حزب ميهن
امير سپهر
! مافيا در پايان راه
! نفت، رشوه، جنايت و ديگر هيچ
درهفته ها و ماههای اوليه حمله ايلات متحده آمريکا به عراق بيشترين مطالبی که در ارتباط با اين جريان نوشته و گفته ميشد، پيرامون مسئله نفت دور ميزد. دليل عمده ای هم که برای اين سرمايه گذاری و يورش عظيم آورده ميشد و بسيار هم روی آن تأکيد ميگرديد، اين بود که آمريکا با حمله به عراق و کشتار مردم بيدفاع مردم آن کشور قصد دارد که به منابع سرشار نفت آنان دست يافته و اين ثروت طبيعی و عظيم ملت مظلوم عراق را به يغما برد
چنانچه به مطبوعات وابسته به جمهوری اسلامی در ماههای اوليه اين يورش توجه کنيم بخوبی اين نکته را در خواهيم يافت که بيش از هشتاد در صد از مطالب مطبوعات آنروزی ملايان بصورت مقاله و مصاحبه و حتی کاريکاتور و همينطور خطبه های نماز جمعه ملا ها به اين نکته مرتبط ميگرديد که چون آمريکا قصد دارد نفت عراق و خاورميانه و منطقه آسيای ميانه را چپاول کند، به اين منطقه يورش آورده است. امروز اما نه تنها کلامی از نفت در گفتار ملايان نيست، بلکه آنها بعمد مسئله به خطر افتادن اسلام را برجسته ميکنند که ابدآ صحبتی از نفت بميان نيايد
آنچه در همسايگی ديوار بديوار ما بعنوان مقاومت در جريان است، که اين به اصطلاح مقاومت بجای کشتن سربازان آمريکايی سنگفرشهای کوچه های آن کشور را هر روزه بخون کودکان و زنان عراقی گلگون ميسازد، بيشتر يک بازی خونين نفتی است تا سياسی که ملايان ايران آنرا تامين بودجه و راهبری ميکنند. اينکه استقرار آرامش در عراق نظر آمريکا را به ايران معطوف ميسازد و به تکاپوی بزير کشيدن نظام ملايان می اندازد فقط يک بعد قضيه است، بعد ديگر و يا اصلی که سياستگذاران جمهوری آخوندی را وا ميدارد که حتی با ريختن خون زنان و کودکان بيگناه عراقی جو را در عراق آشفته و مشوش نگاه دارند، ترس از سقوط ناگهانی بهای نفت در بازار های جهانی است. امری که نه تنها به از دست دادن منابع چپاول ايران می انجامد بلکه در اثر فقر و بيکاری حاصله از اين جريان انگيزه و مقدمات حتمی سقوط رژيم جمهوری اسلامی بدست مردم گرسنه و بيکار و فقير ايران را نيز مهيا ميسازد
افزايش قيمت نفت از پی بحران عراق و مساعد بودن شرايط جوی طی دو سال گذشته و وجود بارندگی های مداوم که اندک کمکی به بهبود وضعيت فاجعه بار کشاورزی نموده، باعث گرديده که ايران از يک رشد اقتصادی حدود پنج تا شش در صدی در سال برخوردار شود. اين مسئله همچنين باعث گرديده که نرخ برابری ريال در مقابل ارزهای خارجی نيز نسبتا ثابت ماند
دولت محمد خاتمی بجای سرمايه گذاریهای توليدی و ايجاد اشتغال برای سالهای بعد، با تزريق درآمدهای نفتی به اقتصاد بيمار و بسته کشور وضعيت بخش هايی از جامعه را بهبود بخشيده و دسترسی مردم به کالاهای مصرفی و عمدتآ واراداتی را آسان ساخته است. امری که منجر به اين احساس کاذب شده تا مردم گمان کنند که گويا وضعيت اقتصادی کشور بسيارخوب شده است
آمارهای صندوق بين المللی پول نشان می دهد که دولت ايران در سال های اخير اغلب درآمدهای سرسام آور ارزی حاصل از فروش گرانتر نفت را برای واردات کالاهای مصرفی استفاده کرده است. اين صندوق در تازه ترين گزارش خود از وضعيت اقتصادی ايران اعلام کرد که ميزان واردات اين کشور به حدود چهل ميليارد دلار (2004 - 2003) رسيده که اين رقم نسبت به ارقام دوسال پيش دو برابر شده است. اين ممکن نشده الا با رسيدن بهای نفت به بشکه ای 50 دلار برای هربشکه، و آنهم حاصل نشده الا با بمب گذاری در معابر عمومی و کشتن مردم و در نتيجه ايجاد عدم ثبات و آرامش در عراق و به تبع آن منطقه زر خيز خاورميانه
توجه داشته باشيم که طبق اظهارات مقامات امنيتی خود رژيم بيش از هفتاد در صد از اين واردات از مجاری غير قانونی و و بندر گاههای اختصاصی بدون پرداخت حقوق گمرکی است که بيش از هشتاد در صد آن هم در دست خود ملا ها و فرزندانشان است. بخش باقيمانده نيز در انحصار ديگر سرمداران رژيم بويژه سردار ها و تيمسار های کيلويی سپاه پاسداران است که عمدتآ نيز بدليل وصلت خود و يا فرزندانشان با خانواده ملايان به اقوام سببی آنان مبدل گرديده اند
در نتيجه با استقرار آرامش در عراق و خاور ميانه اگر بهای نفت افت کند، که يقينآ هم همينطور خواهد شد، در آن صورت مشکلات عظيم اقتصادی به صور مختلف از جمله بحران شديد اقتصادی و بيکاری و کمبود مايحتاج ضروری مردم و کم علاقگی اتحاديه اروپا به رژيم بی پول ملايان و ... ايجاد خواهد شد که بدون شک مردم را بحرکت در خواهد آورد و رژيم بی يار و ياور ملا ها ديگر قادر به کنترل اوضاع نخواهد بود
بنا بر اين اميد و کوشش مقامهای رژيم ملا ها اين است که قيمت نفت را همچنان بالا نگهدارند که تا آنها ضمن چپاول ايران از راه دريافت پورسانتاژ های مختلف برای عقد قراردادهای استثماری، قادر باشند برای بقای خود بودجه رشوه به مقامات ديگر کشور ها، تامين منبع برای دستيابی به سلاحهای کشتار جمعی، ايجاد بحران درجهان بوسيله گروههای مزدور خود و ايجاد تفرقه بين اروپا و امريکا را نيز تأمين نمايند. برای رژيمی چون جمهوری مافيايی اسلامی که تمامی پيچ و مهره های آن با دزدی و رشوه و ايجاد بحران از طريق اجير کردن آدمکشان حرفه ای به گردش در ميايد، افت در آمد ناگهانی يعنی مرگ و نيستی
در حاليکه قيمت نفت در بودجه کل کشور بشکه ای 19 دلار محاسبه شده ولی بشکه بالای 50 دلار بفروش ميرسد و ايران بويژه در دوسال آخر درآمدی نجومی داشته است، بايزيد مردوخی رئيس صندوق ذخيره ارزی ملايان در چند مصاحبه اعلام کرده است که در همين دو ساله اخير نه تنها به حجم اين ذخيره افزوده نگرديده، بلکه بدليل تبانی تمامی جناهها و برداشت بی حساب و کتاب و رشوه دهی از ين صندوق به مقامات رژيم، ذخيره قبلی نيز به مصرف رسيده است
در گزارشی ميخواندم که بسياری از تحليل گران معتقدند که يکی از عوامل مهم تثبيت نظام جمهوری اسلامی در سال های اخير و کاهش نسبی سطح تنش ها، وضعيت نسبتا خوب اقتصادی است که خود ناشی از افزايش در آمدهای نفتی و سياست دولت در وارد کردن اين درآمدها به اقتصاد کشور است
به عبارت ديگر، افزايش درآمدهای ارزی و وفور کالاها که با رشد نسبی اقتصادی همراه بوده، بسياری از نارضايی های سياسی و فرهنگی را ولو به طور موقت تحت الشعاع خود قرار داده است. ناظران امور ايران معتقدند که بخش های مهمی از مردم هم اکنون چنان غرق در ماترياليسم و ثروت اندوزی اند که فعلا آزادی و دموکراسی را فراموش کرده اند.
