آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Thursday, May 05, 2005

 

! خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

حزب ميهن
امير سپهر








خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست !1
بالاخره محمد خاتمی هم به هفته های پايانی کار خود رسيد. اگر خواهان يک ارزيابی منصفانه در مورد هشت سال خدمت او به رژيم دلخواهش باشيم بدون شک بايد نوشت که وی يک ملای صادق و مؤمن به حکومت اسلامی بود. خاتمی نه اشتباه کرد و نه خيانت. اين از پندار های باطل وعدم شناخت است که وی را فريبکار و نارو زن خطاب می کنند. نامبرده نيامده بود که حکومت را غير دينی و انتخابی کند که ما وی را پيمان شکن و خائن بدانيم. اگر کسانی سرشت جمهوری اسلامی را نمی شناختند و توقعات بيجا از او داشتند به خاتمی چه ارتباطی دارد. آن مرد فردای پيروزی در انتخابات بر مزار مقتدايش آيت الله خمينی در بهشت زهرا حاظر شد و با وی تجديد عهد کرد. کسانی اگر معنی اينکار را درک نکردند و يا اينکه خود را به کوری و کری زدند صداقتآ گردی از اين بابت بنايد به دامن عبای او نشاند. هفت سال از کت و کول افتاديم از بس نوشتيم ای بزرگواران، بيخودی باز هم مانند سال پنجاه و هفت خود و مردم را نفريبيد، اين رژيم استحاله پذير نيست. گفتيم آخر چرا به ريشه مسائل توجه نداريد و همچنان در سطح مانده ايد. اما بخرج کسی نرفت. کسانی که خود را نخبگان ايران می دانند پس از سراب خمينی هشت سال هم خود را بازيچه دست يکی از صديق ترين پيروانش کردند و نشان دادند بيخود نيست که ما پس از تحمل اينهمه خسارت و رنج و حرمان هنوز هم اندر خم يک کوچه ايم.. هيچکس هم در اين ميان نقدی بر خود ندارد و طبق معمول باز همه بدنبال توجيح هستند. آن بار شاه مقصر بود که مردم را نا آگاه نگهداشته بود و خمينی که از مسير انقلاب خارج شده بود و اينبار هم خاتمی. از همه دردناک تر اين که ميگويند به خاتمی اجازه ندادند که اصلاحات را پيش برد و بقول خودشان جناح اقتدار گرا را مسئول می دانند. هنوز هم نمی پذيرند کسی که از ملا توقع دموکراسی داشته باشد نا آگاه و مسئول اصلی است نه خود ملا.جدآ قصد بی ادبی به کسی را ندارم، فقط ميخواهم مطلب را خوب برسانم، ساده بنويسم که اگر توقع دموکراسی از خمينی و انقلابش جهل بود، انتظار تحول از خاتمی را بيگمان بايد جهل مرکب ناميد. بزرگواران بيائيد برای يکبار هم که شده سلامت اخلاق داشته باشيد و گناه را به گردن اين و آن نيندازيد، صداقت بخرج داده و بپذيريد که نه خمينی مقصر بود و نه خاتمی خائن، نا آگاهی و ندانمکاری از خودتان است. اين کمک می کند ديگر در آينده به تله ديگری نيافتيد. دوستان گرامی، آخوند اگر به دموکراسی معتقد گردد که ديگر آخوند نيست، درست بسان چند حجت الاسلام سابق مانند يوسفی اشکوری، احمد قابل، سعيدی و حائری و ... که حتی در نيمه راه آموزش اصول حکمت زمينی و ولايت ملی شخصآ عبا و عمامه را به باد داده و نعلين سوزاندند. بر اساس اصول فقه شخص بايد اول به حکومت الله معتقد گردد که آنگاه بتواند به حجتی از اسلام و سپس آيتی از الله مبدل گردد، و خاتمی يک حجت الاسلام است، آنهم نه حجت الاسلامی التقاطی بلکه تمام عيار. همانطور که رژيم تهران هم يک نظام اسلامی است و خيلی هم سالم. اين رژيم خراب نشده بود که شما به اصلاح آن دل بسته بوديد. اصلآ توجه نکرديد که ميان اصلاحاتی که خاتمی از آن سخن می گويد با آنچه شما در مخيّله خود می پروريد از زمين تا آسمان فاصله وجود دارد .بطور مثال اگر همين حالا هم به وی اختيار تام و يک فرصت هشت ساله ديگر دهند تصور می کنيد پس از دوميّن هشت سال به کجا خواهيم رسيد؟ يعنی مثلآ خواهيم توانست يک وزير يهودی و يا يک مديرشايسته ارمنی در مديّريت صدا و سيما داشته باشيم ؟ هرگز و هرگز! او حتی اجازه نخواهد داد که يک مسلمان لائيک مسئول شهرداری نور آباد ممسنی گردد، باقی پيشکش! نه به اين دليل که خائن است، برعکس، بدليل اينکه عنصر وفاداری است و خائن نيست. وی کاملآ صادقانه و منطقی می گويد "اگر کوتاه آمدم به دليل اعتقادم به اصل نظام بود". معنی اين حرف اين است که او به نظامی اسلامی يعنی آسمانی معتقد است نه زمينی و مردمی. بر اساس اصول اعتقادی وی دگر انديشی به معنای نقد دين و يا برابر شناسی انسان نيست، در جهان بينی او اين سخنان از مصاديق بارز کفر و الحاد است، و حکم کافر و ملحد هم معلوم. او به دگر انديشی و هر چيز ديگری در چهارچوب اسلام منجمد و فقه جعفری اعتقاد دارد نه بيشتر. اصلاحات مورد نظر خاتمی اصلاحاتی با پر رنگ ترين خط قرمز ها بود. او اصلاح را بخاطر حظ نظام می خواست. شنيديد که وی حتی صحبت از تغيير موادی از قانون اساسی اين نظام راهم خيانت دانست.در اين ميان باز يک اشتباه و سوء تفاهم باقی است، آنان که می گويند وی گفتمان مسلط بر جامعه را تغيير داد و بحث غالب امروز ديگر حقوق بشر و دموکراسی است سخت در اشتباهند، اولآ که اين جهش فکری و تغيير ديالوگ از تآثيرات مستقيم تحولات شتابناک جهان بويژه منطقه خودمان است، دومآ گردش سريع اخبار و ماهواره و اينترنت به چنين گفتمانی دامن زده. سوم اينکه خاتمی اصلآ به سکولاريزم و لائيسيته اعتقادی ندارد که چنين فضايی را بجود آورده باشد. اما يک نکته پذيرفتنی است و خيلی هم مهم و حساس، از آنجا که روحانيّت فرسوده و کهنه انديش از جامعه بسيار جوان ايران عقب افتاده، طبعآ زبان و فهم مشترکی هم در بين نيست، خاتمی وقتی از احترام به رأی مردم سخن ميگفت، دانشجو و جوان آگاه ما از ظن خود يار وی شده و تصور میکرد او از رای متداول در جهان آزاد و بيرون از حوزه تفکر دينی سخن می گويد، اينچنين بود صحبت از مردم سالاری، در حاليکه منظور خاتمی مردمسالاری در قلمرو شريعت شيعی بود، نسل پويا آنرا تفسير به رای کرده و به دموکراسی فلسفه عقلی تعبير می کرد. همين سوء تفاهمات باعث گرديد که کار از کنترل خارج شود. بعد ها خاتمی خود به اين کارکرد دوگانه سخنانش پی برد. گرچه وی در ماههای اخير لحن خود را کاملآ تغيير داد، اما ديگر کار از کار گذشته بود. اينکه می بينيم او ديگر خيلی آمرانه سخن می گويد و عصبی است از ترس است، وی بخاطر گذار گفتمان مردم سالاری مسلط بر جامعه از قالب دين خيلی ترسيده و احساس گناه می کند.هر چه بود اين مرحله از خود فريبی را هم پشت سر نهاديم. اين خوشخيالی هم البته هزينه های گزاف خود را داشت. اين هزينه ها اگر به تجربه ای انجاميده باشد باز جای شکر دارد. آيا بهتر نيست که اصلاح طلب های ديروزی برای توجيح خوشخيالی و ساده انديشی خود بيخودی وی را خيانتکار ننامد و خود را نقد کنند!؟ خائن خواندن خاتمی عذر بد تراز گناه است. اين بدين معنا است که گوينده خود معترف است بقدری با مقوله فلسفه و تاريخ و سياست بيگانه است که قادر به تمايز ميان تئوکراسی و دموکراسی نيست که هر يک ديگری را نفی می کند. شخصآ از کسانی که اين حد اقل انصاف و مسئوليت پذيری را ندارند می ترسم و نسبت بدانها عميقآ بد بين هستم. چيزی که مرا به شدت می ترساند زمزمه هايی راجع به رفسنجانی است که اين روز ها باز از اردوی اصلاحاتچی های ديروز (نخبگان !؟) بگوش می رسد . اين مرا می ترساند، خيلی هم می ترساند. چون رفسنجانی هم ابدآ ملای خائنی نيست ! 1
پنجم ماه مای دو هزارو پنج ميلادی
www.hezbemihan.com

|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker