آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Thursday, January 13, 2005

 

...اين يک باند است نه

حزب ميهن
امير سپهر
اين يک باند است نه يک رژيم سياسی
روابط درونی رژيم جمهوری اسلامی، گردش امور در آن و همينطور مقررات نا نوشته حاکم بر اين رژيم تمامآ اصول کلاسيک يک باند مافيايی است که برای اولين بار در تاريخ در قالب يک حکومت ريخته شده است
بسياری از نويسندگان مطالب سياسی نظام موجود در ايران را نظامی مافيايی می خوانند. اما در باره اينکه چرا اين نظام اينچنين خوانده ميشو و يا در مورد شباهت های اين رژيم به مافيا، اينجانب تا کنون شخصآ هيچ مطلبی را نخوانده ام. مراد از نگارش اين مطلب باز کردن همين مسئله است، اما در حد حوصله يک مقاله.1
تاريخ جهان انواع و اقسام مختلفی از نظام های سياسی را بخود ديده است. اعم از نژاد پرست و غارتگر و اشغالگر و... اما رژيم جمهوری اسلامی را نميتوان با هيچکدامی از آنها مقايسه کرد. چون اين رژيم هيچگونه شباهتی به رژيم های متعارف در جهان ديروز و امروز ندارد. رژيمی چون رژيم ملا ها تا کنون در تاريخ بشری نظير نداشته است. اگر قصد داشته باشيم که اين نظام را در طبقه بندی نظامهای سياسی جای دهيم، بدون اغراق و غرض می نويسم که درهيچ گروهی جای نخواهد گرفت، نه مذهبی، نه ديکتاتوری، نه ضد ملی، نه دزد و نه حتی اشغالگر. اين نظام درعين اينکه مجموعه ای از تمامی اين نوع نظامها است اما در اصل شباهتی هم به هيچيک از آنها ندارد.1

رژيم ملا ها به يک گنگ يا کاست بيشتر نزديکی دارد تا نظامی سياسی. اين نظام بدون اينکه شايد خود دست اندرکاران آن نيز بدانند، دقيقآ مانند يک باند است. نويسنده اطمينان دارم که بسياری از ملا های حکومتی حتی نام پل گتی و آل کاپون را نيز نشنيده اند، ليکن بدون اينکه خود واقف باشند اعمال خود و دستگاه جهنمي که در خدمت آن هستند؛ بويژه تقسيم مسئوليت و گردش کار در آن کپی برداری کاملی است از يک باند مافيايی که ملا ها آنرا به صورت يک حکومت در آورده اند. حتی نحوه ظهورشان که با ترور و آتش زدن سينما و دروغ و ارعاب بود. نوع گروگانگيری، تهديد ها، مرعوب ساختن ديگران با نشاندادن موشک شهاب، باجگيری ها، آلوده کردن افراد، انتقام گيری، نحوه روابط درونگروهی، گرفتار ساختن مخالفان با جاسازی اشيای ممنوعه در خانه آنها، پرونده ساری، هم سرنوشت سازی عناصر درونی همه و همه اصولی است که تا کنون فقط در باند های مافيايی دقيقآ به همين صورت وجود داشته و رعايت ميشده نه در هيچ نظام سياسی. حتی مسئله خودی و غير خودی نيز يک اصل کاملآ مافيايی است.1

آنچه که صحت اين ادعا را تکميل میکند نوع معامله و رفتار اين رژيم با موافقان و مخالفان است که هر دوی آنها نيز کاملآ بهمان صورتی است که در باند های مافيايی بود. در يک باند فقط دشمن نيست که حياتش مورد تهديد است، بلکه خادم و دوست نيز بهمان نسبت در خطر حذف و کله پا شدن است. بويژه خادمين رده پائين که اتفاقآ بيشترين بار خونريزی و جنايت هم بر روی دوش آنها قرار دارد. برای باز شدن مطلب به يک قاعده کلی اشاره می نمايم و آن اينکه داخل شدن به درون يک باند تبهکار، هزاران بار ساده تر از خروج از آن باند است. زيرا حتی صرف عضويُت در يک تشکيلات جنايی هم بخودی خود از آدمی يک مجرم ميسازد، ولو اينکه انسان شخصآ در هيچ جرم و جنايتی هم دخالت ننمايد. دليل آن هم اين است که طبق قوانين کيفری تمامی جهان سکوت در برابر آگاهی از وقوع جرمی، خود از مصاديق بارز مباشرت در ارتکاب آن جرم محسوب می گردد.1
گذشته از اين، مشاهده جرم و جنايت، انسان را به شاهد (مدرک جرم ) يک مجرم و جانی مبدل می سازد. طبيعی است که هيچ جنايتکاری از وجود مدرک جرم نميتواند آسودگی خاطر احساس کند. مگر آنکه آن شاهد را تمام و کمال در چنگ و کنترل خود داشته باشد. اين امر نيز محرز است به محض اينکه يک جنايتکار از جانب شاهد جرم خود احساس عدم اعتماد نمايد، برای نجات شخص خود يقينآ وی را سر به نيست خواهد کرد، ولو آن شاهد نزديکترين کس و يا حتی فرزند خونی خود فرد جانی هم که باشد.1