دسترسی دولت به اين درآمد غير منتظره همچنين باعث شد که رفرم های ضروری در اقتصاد ايران مثل کاهش يارانه ها به تعويق بيفتد و دولت برای پروژه های پر هزينه ای همچون برنامه های هسته ای از توان اقتصادی برخوردار باشد. دولت همچنين با برخورداری از اين درآمدها توانست طرفداران خود را با امتيازهای مالی راضی نگهدارد و ارتش عظيمی از افراد مختلف (بيشتر جاسوس و مخرب) ايجاد کند که برای بقای خود مستقيما وابسته به دولت اند. همين عوامل و نورچشمی های رژيم در سال های اخير چنان به کالا های مصرفی و امتيازهای مالی و باجگيری و رشو های حکومتی خو گرفته اند که هر تغيير وضعيتی آنان را هم شديدا برآشفته کرده و بر عليه رژيم بحرکت در خواهد آورد
آخرين ماه های جمهوری اسلامی
بسياری از ناظران تاکيد می کنند آنچه نهايتا به سقوط حکومت پيشين انجاميد و اکثريت مردم را به خيابان ها کشاند نه سرکوب های سياسی (که صرفا شامل اقليت بسيارکوچکی از مردم می شد) بلکه کاهش شديد درآمدهای ايران در سال های آخر حکومت و وخيم شدن اوضاع اقتصادی کشور بود
اقتصاد دانان می گويند بين سياست های دولت شاه که در استفاده از درآمدهای نفتی که آنرا صرف سرمايه گذاريهای بلند مدت ميکرد با دولت جمهوری اسلامی که آنرا صرف رشوه و دلالی و جاسوسی و ايجاد بحران در جهان ميسازد تفاوت های بنيادينی وجود دارد
نفت در کشورهايی مثل نروژ يک سرمايه عظيم مالی است و افزايش قيمت آن خبر خوشی است چون از آن برای سرمايه گذاری های منطقی بهره می گيرند. ولی بسياری از متفکران ايران بر اين اعتقادند که نفت در تاريخ معاصر ايران بيشتر دردسرساز بوده تا منفعت آفرين چون همواره به وسيله ای تبديل شده برای فربه تر شدن حکومت ها و به تاخير انداختن حر کت مردم بسوی دموکراسی
بهر حال آنچه از هم اکنون با قاطعيّت ميتوان گفت اين است که سقوط ناگهانی بهای نفت شيپور پايان جنگ و شکست همه جانبه ملايان در تمام جبهه ها را بصدا در خواهد آورد. انتخابات پيش روی آمريکا هم هيچ تفاوتی در سرنوشت ملا ها بوجود نخواهد آورد، هر جناحی که بر سر کار آيد با 4 سال زمانی که فرصت در اختيار دارد با گشاده دستی و قاطعانه عمل کرده و ثبات نسبی را بعراق باز خواهد گرداند، حال چه با گسترش سرکوب و تارو مار کردن شورشيان و چه با مصالحه که نتيجه آن نيز افت بهای نفت حتی به بشکه ای زير 25 دلار خواهد بود
قبل از آن نيز چنانچه پرونده اتمی ملايان به شورای امنيت ارجاع گردد و تحريم اقتصادی را بدنبال آورد که آن نيز دور از ذهن نيست، کار رژيم مافيايی جمهوری ملا ها حتی بدانجا ها نيز نخواهد رسيد. با توجه به تمامی جهات حتی با بد بينانه ترين عينک نيز عمری بيش از يک سال ديگر برای رژيم جمهوری اسلامی ملايان نميتوان ديد