آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Monday, July 05, 2004

 

(حکومت خدا (1


حزب ميهن




شهریار شادان نویسنده ، پژوهشگر و فعال سیاسی
از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن
حکومت خدا (1) ا



چرا حكومت خدا و مردم سالاری دينی، نا ممكن ، خطر ناك و ضد بشری است ؟
شناخته، نا شناخته، نا شناختني سه بعدي است كه دراين مقاله به آن مي پردازيم تا از وراي آن به روشنگري در باره جدايي دين از سياست ، حكومت خدا ، جمهوری اسلامی و مردم سالاری دینی دست یابیم .
شناخته چيست ؟

در باره شناخته راحت مي توان به شناسايي رسيد . شناخته براحتي قابل هضم و درك است . هر آنچه كه ما به طور شفاف با آن روبرو هستيم در بعد شناخته قرار مي گيرد . تئوري هاي اثباط شده علمي ، ابزار وفنوني كه بشر با آن به زندگي تداوم مي دهد . مثلا پرواز هواپيما مسئله أي است علمي كه بشر توانسته با تجربه هاي علمي راز آنرا كشف كند وآن را از بعد نا شناخته به شناخته وارد كند .
نا شناخته چيست ؟
ناشناخته موضوعات گوناگونی را در بر میگیرد از جمله مقولات علمي كه پس از كشف واثبات به بعد شناخته وارد مي شوند . انسان در برابر نا شناخته از خود جسارت نشان مي دهد . خاصيت نا شناخته اين است كه به ما احساس اميد و شادماني مي دهد و انسان احساس قدرت و نشاط مي كند .قلمرو ناشناخته شاید در محدوده ای هولناک
مستور ماند. ولی با این وجود در دسترس انسان هست ومي تواند با کوشش بشر به شناخته بدل شود . به دنياي نا شناخته نمي توان استناد كرد بلكه تنها مي توان شاهد آن بود .
نا شناختني چيست ؟

دكتر كارلوس كاستاندا در يكي از كتاب هاي خود از زبان مرشد واستاد باطني اش ((دون خوان ماتيوس)) در باره ناشناختني چنين مي گويد : مقوله نا شناختني توصيف نا پذير ،تعمق نا پذير و درك ناپذير است . چيزي است كه هرگز بر ما شناخته نمي شود و با اين حال وجود دارد . چيزي فريبنده و همزمان هولناك در بيكراني اش . به همين خاطر هر گاه انسان وارد بعد نا شناختني گردد نتايج آن مصيبت بار است : 1- انسان احساس فرسودگي و گيجي مي كند . 2- مورد جور و ستم وحشتناكي قرار مي گيرد . 3- جسم نيروي خود را از دست مي دهد . 4- عقل و هوشياري بي هدف و سرگردان مي شود . زيرا ناشناختني به هيچ وجه خاصيت نيرو بخش ندارد . 5- براي بشر دست نيافتني است وبه همين علت انسان نبايد به طور احمقانه و يا حتي محتاطانه وارد آن شود .
نا شناختني فراسوي توانايي ادراك بشري است وتشخيص نا شناختني از شناختني كاري بس مشكل است . اشتباه گرفتن اين دو انسان را به هنگام روياروئي با نا شناختني در وضع دشواري قرار مي دهد
حال بايد دانست كه سياست و حقوق از مقولاتي هستند كه در بعد شناخته قرار مي گيرند . بشر بايد براي گذران زندگي فردي و اجتماعي خود تكيه بر ((شناخته)) كند ، بنابر اين قوانين و ساختار هاي سياسي بايستي با تكيه بر شناخته باشد . ما هيچگاه نمي توانيم براي پيش بردن نظام اجتماعي و خانوادگي وارد بعد نا شناخته يا نا شناختني گرديم چرا كه با سرگشتگي و ويراني روبرو مي شويم .
مقوله دين و در راس آن خدا در بعد نا شناختني قرار مي گيرد و بهمين رو بزرگترين مجهول كائنات همين مسئله است : (خدا)
همچنين بايد دانست كه خدا، هدف نيست ونمي تواند باشد . خدا فضاي هست و نيست را در بر مي گيرد و چون بشر نمي تواند به فضاي ((نيست )) وارد گردد و به درك آن نائل شود خدا هم نمي تواند هدف شود . بيان ((هدف الله)) است ، سخني گزاف و فاقد معنا ومفهوم است . اما از سويي ديگر خدا هست ، اينجا ، اكنون وهمه جا . به تعبير زيباي محي الدين ابن عربي ، عارف مسلمان “ خدا همه چيز را آفريده و خود، عين همه چيز است . ابر، باد، پرنده، درخت، كوه، آبشار و … چيزي نيست كه باشد و او نباشد . بنابر اين خدا نمي تواند هدف باشد او وحدت همه اشياء است ” .
اما پرسش اينجاست كه ما چگونه مي توانيم يك تعريف شفاف و واحد از خدا ارائه كنيم ، تحقيقا و يقينا با نظر به آنچه در ابتداي اين مقاله آمد نمي توان از خدا تعريفي واحد به دست داد و اساسا سرگرداني بشر در طول تاريخ كه همراه با جنگها و خون ريزي ها بوده از همين نقطه سرچشمه مي گيرد . هر فرد ، هر امت وهر ملتي يك برداشت و يك نگرش از خدا وآن فضاي ناشناختني دارد وبه قول مولانا
هر كسي از ظن خود شد يار من
از درون من نجست اسرار من
اما بايد دانست كه ويژگي مهم در دين سر سپردگي و بندگي است . مريد و پيرو بايستي فرمان رهبر ديني اش را پذيرا گردد . وپرسش اينجاست كه چه تضميني هست كه آن رهبر ديني خود گرگي در لباس ميش نباشد ؟
غالبا رهبران ديني مي گويند سرسپردگي و تسليم به خداوند . و در اين ميان بعضا متون مقدس را اصول و راهنماي خود مي دانند . كتب مقدسي كه هر كس بر آن تاويل و تفسير خود را دارد .
از سویی دیگر تجربه هاي ديني هيچگاه تضمين شده نبوده و نخواهد بود از اين رو كه قلمرو آن ناشناختنی است .