حال اينرا ميتوان به باند ها نيز تعميم داد. اعضای مافيا حتی اگر ازجانب صديق ترين ياران و فرزندان خود نيز احتمال فاش شدن اسرارشان در آينده دور را ميدادند، با بوسه وداع او را به دست آدمکشان ميدادند تا به هلاکت رسانده شوند. اين موضوع همانی است که در مورد سعيد امامی اتفاق افتاد، درست است که امامی بدست خود رژيم واجبی خور شد، اما ترديد نبايد داشت که وی برای ملا ها به مثابه يک جگر گوشه و فرزند محسوب ميشد که برای حفظ کاست و منافع عاليه باند بايد قربانی ميکرديد.1
برای اينکه بيشتر با نزديکی های اين رژيم به باند های مافيايی آشنا گرديم، نگاهی خيلی گذرا به تاريخچه باند های مافيايی، روابط درونی و گردش امور در آنها می افکنيم
باند های مافيايی
تا اواسط قرن نوزدهم ميلادی باندهای تبهکاری درايالت متحده وجود داشتند که با پرداخت رشوه و به خدمت در آودن عناصر پرنفوذ دولت و مجلس و نيروی پليس خود به دولتهايی در مقابل دولت رسمی آنکشور بدل گرديده بودند.اين گروهای گانگستر از راه تهديد و گروگانگيری، باجگيری، جنايت، داير کردن قمارخانه، فروش مواد مخدر و مشروب قاچاق بخش اغظمی از اقتصاد و گردش پول آن کشور را در دست داشتند.اين گروههای خطرناک عمدتآ از مهاجران ايتاليايی جزيره سيسيل بودند. منطقه ای که مانند کشور آلبانی و بخش هايی از يونان حتی هنوز هم در آنجاها مقررات قبيله ای و فرقه گرايی (کاست) حاکم است. در رأس هر باند فردی بعنوان بزرگ و مقتدای قبيله قرار داشت که اصطلاحآ پدر خوانده ناميده ميشد. همگان هم او را به سروری پذيرفته بودند.1
هر کدام از اين گروهها بدليل رقابت شديد اعضا در درون و سبقت گيری از ساير گروهها در بيرون، هميشه در گير تسويه های خونين درونگروهی و درگيری و يا انتفام کشی و تسويه حساب با ساير گروههای مافيايی بودند که تقريبآ تمامی اين جنگهای قدرت نيز با خونريزی و کشتار همراه بود. مقررات حاکم بر اين باند ها بگونه ای بود که به هيچيک از اعضا بدليل آگاهی آنها از جنايات و جرائم باند اجازه خروج از باند را نمی داد.1
چنانچه عضوی از آن مقررات نا نوشته سرپيچی نموده و از باند خارج ميگرديد، بدليل بيم از فاش شدن اسرار، فورآ بوسيله باند قبلی خود به قتل می رسيد، آنهم به فجيع ترين وضع که ضمن حفظ اسرار باند و انتقامگيری، مايه عبرتی هم برای ديگر اعضای گروه گردد.1

از ديگر ويژگيهای اين گروهها که آنرا نيز ميتوان اصلی از همان قوانين نانوشته بحساب آورد اين بود که اعضای اصلی و رده اول باند نه تنها خود شخصآ دست به کشتار نمی زدند، بلکه در حد امکان در گرفتن باج و ساير کارهای خلاف نيز مستقيمآ شرکت نميکردند. بگونه ايکه پدر خوانده هايی که مسئول اصلی هزاران باجگيری و قتل و خلافهای
ديگر بودند، شخصآ حتی يک پرونده مجرميّت نيز نداشته و پرونده ای کاملآ پاک داشتند.1
www.hezbemihan.com

|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker