مطلبی رسيده تحت عنوان ( چشمان خود را باز كنيد، و يا پهلوی پرست ها !) از يک هم ميهن محترم و گرامی که متاسفانه ما را نشناخته پيش داوری کرده اند، اما جای هيچ گله نيست و ما اين مطلب را عينآ در سايت قرار ميدهيم و سپس توضيحی چند در ارتباط با اين نوشته
هنگامي كه مشعول بررسي اين سايت بودم با ديدن جمله ي /طرفداران شاهزاده رضا پهلوي/ آهي از نهادم برخاست و بي اختيار اشك هايم سرازير شدند؛ آيا به راستي شما خود را دموكرات و ازادي طلب ميخوانيد؟ آياواقعه ي كاپيتولاسيون و ساير اقدامات ضد ايراني محمد رضا شاه را فراموش كرده و وي و پسرش را ناسيوناليست خطاب ميكنيد؟ آيا واقعه ي 17 شهريور{جمعه ي خونين} و ديگر سركوبي هاي وحشيانه ي آن نظام منحوس را به فرامو شي سپرده ايد؟ مردم آزاده اي كه انقلاب كردند تنها حذب اللهي هاي فاشيسيت نبودند بلكه هزاران جوان ازادي خواه و روشنفكر نيز با تمام وجود خواستار لغو حكومت ضد مردمي پهلوي شدند... ولي آنان با دادن خون خود به آن چيزي كه انتظار داشتند دست نيافتند و در اينجا بود كه ضرب المثل/بدي نيست كه بره و بدتر نياد / به تحقق پيوست؛ در آن زمان حكومت خونخوار پهلوي به فجيعانه ترين شكل ممكن آزادي خواهان را در نطفه خفه ميكرد و اكنون نيز حكومت فاشيستي اسلام دقيقا همين كار را انجام ميدهد ! ا
من با ديدن اين سايت و ساير سايت هاي پهلوي پرست اينترنتي به اين حقيقت تلخ دست يافتم كه ما ايرانيان هيچ گاه به دموكراسي دست نخواهيم يافت و اين را بدانيد كه حتي اگر اين حكومت فاشيست منحل شود و اسطوره ي آمريكايي پرست شما رضا پهلوي به روي كار بيايد دقيقا همان اتفاقي تكرار خواهد شد كه 26 سال پيش به وقوغ پيوست؛ديگر هيچ چيز جز دموكراسي مردم رنج ديده ي ايران را ارضا نميكند ؛جمهوري اي كه در آن ارزش يك ايراني كمتر از يك سگ آمريكايي نباشد !! ا
ميدانم كه شما اين مطلب را در سايت نخواهيد گذاشت چون شما هم همانند حكومت فاشيستي اسلام از درج مطالب مخالف خود به شدت خودداري ميورزيد و تنها مطالبي را كه در مدح خود و پهلويان باشد در سايت قرار ميدهيد!!! به اميد دموكراسي شدن حكومت ايران
======================== بدون اينکه خواسته باشم بی احترامی به اين هم ميهن بزرگوار کرده باشم، فقط اينرا مينويسم که ما از يک بيماری ملی مزمن و مهلکی رنج می بريم که نامش ( پيش داوری است) که به تبع آن هم معمولآ قضاوتهايمان کيلويی و فله ای و لاجرم از بيخ و بن غلط است
ايشان از پهلوی پرستان نام ميبرند ! من شخصآ نميدانم که ايشان در کدام نوشته و مقاله ای در اين سايت خوانده اند که ما پهلوی را پرستش کرده ايم ! ارج نهادن به کسانی که قدمی برای رفاه و امنيت و آسايش همنوعان و هم ميهنان خود برداشتند، نامش پرستش نيست ! نام اينکار پايبندی به شرافت و اخلاق است
ما بايد اين بلای خانمان برانداز سياه و سفيد بينی سياسی، که حزب خائن توده تخم آنرا پاشيد و دهها سال آبياری کرد را از ريشه بر کنيم و مانند ملتهای متمدن و با فرهنگ بدون غرض و مرض، خدمت و لغزش هر شخصيت تاريخی را با توجه به نرم های رايج آنزمان در دو کفه ترازو قرار داده آنگاه داوری کنيم، که اگر بتوانيم چنين کنيم آنگاه متوجه خواهيم شد، بسياری از شخصيت ها که در طول دهه ها از آنها برای ما ديو و دد ساخته بودند، خاين و وطنفروش نبودند، و درمقابل بسياری از آنهايی را هم که برایمان سمبل روشنفکری و عدالتخواهی ساخته بودند افرادی کم آگاه و رويايی بيش نبودند که بعضی از آنها حتی جان بر سر اين رويا ها و جزم های خود گذاردند
از شما تمنا ميکنم بدون پيش داوری و نفرت و عشق کور، فقط يکبار، و فقط يک بار منصفانه ! به نظرات و حرفهای پرحرارت خسرو گلسرخی دوست داشتنی در فيلم محاکمه اش نگاه کنيد و ببينيد آيا او دقيقآ همين جمهوری اسلامی را می خواسته يا خير (البته نادانسته !) و سپس نظری سطحی به گزارش بسيار کوتاهی که روزنامه کيهان 4 اسفند ماه 57از محاکمه اميرعباس هويدا درج کرده بيندازيد، آنهم لطفآ غير مغرضانه، و ملاحظه کنيد که حتی خلخالی معدوم با مسخره کردن آن مرد بيچاره شخصآ تائيد ميکند که تمام دارايی اش بعد از 13 سال نخست وزيری و جمعآ 40 سال خدمت سياسی، يک پيکان جوانان مدل 56 و 1 کلکسيون 316 عددی پيپ در 1 آپارتمان اجاری 3 اطاقه در خيابان تخت طاووس بود و بس !ا
هم ميهن بزرگوار! نوشته ايد ( روشنفکران نيز انقلاب کردند !) من قبول دارم که رژيم پيشين خطا های بسياری داشت و در آن ترديد نميتوان داشت، اما از اين نيز قدم را خيلی فراتر ميگذارم و حتی اين استدلال مغرضانه و فله ای شما را هم می پذيرم که از رژيم گذشته بدتر در دنيا ابدآ وجود نداشته، با اين وجود باز هم هرگز نميتوام اينرا بپذيرم که کسانی که دوش بدوش عسگر اولادی ها و الله کرم ها و هادی غفاری ها و ماشا الله قصاب ها ... داده و بدنبال خمينی افتادند افراد روشنفکری بودند. بد بودن رژيم گذشته که نميتواند ايران و ايرانی را به نيستی کشيدن از سر جهل را توجيه کند. روشنفکر که همکاسه ملا حسنی ها و خلخالی ها و مصباح ها و محمد رينگو (منتظری) های روضه خوان و حاجی بازاری و قمه زن و و تيغ کش و تروريست های فدايیان اسلام نميشود ! ا
همين هخا (نيمچه خمينی کراواتی جديد) را ببينيد ! او نيز ظاهرآ از آزادی و حتی نظامی سخن ميگويد که بنده نيز برای استقرار آن تلاش ميکنم، آيا بنده چون از نظام جمهوری اسلامی منزجرم و نظام شاهنشاهی را مفيد ترين سيستم سياسی برای ميهنم ميدانم بايد بدنبال يک فرد ابله و بيسوادی مانند وی بيافتم که اگر فردا حتی شهردار يک شهر شود دمار از روزگار مردم آن شهر در خواهد آورد ! ؟
واقعيّيت تلخ اين است که آن افرادیکه شما آنها را روشنفکر ميدانيد اصلآ روشنفکر نبودند و نيستند. ميدانم که اين نوشته ام را نخواهيد پذيرفت و شايد هم در دل چند نا سزا نثارم خواهيد کرد، اما نه تعجب خواهم کرد و نه خواهم رنجيد، چون همانطوريکه نوشتم درد ما اسارت در نرم ها و پندارهای غلطی است که از وقتی خود را شناختيم ملکه ذهن ما شده. دست شستن از آن باور ها که ديگر وارد جريان خون آدمی و شده و تا ژرفای وجود ريشه دوانده کار هرکسی نيست و پذيرش آن بعضآ انسان را دچار روان پريشی و جنون ميکند
اجازه دهيد مثالی برايتان بياورم = يقينآ شما هم دکتر علی اصغر حاج سيٌد جوادی رامی شناسيد، او برای نسل من در سالهای نو جوانی يکی از برجسته ترين روشنفکران دوران رژيم سابق محسوب ميگرديد، امروز که شخصآ به سن و سال آنزمانی ايشان رسيده و يک فتنه حاصله از مبارزات علی اصغر خان ها را تجربه کرده ام، به اين نتيجه رسيده ام که نه وی روشنفکر بوده و نه من اصلآ آگاهی داشتم که يک روشنفکردارای چه ويژگيهای بايد باشد. علی اصغر خانی که ملتش را به خاک سياه نشانده، خود نيز درسنين پايانی عمر آواره و دربدر است، او چگونه بپذيرد که پنجاه سال در غفلت بوده ؟! ايشان اگر اين حقيقت را بپذيرد که کارش در 2 قدمی قبر به جنون خواهد کشيد ! ا
همانطوريکه احمد شاملو تا پايان عمر اين حداقل وجدان و انسانيت را نداشت که به اشتباه خود اعتراف کند ! او بعد از آنکه به اتفاق رفقا و همفکرانش با ده ها سال دروغ و تخريب فکری و سابوتاژ مقدمات سقوط ايران را فراهم آورد و کشور و مردم را دو دستی به ملا ها تقديم کرد، در سالهای بدبختی خود و مردمش شعری گفت با مضمون دهانت را می بويند مبادا گفته باشی دوستت ميدارم و در انتهای هر مصرع و ابيات شکسته هم با تعجب نوشت روزگار غريبی است نازنين ! آن نازنين بی وجدان مرده، هرگز نفهميد و يا نخواست بفهمد که خود از مسببين اين بدبختی و بوجود آمدن اين روزگار غريب است !ا
نه ديگران از وی خواستند و نه خود آن اندازه از فروزه های اخلاقی بهره برده بود که بگويد ای مردم! بويژه ای جوانان معصوم و بيگناه ايران! بر من و رفقايم ببخشيد که در آستانه هزاره سوم از سرجهالت و نفرت کور از شاه بدنبال روضه خوان ها افتاديم و شما را به اين روزگار غريب و باور نکردنی کشيديم که دهانتان را ميبويند مبادا گفته باشيد دوستت ميدارم ! لابد وقتی مينويسيد روشنفکران، منظورتان اين قبيل افراد هستند، نه !؟
دوست عزيز ! نه شاه خائن بود و نه ملت ما نيازمند اين بود که بدنبال مشتی چهارجلد کتاب خوان 15 مصرع شعر نويس و در نهايت خمينی روضه خوان بيافتد و خود و کشورش را به اين تيره روزی دچار سازد. چيزی که ما نيازمند آن بوديم يک رفرم سياسی بود که مقدمات آن نيز با بروی کار آمدن دولت زنده ياد بختيار فراهم آمد ، درست آن کسانی آن فرصت تکرار ناشدنی تاريخی را با جهالت و نادانی حرام کرده و ما را به روز سياه نشاندند که جنابعالی آنها را روشنفکر ميپنداريد
امروز هم چونيک بنگريد تمامی اسباب رهايی ما و افتادن در جاده ای که به دموکراسی منتهی میگردد مهيا است. اينبار نيز همان کتاب کيلويی خوانها (روشنفکر ها!) هستند که بدون شناخت از جامعه و تاريخ و استعداد های اجتماعی خودی، با افکار هپروتی و آمال انجام ناپذير ملت ما را در دست ملا های انسان کش و خرد ستيز به گروگان نگاه داشته اند !
در خاتمه اگر رنجيده نميشويد اين راهم بنويسم که ... معمولآ کم حافظه هم ميشود ! در هيچ کجای اين سايت آنگونه که شما ادعا کرده ايد جمله /طرفداران شاهزاده رضا پهلوی/ وجودندارد و اين نکته خود انسان را به تفکر وا ميدارد که يارب، نکند که شما هم ..... ! 1
بزرگوار من ! همين دروغ ها و غرض ورزيهای کور بود که رژيم گذشته (ملت ايران) را به سقوط کشيد و کشورمان را نابود کرد، يک ميليون کشته و معلول روی دستمان گذارد و ما را در جهان خوار و ذليل و رسوا کرد ... ! ا
توضيح اينکه ايميل مزبور به سايت (سياست ايران) آقای حميد رضا ذاکری رسيده بود و اينجانب هم در همان سايت جواب نوشتم، اين کپی آن نوشته است