آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Monday, January 24, 2005

 

شمارش معکوس


حزب ميهن
امير سپهر

لحظه سرنوشت ساز برای روحانيَت شيٌعه فرا رسيده است

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد ؟



اگر گروههايی در ميان روحانيّت وجود دارند که جدآ دغدغه اسلام دارند، بايد قبل از اينکه زمان از دست رود هم لباسهای خود را شخصآ به مساجد و حوزه ها بازگردانند، ورنه در آينده ديگر کوچکترين حرمتی برای روحانيَت باقی نخواهد ماند

لوموند در آخرين مطلب راجع به ايران مقاله ای را به چاپ رسانده که بسيار حائز اهميّت است. (لينک تفسير کوتاه گفتاری اين مقاله در پايان اين نوشته قرار داده شده است). بايد توجه داشت که لوموند بسيار وسواسی و محافظه کار تنها نشريه ای بود که تا کنون از سقوط رژيم ملا ها در ايران سخنی به ميان نياورده بود. سردبير پيشين آن اريک رولو (فرانسوی مصری تبار که بعد ها ديپلمات فرانسه شد) از حاميان اصلی آقای خمينی بود. گرچه اين جمله معروف وی ( خمينی مانند تيری است که از قرن ششم بطرف تمدن و پيشرفت بشريت پرتاب شده) پس از انقلاب در جهان بازتاب زيادی داشت اما اين نشريه در دوران رولو و حتی پس از آمدن سردبير و هئيت تحريريه فعلی هم، هميشه بنوعی نقش مدافع رژيم ايران را ايفا کرده. حال چنين نشريه ای مطلبی را درج کرده که افراد آشنا به مطبوعات جهان غرب را به تفکر واداشته، بطوری که هيچکس نميتوانند از کنار آن بی تفاوت رد شود. حتی فقط توجه صرف به تيتر اين مقاله نيز آدمی را به تفکر وا ميدارد (شمارش معکوس برای حکومت اسلامی ايران آغاز شده است). 1
جدای از مقاله لوموند امروزه ديگر در هيچ کجای دنيا سخن و مطلبی از استحاله و يا اصلاح حکومت ملا ها در ميان نيست. حذف رژيم ايران موضوعی است که به بحث غالب و اصلی جهان مبدل شده است. صحبت فقط بر سر چگونگی انجام آن است، امری که بدون شک در آينده ای نه چندان دور صورت خواهد گرفت. لوموند در مقاله خود جمله ای پرمعنا دارد (بهر حال بايد راه خروج محترمانه را برای آقای خامنه ای باز نگاه داشت!) که علت نوشته شدن اين مطلب نيز پرداختن به همان موضوع است. پيش از هر چيزی در اين مورد، بنويسم که بيشترين ما در پرداختن به مسائل اجتماعی خود خيلی جانب احتياط را رعايت ميکنم. بويژه اگر قصد ترسيم چهره شخصيتی مردم خود را داشته باشيم، بجای سعی در نشان دادن سيمايی حقيقی، از کنار ناهنجاريها تعارف گونه گذر کرده، اما در مورد اندک ويژگيهای مثبت غلو می کنيم. برای اينکه ادعايم را مستدل کرده باشم، مثلآ مردم خود را خيلی ثيز هوش و زبر و زرنگ معرفی می کنيم، در حاليکه اصلآ اينچنين نيست. ممکن است که هر کدامی از مردم ما به صورت انفرادی دارای هوشمندی هايی باشيم، اما آنگاه که خود را در قالب اجتماع بريزيم، متوجه خواهيم شد که جامعه بی شکل ايران حتی از ضريب هوشی حداقلی نيز بی بهره است. وقايع فقط همين بيست و شش ـ هفت سال اخير و توجه بی طرفانه به ده ها فرصت سوزی، اين حقيقت تلخ را بما ثابت ميکند که ما در گستره ملی هيچ شباهتی به يک ملت زرنگ و هوشياری نداريم، که حتی فاقد پائين ترين ضريب درايت و خرد جمعی و موقعيْت شناسی نيز هستيم، حتی نخبگان ما.1
قصدم من فعلآ پرداختن به اين امر نيست که مجالی بيشتر طلب ميکند، می خواهم در حد حوصله به تشريح و تعريف چند ويژگی مردم خودمان در ارتباط با وقايع پيش رو بسنده کنم. همه شواهد حکايت از اين دارد که بقول روزنامه لوموند (شمارش معکوس برای حکومت اسلامی آغاز شده است) اين همان چيزی است که همه ی آزادی خواهان ايران برای رسيدن بدان بيش از دو دهه خونبار مبارزه کرده و قربانی داده اند، اما شرافتمندانه و صادقانه مينويسم که شخصآ بعنوان نويسنده اين سطور بخود می لرزم. آری! وقتی به سرنوشت ملا ها فکر ميکنم به آفريدگار سوگند که پشتم می لرزد. اين وحشت و ترس دو علت دارد، اول اطمينان به کری و کوری ملا های حکومتی، و دوم آشنائيم به تاريخ کشورم، از آن مهمتر مشاهده و تجربه يک انقلاب و جابحايی قدرت. من از آن دسته افراد اهل تعارف نيستم که برای مثلآ رعايت ادب واقعيّت های تلخ جامعه خودم را زير سبيلی رد کنم. بی پرده مينويسم که ما ملت بسيار بسيار خطرناک و کينه توزی داريم. بسياری از مردم ما حتی بر سر يک اختلاف ساده تا پای کشتن حريف نيز پيش می روند، چه رسد به اينکه کسی جگر گوشه آنها را کشته باشد. خدا نکند که مردم ما از کسی خوششان بيايد که يک سره کر و کور ميشوند و محبوب را به عرش اعلا می رسانند، و پروردگار خود به کسی رحم کند که با اين ملت در افتد و کينه خود را بدل اين مردم اندازد. 1
اينجا نمی خواهم از نظام پيشين طرفداری کنم، قصدم صرفآ يک مقايسه است، همين. رژيم گذشته اصلآ کاری به مردم نداشت. از هر صد هزار نفر يک نفر هم بطور مستقيم مورد اهانت و ظلم قرار نگرفته بود. اگر هم کينه ای بود مربوط به سياسی ها و اعدام شدگان بسيار اندکی بود که مردم حتی نامی از آنها بگوششان نخورده بود. با اين وجود چون پاره ای از مردم اسير کين زدگی شده بودند آنچنان نابخرد و هيستريک شده بودند که از هيچ چيز رويگردان نبودند. شخصآ بچشم ديدم که بسياری را به طرزی سبعانه به قتل رساندند که اصلآ هيچ گناهی نداشتند، تنها کافی بود که کسی در اثر لجبازی و يا دشمنی قبلی به ملت جنون زده بدروغ بگويد که فلان کس ساواکی است، حتی امان نميدادند که آن فرد بيچاره کلامی سخن گويد چه رسد به فرصت دفاع از خود، در دم با ضربات مشت و چاقو و چماق و يا با اسلحه گرم به هلاکت می رساندند، آنهم به بيرحمانه ترين شيوه و شکلی. صحنه های فجيعی بچشم خود ديدم که يادآوری آنها پس از 26 سال هنوز هم مرا به دل رعشه می اندازد. در خيابان ملک درست روبروی تعاونی تاکسيرانی ديدم که دماغ فردی را با چاقو بريدند و با آن دماغ بريده مرگ بر شاه بر ديوار نوشتند. (خواهر نويسنده که شاهد اين ماجرا بود مدتها دچار بيماری شديد شد).1
