اينترنت( پال تاک)، دنيای روان پريش ها و تروريست ها
عقده های حقارت ناشی از تحقيری كه در بيست و پنج سال گذشته به هم ميهنان ما روا گشته، باعث گرديده كه آنها دچار ناهنجاريهای مختلف رفتاری و شخصيتی گردند. اين روان پريشی با توجه به محيط اجتماعی و تربيتی هر يک از ما ايرانيان خود را به صور مختلف نمايان ميسازد. که در اينجا به چند نمونه آن که مربوط به دنيای بی در و پيکر و خالی از پليس اينترنت ميباشد اشاره مينمايم.
پيش ازهر مطلبی اما، لازم است به تبار شناسی شخصيتی افرادی كه در اين رسانه پرسه ميزنند بپردازم، که با نگاهی جامعه شناسانه ميتوان اين افراد را به ترتيب زير طبقه بندی كرد:
الف: آنان كه با يك نظرگاه و هدف سياسی منسجم از اين رسانه استفاده ميكنند، كه متأسفانه تعداد آنها آنقدرناچيز است که حتا به پنج در صد نيز نميرسد.
ب : افرادی كه برای دوستيابی و يا صرفآ وقت گذرانی و يا آزار و تمسخر ديگران به اين رسانه سرميزنند، كه شوربختانه اكثريت قريب به اتفاق را تشكيل ميدهند.
اگر خواسته باشيم به بررسی روانشناسانه ای از اين دو گروه دست يازيم ، هر كدام از اين دو گروه نيزخود به د سته های گوناگونی تقسيم ميشوند كه در اين مختصر حوصله پرداختن به تمامی آنها نيست. بنابراين به شاخص ترين اين تيپ ها اشاره خواهم نمود.
عده ای که در دنيای حقيقی زير بار توهين و تحقير کمر خم کرده اند، با شخصيت و شغلی رويايی که در اينترنت برای خود ساخته و با آن خود را معرفی ميکنند، با پنهان کردن خود در پشت يک نام پال تاکی ( اينترنتی ) با ابرازعقايدی تصنعی و تند درهر جا و در هر زمينه بدنبال تأييد شدن و پذيرفته شدن هستند.
اين سرکوفت وتحقير بيست و پنجساله باعث گرديده که در زمينه اجتماعی پاره ای بطور کلی به نفی خود و فرهنگ ملی خود بپردازند، و پاره ديگر از سنگ و کلوخ برای خود افتخار آفريده و به دنبال بزرگ كردن خود و فرهنگ خودی باشند. آنچه هم که به نقد فرديت افراد اينترنی مربوط ميگرد، هر گونه شک و اعتراض به شخصيت و شعور و شغل افراد دراين ناکجا آباد بدون پليس و قانون و کيفر، با واکنشی پرخاشگرانه و انتقام جويانه روبرو ميگردد.
به همين دليل هتك حرمت و فحاشی رايج ترين پديده ای ميباشد كه اين بيماری قرن بيست و يکمی به ارمغان آورده است. هستند بسياری که علت پرسه زدن و ويلا نی مداوم خود در چت روم ها را تنهايی ذکر ميکنند. درحاليکه يک مطالعه سطحی در زندگی اين افراد ما را به اين واقعييت تلخ ميرساند که اصلی ترين دليل تنهايی و انزوای آنان حضور دايمشان در اينترنت است. آنها بدون آنکه خود متوجه باشند،آنچنان از دنيای بيرون بريده شده اند که ديگر هيچ مجالی برای بهره وری ازجاذبه های طبيعی زندگی و معاشرتهای حقيقی برايشان باقی نمانده. دنيای اينها دراينترنت خلاصه شده، بدانگونه که به تمامی جلوه های هستی از پنجره مونيتورکامپيوترخود نگاه ميکنند.
معاشرت همانی است که در اينترنت است. دوستان همانهايی هستند که به چت روم می آيند، اداب معاشرت و بيان اميال هم به همانگونه است که در اينترنت رايج است. قهر و آشتی ها، پخش موزيکها و اشعار اشاره دار و پيام رسان، و رد و بدل کردن فايل و ايميل هم جای روابط سالم و حقيقی را پرکرده. اينگونه افراد بحدی دردام اين اعتياد گرفتارآمده اند که حتا غذای بخور و نمير خود را نيز در مقابل صفحه کامپيوتر خود صرف ميکنند، و فقط هنگامی برای خريد چند دقيقه ای از آن جدا ميشوند که ديگرهيچ نان و غذا و سيگاری در منزلشان باقی نمانده باشد.از اينروی هيچکدامی از کسانيکه بطور مداوم از نت استفاده ميکنند، زندگی سالم و پرتحرک وبا نشاطی ندارند. بايد توجه داشت که زندگی اينترنتی و عوارض ناشی از آن خاص مردم ما نيست. ليکن از آنجاييکه يکی از ويژگيهای ما ايرانيان اينست که بدبختانه ازهيچ چيزی در طريق مثبت استفاده نميکنيم و بدون رعايت اعتدال در تمام زمينه ها دچار افراط و تفريط ميگرديم،اين بيماری مدرن وعوارض آن متأسفانه نسلها دامان ملت ما را خواهد گرفت.
اجتماع و سياست در( اينترنت) پال تاک
ماكياولی گفته است: هد ف وسيله را توجيه ميكند! گر چه اين گفته بظاهرمنفور همگان است، ليکن آنجايی که پای عمل به ميدان ميايد، تمامی گروههاي سياسی اين رهنمود را بر گزيده و بی مهابا آن را بكار ميگيرند. درعرصه سياست حاكم بر جهان امروزمتاسفانه هيچ گروهی نتوانسته خود را از اين اصل نا نوشته درمرامنامه مستـثـنی سازد. به ذكر دو نمونه از عملكرد احزاب و گروههای سياسی وطنی در اين زمينه بسنده ميكنم.
قطعآ اين پديده را شاهد بوده ايد که سازمان مجاهدين افراد هـوادار خود را واداربه تكدی در خيابانها و معابر عمومي ميكند، ، اين كار در بين دراويش نيز به عنوان تزكيه نفس و خود شکنی صورت ميگيرد. در اين عمل به ظاهر خالصانه عملآ هويت و شخصيت اين افراد را مسخ و منهد م ميكنند، تا اين افراد بدون هويت و عاری از استقلال شخصيت و غرور، به راحتي قابل كنترل و راه بری گردند. چرا كه اين افراد هويت ازدست رفته خود را در سازمان و يا خانقاه باز يافته و همه عمر خود را فدای خدمت به آن ميكنند.
علت اينكه اين افراد بدين سان و با اين تعصب از سازمان خود دفاع ميكنند، اين است كه در واقع شخصيت وهويت خود را در وجود سازمان و يا مقتدا و مرشد بزرگ عقيدتی خويش متبلورومتجلی می بينند. نام اين دگرگونی روحی و شخصيتی در آئين طريقت و بخشی ازعرفان ايران، بويژه در شيوه های نحل و قلندری و ملامتی، رسيدن سالک راه حق به مرتبه ( فنا) در آخرين مرحله سلوک خويش است. صوفيّه نوعی ازاين دگرگونی روحی را محو در جمال حق، و يا مرحله حلول نيز ناميده اند.
اين روش در بين احزاب چپ از جمله کمونيست کارگری، توده- كومله- فدائيان و غيره نيز بنوعی مشهوداست، جلسات انتقاد از خود، و گذاشتن نام مستعار براي تمامي اعضاء وهواداران فعال، تشويق به اعتقاد خدشه ناپذير به ايدئولوگ،از روشهای اصلی اين گروهها براي بی هويت ساختن افراد بشمارميرود. پال تاك( چت ) نيز قاعده ای مستثني نيست . نا گفته پيداست كه افراد عقده ای و ضعيف النفس حاضر در پال تاك ( نت ) نيز با غرق کردن شخصيت و جوهراصلی خويش در اينترنت، با اميال سر كوفت شده خود ميدان مناسبی برای عقده گشايی و زورگويی پيدا كرده و بصورت موجوداتی بی هويت و روان پريش ظاهر ميشوند. که تمام توانمندی و شخصيت و قدرت نبرد خويش را فقط از پشت کامپيوترخود ميتوانند اعمال کنند، و بطورکلی هويت خود را از اينترنت ميگيرند.
اين افراد بشدت بيمار، چون به دنيای بدون پليس و کلانتری اينترنت ميرسند، در اوج خودآزاری يا دگر آزاری ظاهر ميشوند. اينها برای ضربه زدن به رقبای سياسی و عشقی خود حتا تا اتاق خواب و زير لحاف حريف نيز پيش ميروند، و در زمينه روابط خصوصی، عکس خانمی را که با آنها بهم زده باشد را بی و يا با رتوش مستهجن و پورنوگرافی،ازطريق نت در سراسر جهان پخش ميکنند. اين قبيل افراد در دنيای اينترنت برای ديگران هيچ هويٌت و شخصيتی ندارند. در پالتاک (اينترنت) هر کسی هر تهمت و دروغی را ميتواند بدون ترس از تعقيب و مجازات برزبان جاری ساخته و يا بنويسد. هيچ نيرويی هم نميتواند جلودار اين تروريستهای اينترنتی باشد.
در واقع ما در پال تاك با گروهي افراد غير واقعی ودروغين مواجه ميشويم كه قاعده های متعارف در مورد آنان مصداق پيدا نميكند. در اين دنيای دروغين گروهبان خود را سرلشگر، لبنيات فروش خود را پزشک، بقال خود را مهندس، سبزی فروش خود را شاعر و محقق، نانوا خود را خلبان، و رمال و فالگيرخود را کارشناس اتمی معرفی ميکنند. از در و ديوار اينترنت هم شاعر و خواننده و موزيسين و روشنفکر و نظريه پرداز می ريزد.ايکاش که حتا بيست در صد اينها شغلی ميداشتند! اکثر اين افراد قابل ترحمی که مرتب به اينترنت می آيند نه تنها کار، که حتا سرپناه مناسبی نيزندارند.
از تمامی اينها مخرب تر آنست که اينترنت به بهترين وسيله برای استتارعوامل رژيم مبدل گرديده که بتوانند با پنهان کردن نشانی و نيّات پليد خود در پشت يک هويت و نام قلابی، مبارزين حقيقی و دشمنان واقعی رژيم را با بهتان و دروغ بی اعتبارسازند. دراينترنت رفيق قنبراوف توده ای با نيک نيم آرش کمانگير خود را ميهن پرست و مشروطه خواه جا ميزند. تجزيه طلب با نام خشايارشاه از بازپسگيری بحرين سخن ميگويد، شکنجه گر ساواما از حقوق بشر و آزادی زنان داد سخن ميدهد. سانسورچی از فوايد آزادی قلم و بيان حرف ميزند، مرد چاقوکش وزورگودر دفاع از فمينيسم حنجره پاره ميکند و شيخ سيد ابوالفضل قمی، پيش نماز مسجد باب الحوائج هم با نام کاترين و بنفشه و رامونا با مردان عقده ای و هوسباز تکست سکسی رد و بدل کرده و مرتبآ به نشانه دلدادگی و بوسه عاشقانه برايشان عکس قلب و لب ميفرستد.
تجربه بما نشانداده که پالتاک (چت) بجای ايجاد وفاق و بالا بردن سطح دانش سياسی، با فضايی انباشته از نفاق پراکنی و تهمت که از رايج ترين شيوه های افراد نابخرد سياسی و عوامل رژيم است، هم ميهنان ما را بيش از پيش افسرده و نا اميد ساخته و در نتيجه انگيزه مبارزه و اميد به رهايی را از آنان سلب کرده است.
روشی که ما در حال حاظر برای کاستن از حجم اين بی فرهنگيها ميتوانيم دنبال کنيم، نبايد دفاعی باشد. زيرا هرگونه حالت تدافعی در مقابل تهمت وفحشای کلام، تروريستهای اينترنتی را جری ترخواهد کرد. مناسب ترين شيوه، گرفتن سلاح ترورازدست اين بيماران وبی فرهنگان است. از آنجائيکه بيشترين تهمت ها با نشأت از فرهنگ حوزوی و پسمانده آخوندی، به پايين تـنه و روابط جنسی افراد مربوط ميگردد، بهترين شيوه آنست که تهمت آنان را قبول کنيم وبجای نا سزا و ملامت با خونسردی مورد تمسخرشان قرار دهيم.
به بيانی روشن تر، چنانچه بشما تهمت زدند که با دو يا سه نفر رابطه جنسی داريد، نه تنها برآشفته نشويد، بلکه خود با تمسخراظهار کنيد که با بيش از تعدادی که آنان ادعا ميکنند رابطه و نزديکی داريد. اين يگانه راه و بهترين شيوه خلع سلاح اين بيماران گرفتارآمده در فرهنگ ميان تنه رسالات شرعيّه حوزه های علميه است !
اينها گوشه های كوچکی از معضلات سياسی و روانی موجود در بين افراد ايرانی و در كل جامعه ايران است. ما بنوبه خود تلاش ميکنيم كه در حكومت آينده ايران، برنامه ای دقيق وهمه جانبه برای حل اين مشکلات تهيه نماييم. در غير اينصورت ما تا ابد دچار انواع اين بد فرهنگی ها خواهيم بود، واين تنها به نفع استعمار گران و قدرتهای بزرگ و دشمنان داخلی ما خواهد بود، كه بتوانند با زندانی کردن قشر جوان و خلاق ما در دام اينگونه اعتيادهای روانی فرهنگی ما را از کاروان پيشرفت و تمدن عقب نگهدارند. ما فرهنگ را ديناميزم تحولات سياسی ميدانيم، و به همين علت تمام مساعی حزب ميهن در اين راستا است که پرچم دار اين مبارزه فرهنگی اجتماعی گردد. فقط يک ملت با فرهنگ است که ميتواند به دموکراسی و مدنيت دست يافته، و از آن مهم تر، از دموکراسی خود پاسداری نمايد. تعيين گروهی از روانشناسان برای بررسی مشكلات روانی موجود در جامعه ايران، وتحقيق وتفحص در چگونگي درمان اين بيماريهای عصر نوين ، از برنامه های حياتی حزب ما در آتيه ميباشد.
استفاده از تمامی و يا بخشی از اين مقاله بشرط درج نام نگارنده و حزب ميهن بلامانع است
نگارند اين مقاله را تحت تأثير مطالعه تحقيقات چند سطری يکی ازهموندان فرهيخته حزبمان، وبه درخواست وی نگاشته ام که و ظيفه اخلاقی خود ميدانم بدان اشاره نمايم