حزب ميهن
امير سپهر
! دموکراسی مقام منظم عنتری
يک شوخی جدی
آزادی خواهی را از مجمع روحانيون حزب توده بياموزيم
ما ملتهای دموکراسی نديده حق آزادی خود را جدای از حق آزادی رقبای خود می دانيم. ايرانی اگر ببيند که چماقداری بر سر رقيب سياسيش می کوبد، اين را به نفع خود می داند و حتی به آن چماقدار کمک هم می کند، که بزعم خود رقيبی را بی اينکه خود زحمتی کشد و هزينه ای پردازد از ميدان بدر کند. کاری که الحق از ابداعات مدرن و بی همتای حزب نماز خوان توده است، و اين جريان پيشرو بود که اين شيوه مترقی سياست ورزی را به ديگر گروه ها هم آموزش داد. يعنی تشکيلاتی که در عين اينکه کمونيست بود، اما سخت هم مذهبی و خط امامی بود! اين کار مترقی چيزی بالا تر از اپورتونيسم سياسی است. اين روش يقينآ ريشه های مذهبی هم دارد. چون بيشتر به تقيه می ماند. بهر روی مقصود از آن تقيه های اسلامی که با فتاوی حجج اسلام و علمای اعلام آن مجمع روحانيون کمونيست طرفدار اتحاد جماهير اسلامی شوروی انجام می شد هم چيزی نبود جز سرکوب تمام جريانهای غير خودی (غير کمونيست های ضد خدا!) به دست رژيم
غافل از اينکه چماقداری که امروز رقيب بيچاره را سرويس می کند، بطور يقين فردا به سراغ ما هم خواهد آمد، و ديديم که چه خوب هم آمد! رژيم پس از استفاده ازعوامل مترقی مذهبی برادران حزب اسلامی توده بعنوان فالگوشچی و آدم فروش برای قلع و قمع ديگر گروهها، پس از فراغت آنچنان دماری از روزگار اين گروه خيلی خوشنام و با آبرو در آورد که همگی مجبور شدند شوهر خاله خود را خان دايی جان خطاب کنند! نتيجه اينکه، اين مؤمنان عاشق امام امت ندانستند دزدی که اموال مخالف ما را به يغما می برد، تمام شهر را نا امن می کند.نفهميدند که اگر آن نابکار دستگير نشود، دير و زود به سراغ خودمان هم خواهد آمد. وقتی هم آمد، چون ديگر خيلی استاد و جری تر شده، به دزدی اکتفا نکرده، پس از سرقت سراغ بعضی از نرم تنانمان هم خواهد رفت
دموکراسی مقام منظم عنتری
بقول افغانی ها در پهلوی ما همه ی دسته ها تا آنجايی به دموکراسی و عدالت پايبند هستند که با گوشه يکی از کوچکترين اصول اعتقادی آنها برخورد نکند. چون عينهو ديانت ما که عينهو سياست ما است، ايدئولژی ما هم آخر عين دموکراسی ما است، يا بر عکس. پس چون ما خودمان بهتر از هر گروهی ايدئولژی خودمان را می شناسيم، معلوم است که ازهر کسی هم بهتر ره و رسم دموکراسی را بلديم. اين عين دموکراسی است که ما همه ی ايرانی ها به آن اعتقاد داريم. نه آن دموکراسی غربی که در آن هر ننه قمری حق اظهار وجود دارد
آن دموکراسی که به درد ايرانی نمی خورد! اصلآ آن نوع دموکراسی مال بی غيرت هايی است که تعصب و غيرت دينی ندارند تا با پنج بکس و زنجير و فحش خواهر و مادر و تهمت از مرام و ايدئولژی خودشان دفاع کنند. راستش را بخواهيد هيچکسی مثل مقام منظم عنتری و رئيس جمهور محترم ما جناب دکتر عنتری نژاد به دموکراسی ايرانی اعتقاد ندارد. اگر گروههای ديگر آن ننه مرده ها را مسخره می کنند، به خدا فقط از روی حسادت است. آنها گاو پيشانی سفيد شدند چون بر سر قدرت هستند و دموکراسی اصيل ايرانی را در عمل نشان می دهند. سايرين اگر به اندازه اينها قدرت داشته باشند، خدائيش اگر همين اندازه دموکراسی ايرانی را هم رعايت کنند
دموکراسی داخل و خارج ندارد و فقط هم مال جمهوری اسلامی نيست. اين دموکراسی کل جريان های مترقی ايران است. مقصود همه از دموکراسی همين نوع آن است
به خاطر اعتقاد عميق به همين دموکراسی اصيل هم هست که "نه شاه نه شيخ" ها (آنهم در حاليکه خودشان اين هر دو، يعنی شاه و شيخ = اقتدار و اعتقاد را در يک نفر بنام رهبر عقيدتی جمع آوردند)، بدون اينکه ديگران را اصلآ داخل آدم بدانند در ساحل دور افتاده ای وزير و وکيل برای هفتاد و اندی ميليون ايرانی بر گزيده و ماه تابان را هم به رياست جمهوری منتصب کرده اند، آدم خل و چلی بنام سلطنت طلب تجارت صادرات و واردات خائن براه انداخته و به جز چهار نفر همه و حتی خود شاه موعود را هم خائن و ضد سلطنت و وطنفروش می داند، سومی های مادر مرده که خودشان هيچ (پ) نيستند، از عقل خدادادی هم بهره نبرده اند و در ميان هفتاد و اندی ميليون مردم ايران هم حتی يکی و نصفی هم هوادار ندارند، مصدق را پشت قباله ای والده مرحوم خودشان کرده و خواست خود را از زبان يک مرده بيان می کنند و از قول او ايدئولژی و روش جعل می کنند
بچه های ناز جمهوری خواه و امام پسند
و اما گروه چهارم، دم اين چهارمی ها گرم که بالاخره به ما نشان دادند بچه پر رو که می گويند يعنی چه! اين بچه های ناز و دوست داشتنی که باقی مانده همان چپ های مؤمن توده خط امامی هستند که شرح آزادی خواهيشان در بالا رفت، يکبار با عشق امام و ملا بازی و يک هشت سال ديگر هم باز با يک ملا بازی ديگر (خاتمی جان) ملت را خانه خراب کرده، بعد از آوردن امام راحل هم تمامی رقبای غير خط امامی را به دست جلادان او داده اند، و هنوز هم همه ساله سالروز آن انقلاب شکوهمند آخوندی را با دايره و تنبک و رقص بابا محرم جشن می گيرند، همچنان خود را آگاه، پيشرو و ولی فقيه مردم می دانند. از جانب آنها هم از هم اکنون ايران آتی وجود نداشته راهم جمهوری اعلام کرده اند. تا مبادا اين سلطنت طلب های لومپن رويشان زياد شود
چون اين جماعت سلطنت طلب آنقدر نا آگاه هستند که نه يک خدمت کوچک برای شوروی انجام دادند، نه يک روز هم حضرت امام را دوست داشتند، نه مجاهدين را به ملا ها لو دادند و نه حتی دستکم اين خاين ها اقلآ مثل مترقی ها برای رژيم در خارج جاسوسی کردند. سلطنت طلب اين اندازه لومپن است که هفت ـ هشت سال همه گفتند اصلاحات، خاتمچی که نشد هيچ، از اول هم از روی نا آگاهی گفت اين نظام اصلاح پذير نيست. به هر حال اين گل پسرها با تکرار مرتب جمهوری جمهوری می خواهند روی سلطنت طلب های نا آگاه را کم کنند، چون رژيم ملا ها که جمهوری هست. اين گروه امام دوست کميته ياور لاجوردی نژاد خاتمی نسب اصلاحات نشان، اين روز ها هر سه شنبه در برلين، هر جمعه بعد از طهر در زوريخ و هر شب جمعه هم در سانفرانسيسکو شب شاعرانه جمهوری خواهی برگزار می کند، آنهم با وجود اينکه همان رژيم جمهوری اولی که آوردند، روی دست مردم دنيا مانده و برای هفتاد و هفت پشت ملت بيچاره ايران هم کافی است. هزار ماشا الله با کمک همين رفقای گروه چهار هر روز هم چاق تر و سر حال تر می شود