در خيابان شاهپور (وحشت اسلامی فعلی ) هر دو گوش فردی را جلوی ديگانم بريدند و با يک شوخی استفراغ آور گوشهای بريده و خونالود وی را در جيبش گذاردند. در باغ صبا (جاده قديم شميران) شخصی را شيون کنان در حال فرار ديدم که عده ای وی را دنبال ميکردند، او وارد ساختمانی پنج طبقه شد و تعقيب کنندگانش نيز ديوانه وار بدنبالش رفتند، عده ای در آنجا جمع بودند، موضوع را سئوال کرديم گفتند ميگويند از ساواکی ها است، مشغول همين صحبت بوديم که تعقيب کنندگان آن مرد فلکزده را از طبقه پنجم به وسط خيابان پرتاب کردند. پس از دو روز معلو شد که او يکی از همسايگان خواهرم می باشد که در همان محله زندگی ميکرد و اصلآ هيچ ارتباطی با ساواک نداشته. تنها گناهش اين بوده که با برادر همسرش اختلاف مالی داشته و از جانب آن فرد بی وجدان به دروغ به انقلابيون خردباخته بعنوان شکنجه گر معرفی شده بوده. من هنوز نام آن قربانی جهالت را بياد دارم، نيکويی يا نکويی. يکماه و اندی پس از انقلاب (نوروز 58) که به آبادان رفته بودم، دوست آبادانيم با تآسف و اندوه برايم تعريف کرد که گويا يکی از کارخانه های کالباس و سوسيس سازی در آنجا مزرعه خوک داری داشته، عده ای نابخرد فقط به اين علت که گوشت خوک در اسلام حرام است سه روز پس از انقلاب به مزرعه هجوم می برند و چند صد حيوان را با بنزين زنده زنده در آتش می سوزانند... جناياتی که بدست خاخالی درنده خو و ديوانه (جلاد مخصوص آقای خمينی) انجام گرفت را هم همگی ميدانيم که تا چه اندازه سبعانه بود. اينها فقط گوشه هايی کوچک از مشاهدات من است.1
تصور کنيد که آن رژيم نه گرسنه ای داشت، نه به دخترکسی تجاوز کرده بود، نه يک از هزار اين رژيم ظلم و دزدی کرده بود و نه دختر جگرگوشه خانواده ای از بدبختی به حراج رفته بود و نه شخصيْت انسانی و غرور هيچ فرد زندانی را با شکنجه خرده کرده و اعتراف قلابی در تلويزيونی گرفته بود. در نظر آوريد که شاه فقيد حتی در تلويزيون شخصآ هم از مردم پوزش طلبيد و قول داد تمام نا رسايی ها و کار های بنا حق را جبران نمايد. اما هيچ فرصتی بوی داده نشد. عاقبت هم مثل انسان متمدن از ايران رفت. حال به سرنوشت ملا ها بيانديشيد، به عاقبت کسانی که از هيچ ظلم و جور و تعدی و جنايت و دزدی و تجاوزی روی گردان نبوده اند. اينها هر کسی را به نوعی داغدار کرده اند. هر روز از پير تا جوان و کودک در کوی و برزن و شهر و ده و اداره و مدرسه و دانشگاه و کارخانه صد بار مورد اهانت قرار می گيرند. آنهم به وضوح. مردم 26 سال است که از دست اينها جگرشان را می جوند.1
اگر وضعيّت مالی مردم را با آن دوران مقايسه کنيد، خواهيد ديد که ما در آنزمان اصلآ گرسنه ای نداشتيم . بهر حال حتی فکر برخورد جوان از دست داده ها و تجاوز ديدگان با ملا ها در فروپاشی نظام هم چهار ستون بدن آدمی را به لزه می اندازد، حتی مرا که خود يکی از ميليونها قربانی آنها هستم. برگ برگ تاريح کشورمان گواه اين نوشته است که پاره ای از مردم ما در انتقام گيری و کين خواهی بسيار خطرناک هستند. صرفنظر از درستی يا نادرستی غرور بيحد، ايرانی تمام ذرات وجودش از غرور تشکيل شده، اين