حال با اين تفاسير به كلمه و واژه (( جمهوري اسلامي )) كه تداعي كننده مردم سالاري ديني يا مردم سالاري اسلامي است توجه كنيد . جمهوريت در قلمرو سياست امري شناخته شده است هر چند كه جمهوريت بديل هاي گوناگون دارد اما همه اين بديل ها در قلمرو شناخته قرار دارند . اما واژه (( اسلامي )) كه يك دين را تداعي مي كند و از خدا سخن مي گويد در بعد ناشناختني قرار مي گيرد و ازاين رو هست كه تركيب اين دو واژه (( جمهوري و اسلامي )) موجب نا هنجاري سياسي ، اجتماعي ، فرهنگي ، اقتصادي و حتي ديني و مذهبي در يك جامعه شده و از سويي ديگر موجب بحران در هويت فردي و اجتماعي يك ملت مي شود . بر اساس آنچه گفته شد خدا را هرگز نمي توان از بعد ناشناختني خارج وبه بعد شناخته وارد كرد . به اعتباري خدا را نمي توان سياسي كرد چه اينكه اگر چنين شود خدا ديگر خدا نخواهد بود . به همين رو اين گفته مدرس كه سياست ما عين ديانت ما وديانت ما عين سياست ماست نمايانگر سست بودن و بي پايه بودن اين تفكر است ، تفكري ساده لوحانه كه گويي مي تواند آب و روغن را با هم مخلوط و حل كند . حال بنگريد در 25 سال حكومت جمهوري اسلامي جميع آيت الله هاي سياسي ودر راس آنان خميني چگونه با زور، سياست كه مقوله أي شناخته شده است را وارد حوزه نا شناختني دين و خدا كرده اند . حال در ادامه به سه بخش از قانون اساسي جمهوري اسلامي مي پردازيم كه به تمامي در فضاي نا شناختني قرار مي گيرند .
اصل اول - حكومت ايران ، جمهوري اسلامي است كه ملت ايران بر اساس اعتقاد ديرينه اش به حكومت حق و عدل قرآن در پي انقلاب اسلامي پيروزمند خود به رهبري مرجع عاليقدر تقليد آيه الله العظمي امام خميني در همه پرسي دهم و يازدهم فروردين ماه 1358 با اكثريت 2/98 كليه كساني كه حق راي داشتند به آن راي مثبت دادند .
اصل دوم - جمهوري اسلامي نظامي است بر پايه ايمان به : 1- خداي يكتا (لا اله الا الله ) و اختصاص حاكميت تشريع به او و لزوم تسليم در برابر امر او. 2- وحي الهي و نقش بنيادي آن در بيان قوانين .3- معاد و نقش سازنده آن در بيان قوانين . 4- عدل خدا در خلقت وتشريع . 5- امامت و رهبري مستمر و نقش اساسي آن در تداوم انقلاب اسلامي 6- كرامت و ارزش والاي انسان وآزادي توام با مسئوليت او در برابر خدا كه از راه : الف- اجتهاد مستمر فقهاي جامع الشرايط بر اساس كتاب و سنت معصومين سلام الله عليهم اجمعين . ب - استفاده از علوم و فنون و تجارب پيشرفته بشري و تلاش در پيشبرد آن ها . ج- نفي هر گونه ستم گري و ستم كشي و سلطه گري و سلطه پذيري ، قسط و عدل و استقلال سياسي و اقتصادي واجتماعي و فرهنگي و همبستگي ملي را تامين كند .
اصل سوم - در زمان غيبت حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه در جمهوري اسلامي ايران ولايت امر وامامت امت بر عهده فقيه عادل و با تقوي ، آگاه به زمان ، شجاع ، مدير و مدبر است كه طبق اصل 107 عهده دار آن ميگردد.
همچنان كه مي بينيد تمامي اين سه اصل كه پايه نظام جمهوري اسلامي بشمار مي آيد در بعد ناشناختني قرار مي گيرند و تمامي ديگر اصول قانون اساسي جمهوري اسلامي را تحت الشعاع قرار مي دهند . بدين رو اساس و بنيان زندگي ملت ايران بر پايه قوانين موهن وموهوم شكل گرفته و مي گيرد. دقيقا همين موارد ((ناشناختني)) در قانون اساسي جمهوري اسلامي تمامي كشور را نا خواسته بسوي اهريمن و تباهي هدايت كرده است . حال چند اصل از قانون اساسي فرانسه و ايتاليا كه از نظر موضوعي موازي با اصول ياد شده هستند اما از نظر محتوي كاملا متفاوتند را نام مي برم . حكومت فرانسه و ايتاليا غير ديني هستند و قانون اساسي آن ها در بعد(( شناخته )) قرار مي گيرد .
:اصل اول از قانون اساسي جمهوري ايتاليا
.ايتاليا جمهوري دمكراتيك و مبتني بر كار است
.حاكميت متعلق به مردم مي باشد كه بر طبق قواعد در حدود مقرر در قانون اساسي اعمال مي گردد
:
اصل يكم از قانون اساسي جمهوري فرانسه
فرانسه يك جمهوري غير قابل تجزيه ، غير مذهبي ( لائيك ) ، دمكراتيك و اجتماعي است . جمهوري برابري همه شهروندان را در مقابل قانون بدون تبعيض از نظر اصالت خانوادگي ، نژاد و مذهب تضمين مي نمايد و همه اعتقادات را محترم مي شمارد
اصل دوم : شعار جمهوري آزادي ، برادري و برابري است . اساس آن حكومت مردم توسط مردم وبراي مردم است .
اصل سوم : حاكميت متعلق به مردم است كه آن را توسط نمايندگانش واز طريق همه پرسي اعمال مي نمايد . هيچ بخشي از مردم وهيچ فردي نمي تواند اعمال اين حق را از آن خود بداند .
مي بينيد كه همه اصول ياد شده در ايتاليا و فرانسه شفاف و شناخته شده است و چيزي را به فضاي ناشناختني ( خدا و دين ) وارد نمي كند
:در قانون اساسي جمهوري اسلامي چند اصل تغيير ناپذير عنوان شده است
"اسلاميت نظام 2- جمهوريت نظام 3- اصل ولايت فقيه 4- دين و مذهب رسمي كشور"
از ميان چهار اصل بالا فقط اصل دوم در حوزه شناخته قرار مي گيرد و سه اصل ديگر ناشناختني محسوب ميشود، در چنين شرايطي همواره موضوعات شناخته تحت الشعاع موضوعات ناشناختني قرار مي گيرند و از بين مي روند. هم چنان كه بسياري از قوانين مردمي و دمكراتيك در قانون اساسي تحت تاثير همين سه اصل( اسلاميت نظام ، ولايت فقيه ، دين و مذهب رسمي كشور) از بين رفته اند . اين پرسش اساسي براي همه ايرانيان مطرح است كه چرا حكومتي كه هدفش تعالي و رسيدن به خدا بود بر عكس به كشور وحكومتي اهريمني تبديل شد ؟ راز درفهم و درك همين سه بعد است ( شناخته ، ناشناخته ، ناشناختني ) . نبايد در عرصه سياست كه بايستي كاملا شفاف ، عيني و شناخته باشد ، پا به عرصه ناشناختني نهاد . فضاي ناشناختني هستي ونيستي را تمام و كمال در بر مي گيرد و معمولا انسان در اين فضا بسوي ناحقيقت ، تيره گي و اهريمن جذب مي شود . حال كاملا شفاف مي دانيم كه چرا و چگونه نيروي اهريمن بر كشور ، مردم و سران حكومت حاكم گرديده است .ما حصل اين شرايط : جنگ ، بي قانوني ، فقر ، ترس ، ريا ، دروغ ، حرام خواري ، جهل ، ظلم پذيري و… بوده است . شرايطي كه به زعم نگارنده نه تنها كشور و ملت را قرباني خود كرد بلكه سران حكومت و دولت را در اين بيست و پنج سال بعنوان انسان هايي فرصت طلب قرباني فضاي ناشناختني نمود
پلكان هستي بي انتهاست . كائنات خداوند را پاياني نيست . او مطلق ، ازلي و ابدي است فضاي او هراسناك و پر از مجهولات دست نيافتني است . در اين پلكان بي انتهاي هستي انسان نمي تواند به شناسايي خدا دست يابد چرا كه او ناشناختني است.شايد ما بتوانيم با كوشش هاي بي بديل به شناخت خود نائل شويم اما شناخت او هرگز. بدين رو حكومت خدا يك امر غير ممكن خطرناك و ضد بشري است . يك توهم ، يك خيال ، يك آرزوي دست نيافتني است و شكست آن محتوم است. بشريت با هر دين و آئيني فقط مي تواند از طريق طي كردن راههاي خردمندانه ، شفاف و علمي يعني با ورود به بعد شناخته با راي و نظر جمعي به صلح ، آزادي و عدالت آنهم نه كامل بلكه نسبي در يك حكومت غير ديني دست يابد . بدين رو ملت ايران نبايد ساده لوحانه تن به ايده هايي چون مردم سالاري ديني ، ولايت فقيه و حكومت و انقلاب اسلامي بدهد . بيست و پنج سال رنج و تباهي براي اينكه اين فضاي ناشناختني را تجربه كنيم كافي است . اكنون وقت آن رسيده كه همه مردم ايران در عرصه سياست و اجتماع پا به فضاي (( شناخته )) بگذارند و تاريكي را به نور مبدل سازند .ورود به ميدان دين و تجربه فضاي (( ناشناختني )) حق هر انساني است اما هيچ كس حق ندارد اين تجربه و اين سفر را به جمع يك ملت يا يك جهان تعميم داده و به زور تجويز كند چرا كه راه هاي واصل شدن به خداوند به عدد تمامی انسانهاست

|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker