حزب ميهن
امير سپهر
!نادانی تا به کِی
پس از تحمل بيست و شش سال رنج و پريشانی از دست آخوند ها و حکومت مذهبی که محصول پيروی به اصطلاح روشنفکران ما از ملا ها است، بار ديگر اين متفکرين بزرگ بدنبال همان ملا ها افتاده اند، و اينبار قصد دارند با فتوای مذهبی و فرمان آنان به حکومت غير مذهبی و غير آخوندی دست يابند ؟
گر چه ما با اين رفراندوم گيج وگنگ مخالفيم ، زيرا مفهوم رفراندوم در تمامی دنيا مراجعه مستقيم به رای مردم برای گرفتن پاسخ برای يک سئوال روشن و مشخص است، نه اينکه آنرا هزار جور بيپيچانند که فردا روز بشود هر تفسيری از آن بدست داد. چنانچه موضوع اين رفراندوم (جمهوری اسلامی، آری يا نه) بود، ما خود برای حمايت از آن و تحقق چنين رفراندومی از سر و جان مايه ميگذاشتيم، اما اين بجای خود. افرادی که اين رفراندوم را تنها راه رسيدن به يک حکومت غير شرعی تعريف و تجويز ميکنند، باز بدنبال فتوايی شرعی برای امری غير شرعی هستند!!!. آقای نوری زاده که مهارت عجيبی در از کاه کوه ساختن دارند (در معرفی چيرگی اين فرد محترم در فن مزبور همين بس که از يک قمه زن اسبق بازار دوم نازی آباد و پاسدار سابق بنام سعيد حجاريان، ولتر و روسو ساختند، و از روضه خوان هايی چون نوری و خاتمی مارتين لوتر) آنچنان از استفتاء از فقيه عالی قدر حضرت آيت الله العظمی منتظری و پاسخ مثبت وی با شعف و پيروزی سخن ميگويند که پنداری ما باز هم قصد انقلاب اسلامی براه انداختن داريم و يا ميخواهيم وجوه شرعيه را به صندوق علما در قم و کاظمين واريز نمائيم. اما از ايشان مضحک تر ولی در عين حال تاسفبار تر، يار ديرينشان مسعود بهنود هستند، فردی که يک شبه کراوات از گردن فرو هشت و صحبت شيخ سبزوار و قول پيشنماز مسجد باب الحوائج را از نوشته های ديدرو و دالامبر و سارتر مفيد تر يافت
مسعود خان از حول حليم در ديگ می افتند، اين عاليجناب قول منتظری که به چند سال پيش مربوط ميشود را بر ميدارند و سرخود آنرا به رفراندوم برادر سازگارا می چسبانند و آنرا بعنوان يک خبر تاريخی ! با درشت ترين حروف بر روی سايت بنگاه دروغ پراکنی دولت فخيمه، اينچنين درج ميکنند که بله، حظرت آيت الله العظمی منتظری، مرجع عاليقدر شيعيان جهان نيز به حلقه مريدان رفراندومچی ها پيوسته و جزيی از اصحاب گرديدند. روز بعد فرزند آيت الله ميگويد که پدرش اصلآ چنين حرفی نزده و اين سخن به اين رفراندوم جديد مربوط نميگردد ! جناب نوری زاده هم زمانی سنگ روی يخ ميشوند که يک روز پس از اعلام موافقت آيت الله منتظری با رفراندوم از سوی ايشان، همان احمد آقای منتظری باز بر روی خطوط راديو اعلام ميکند که اين گفته صحت ندارد و پدرشان با چنين رفراندومی موافق نيستند! براستی ما کی ميخواهيم خود را از بند ملا و فتوا و سياست تسبيح و آفتابه آزاد سازيم. چنانچه صادقانه قصد دستيابی به نظامی سکولار داريد پس اين مسخر بازی ها و فتوای شرعی گرفتن ها ديگر برای چيست. در نظام عرفی آقای منتظری فقط يک فرد از سی و اندی مليون جمعيت دارنده حق رای در ايران هستند نه بيشتر. اگر تصور ميکنيد که از آخوند جماعت برای پيش برد مقصود استفاده کنيد که اينکار در تاريخ ايران بيسابقه نيست. تا کنون دو بار اسلاف شما و يک بار هم خودتان دچار اين نادانی شدند و شديد و هر سه بار هم در پايان کار بجای اينکه شما از آنها استفاد کرده باشيد، آنها از شما و اسلافتان سوء استفاده کردند و يک اردنگی هم به قسمت ميانی پشت بدنتان نواخته و از همه جا بيرونتان انداختند
لغو قرارداد رژی (تنباکو)، انقلاب مشروطه و از همه فاجعه بار تر انقلاب ايران برباد ده پنجاه وهفت . نوشته های ميرزا ملکم را بخوانيد، در تاريخ نوين ايران او بود که ملا را به ميدان سياست کشيد، به خيال خام خود ميخواست برای انتقام کشی از ناصرالدين شاه از ملا ها استفاده کند، غافل از اينکه آوردن ملا به ميدان سياست و نشاندادن ميزان نفوذ کلام و قدرتش در ميان توده های نا آگاه يکصد سال بعد چه خانه خرابی هايی برای ملت ايران به ارمغان خواهد آورد. ملا بدون سهم و مزد حتی به عزرائيل نيز جان نميدهد! به نوشته های ميرزا آقا خان کرمانی دقت کنيد، که چگونه اين تصور نا پخته را داشت که (بايد برای پيش برد کار از نفوذ علما استفاده کرد) و در انتها همين استفاده بهايی سنگين چون حق وتو را در قانون اساسی مشروط برای آخوند ها به ارمغان آورد. انقلاب بهمن را هم همه ديديم، در آنزمان هم ميخواستيد برای انتقام گرفتن از شاه فقيد از نفوذ کلام شيخ و ملا استفاده کنيد، اما دم آقای خمينی گرم! ديديد که آن امام راحل با شگرد آخوندی چطور حتی از ضد خدا ها و کمونيست ها نيز برای پی ريزی حکومت مذهبی خود سوء استفاده کرد و در پايان دستمزد آنانرا با حبس و شکنجه و تيرباران داد. يک تيپای جانانه هم نثار شما نابخردان خوشخيال کرده و همگيتان را از ايران بيرون ريخت. از من نرنجيد اگر ميگويم که شما همان نا آگاه هايی باقی مانديد که بيست و شش سال پيش بوديد. شير خام خورده های خود بزرگ بينی که ملت ايران را خانه خراب کرديد. شما ورشکسته هستيد، آنهم به تقصير.هميشه هم خواهيد بود، چون از خطا های پيشينيان و خود نمی آموزيد
(سپهر)