مردم هر چيزی را فراموش کنند، کينه توهين و شکست غرورشان را فراموش نميکنند و راجع به آن هيچ گذشت و اغماضی نميکنند. امروز ديگر هر کسی در فروپاشی اين نظام ترديد داشته باشد جدآ از مرحله پرت است. با وجود اينکه شخصآ از خون و خونريزی بيزارم و هيچ اعتقادی هم به انتقام ندارم، اما هر چه فکر ميکنم نميتوانم تصور کنم که انقلاب ما مخملين و انتقال قدرت بدون خونريزی صورت پذيرد. چون ملا ها جايی برای اينکار نگذارده اند. 1
ايران با اوکراين و يا گرجستان و حتی يوگسلاوی از زمين تا آسمان تفاوت دارد. آن نظام ها غير منتخب بودند اما جايتی را مرتکب نشده بودند. حتی ميلوسويچ هم کاری به مردم خود نداشت. در ساير کشورهای مزبور يک هزارم اين جنايات انجام نشده بود. به تصور من فقط در يک صورت ميشود که ملا ها خود را از دم تيغ مردم خشمگين بر حذر دارند، اينکه پيش از آنيکه مردم همه چيز باخته بسراغشان روند خود را به دست عدالت بسپارند. گرچه هم می دانيم که متاسفانه پول و شهرت و مقام آنچنان اينها را کر و کور کرده که اصلآ نمی بينند و نمی شنوند که جهانيان چه ميگويند. قدرت لعنتی حتی اين حداقل شعور را هم برايشان باقی نگذارده اين که زورگويان لااقل برای حفظ جان بی مقدار خود هم که شده کمی به عاقبت کار خود بيانديشند.1
نکته جالب توجه در مقاله لوموند اين است که حتی غربی های غير مسلمان نيز حد اکثر سعی خود را ميکنند که رعايت حال آن لباسی را که آقای خامنه ای برتن دارد بکنند، ليکن خود ملا های حکومتی کوچکترين ارزشی برای لباس و شآن خود قائل نيستند. بقول خود آقايان حرمت امامزاده به متولْی آن است، جمهوری اسلامی خواسته و ناخواسته به مثابه داغ ننگی بر پيشانی روحانيّت است. چنانچه گروههايی در ميان روحانيْت شيعه وجود دارند که براستی در فکر دين خود هستند و دغدغه آينده روحانيت را دارند، پيش از اينکه غربی ها پس گردن ملا های حکومتی را گرفته و به گوانتاناما منتقل کنند، خود بايد همگنانشان را به مساجد و حوزه ها باز گردانند. اگر حتی قادر بدينکار نيستند دستکم برائت خود را از اين دزدان و تجاوزگران بصورت مخفی انجام داده و صدای خود را با دادن اعلاميه بگوش ايرانيان و جهانيان برسانند.روحانيّت در هرکاری که وا ماند، در صدور و پخش فتوا و اعلاميه مخفی سابقه ای ديرين و يد طولايی دارد. اين عمل باعث خواهد شد که لا اقل کسی به حوزه ها و روحانيْت غير حکومتی تعرض نکند. اگر درايران حکومتی ديگر حتی دو درصد از جناياتی را که بدست آخوند ها انجام گرفته انجام ميداد تا کنون ملا ها هزار تکفيرنامه و فتوا صادر کرده بودند. صدور برائتنامه حداقل کاری است که روحانيّت بايد انجام دهد. وگر نه از پس سقوط اين نظام که امری حتمی است آخوند جماعت حتی خود نيز جرأت ظاهر شدن در اجتماع را نخواهد داشت.1
تفسيری گفتاری از مقاله لوموند با نام (شمارش معکوس برای حکومت جمهوری اسلامی ايران آغاز شده است)1 (RealAudio)
www.hezbemihan.com

|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker