وملاقات ها و ساير حقه بازيهای تجاری سياسی را نميدهد. ملای حکومتی ديکر کجا فرصت پرداختن به قران و فقه و شرعيت و حديث و روايت و بحث و فحص دارد. 1
اين ارباب بی مروت دنيا ديگر اصلآ ملا نيستند، يعنی فرصت پرداختن به امور ملايی را ندارند. گذشته از اينها بيشتراين روضه خوان های سابق هر کدام چند همسر خيلی جوان تر از خود دارند که رسيدگی به نياز های طبيعی آنان نيز قوت جسمی و روانی میطلبد. به همين دليل بسياری از اينان يار منقل و وافور شده اند. دوهفته پيش از اين بود که یکصد و چهارده تن از مجلسيان که بيشترينشان نيز از عمامه داران بودند طی نامه ای از غلامعلی حدادعادل درخواست کردند که به ديگر همسران آنها هم چون همسر اول از بودجه مجلس پول خريد خانه و اتومبيل پرداخت نمايد و متن اين درخواست را بدون شرم و حيا در صحن علنی مجلس از بلندگو قرائت کردند! 1
بزرگترين پسته فروش و دلال عالم اکبر شاه رفسنجانی کجا و چگونه و با تلمذ از مکتب کدام معلم و عالمی توانست از حجت الاسلامی به مقام آيت اللهی برسد ؟ مگر آنکه خريد بمب از چين و موشک از کره کمونيست و حشر و نشر با فيدل کاستروی ضد خدا و مذاکره پنهانی با آمريکائيان را هم جزيی از فقه جعفری بحساب آريم و يا طراحی قتل مخالفان را در دروس حوزوی وارد سازيم. اين مرد حقه باز که 26 سال است بامک فارلن ها و عدنان قاشقی ها معامله ميکند و روزی نيست که در جايی سرمايه گذاری جديد نکند کجا و روحانی بودن کجا. 1
بنده ترديد ندارم که لااقل در ده سال گذشته رفسنجانی و خامنه ای حتی لای قرآن را نيز باز نکرده اند، زيرا ديگر فرصت اين کار را ندارند. بنابر اين کار ما با عده ای هنرپيشه روحوضی و حاجی فيروز است که با رفتن درجلد مردان خداهمه چيز ملت ايران را غارت و روزگارشان را سياه کرده اند. گر چه بيچاره مطرب ها و حاجی فيروز های اصلی که از پاکدل ترين انسانها هستند و اين اوباش هم از فن آنها سوء استفاده ميکنند و هم از کارشان جلوگيری. آخر مرد خدا را چه به سلاح خريدن و بمب اتم ساختن وآدمکش پروردن؟ اگر بپذيريم که اينها روحانی و مردان خدا هستند اين به معنای پذيرش خود خداوند بعنوان ابر دزد و مطلق تروريست عالم هستی است. جنگ ما با خدا و مردان خدا نيست، جای آن مردان در مساجد است نه بر صندلی صدارت و رياست دنيوی. ما با مشتی دزد و قاتل و باجخور و چاقو کش و دلال طرفيم
فردی شناخته شده از درون خود اينها با فرستادن ايميلی برايم پرده از حقايقی راجع به کردار اين روضه خوان های سياه باز برداشته که شرافتآ حتی از خواندن آنهم در خلوت و تنهايی شرمگين شدم چه رسد به آوردن آن اعمال سخيف و خجلت آور در يک مطلب عمومی. همين اندازه مينويسم که بسياری از اين معروفه نامردان مانيکور پديکور می کنند، سرمه ميکشند؛ سرخاب به چهره و رژ بر لب می مالند، هر کدام آرايشگر و ماسور خصوصی دارند، عبا هاشان از ترمه و ابريشم نفيس است و عمامه ها از گرانترين پارچه های سفيد زنانه مخصوص هنرپيشگان سکسی هاليوود که هريک با مدل مخصوصی پيچيده ميشود. عجبی نيست که در سرزمين سوخته ايران زيره سيطره حکومت اين پتيارگان ضد خدا کار ملتی که يکی از غنی ترين کشور ها را دارد به دريوزگی و تن و کليه فروختن و فقر و مسکنت و بی آبرويی کشيده.1
تصاويری که سی.ان.ان از خانه های خراب نشده در زرند کرما نشان ميداد را حتی ديگر در فقيرترين مناطق آفريقا نيز نميتوان ديد، چه رسد به دخمه های با خاک يکسان شده. آيا اينها جدآ خود را مردان خدا می دانند، اين اوباش که اصلآ شرف ندارند ؟! ما چه، آيا هنوز هم تصور می کنيم که طرف ما افراد خدا پرست و روحانیان هستند؟ مبادا اشتباه کنيد، مبارزه ما با دين و خدا نيست، برعکس، ما با اراذل و اوباشی مبارزه ميکنيم که خداوند را به مسخره گرفته اند، اما نه برای دين، که دينداری و بی دينی هرکسی امری کاملآ شخصی است. اگر کسی براستی دينی داشته
باشد، هيچ رابطه ای زيبا تر از رابطه خالق و مخلوق نيست، اما بی واسطه و در خلوت.1