حزب ميهن
امير سپهر
! عنکبوت و عقرب
سياست بی پدر و مادر فن عجيبی است که در آن از نفرت نيز ميتوان بهره گيری کرد، و رژيم جمهوری اسلامی تنها رژيم در تاريخ است که مشروعيّت خود و ادامه حياتش را فقط مرهون نفرت مردم از خود است
چون سايت عنکبوتی گويا دست پرورده انگليسها، همكار امنيتي رژيم و... برای جمهوری اسلامی ملا ها بسيار بسيار خطرناک بود، بدين دليل سايت عقرب بی خطر حزب ميهن بدستور وزارت اطلاعات رژيم طالبان آنچنان بلوک شد که حتی يکنفر هم از داخل ايران ديگر نميتواند از فيلترينگ عبور کند ! آيا اين وزارت اطلاعاتی که خطر ساز ها و اصلی ها را رها کرده و بسراغ بی خطر ها ميرود وابسته به استکبار جهانی و رژيم صهيونيستی اشغالگر قدس شريف نيست !؟
پس از آنکه سايت گويا مقاله ای از شريعتمداری را بر روی سايت خود قرار داده و اصلاح طلبان شروع به جار و جنجال نمودند، طی مقاله ای نوشتم که هدف از طرح به اصطلاح کشف توطئه عنکبوت، خود يک توطئه اطلاعاتی است! و نوشتم که سايت گويا و کسانيکه شريعتمداری در مقاله خود از آنها بعنوان خطر ساز نام برده نه تنها در مقابل بلکه در کنار کيهان تهران و شريعتمداری جای دارند و اين يک توطئه مشترک است که شريعتمداری فقط نقش کوچکی در آن دارد. ديگر حتی کند ذهن ترين افراد نيز ميداند که نه اصلاحاتی در ميان است و نه گشايشی در راه، ولو اينکه حتی بازهم آنها بتوانند مانند دوره پيشين تمامی کرسی های مجلس را از آن خود ساخته و رئيس جمهور بی اختيار ديگری را نيز در آستين ملت فرو کنند
هدف رژيم آن بود که پيش از موعد انتصاب جانشين خاتمی تحرکی در فضای گورستانی سياست داخلی ايران بوجود آورد. رفقای اصلاح طلب برادر حسين ديگر هيچ حرف و ادعايی برايشان باقی نمانده بود. آنها پيش از انتصاب جانشين خاتمی نياز به سوژه و محلی داشتند تا بتوانند با از نو مطرح ساختن و مهم جلوه دادن خويش و نمايش دو جناحه بودن رژيم بار ديگر دکان از رونق افتاده شمس وزيری و قمر وزير را آبی پاشيده و جارويی کشند. سياست بی پدر و مادر فن عجيبی است که در آن از نفرت نيز ميتوان بهره گيری کرد، ملا ها که در اين سالها به خوبی به خلق و خوی لجوج و انتقام گير ملت ما آشنايی پيدا کرده اند، استادانه از اين روحيه بهره برداری ميکنند، چنانکه در دو دوره قبل توانستند با سود بردن کامل از سلاح نفرت عمومی از ولايت فقيه و فرد منتخبش ميليونها نفر انسان اسير بيزاری را به پای صندوقهای رای آورده و با آنچنان ميزان بالايی از مشارکت مردم در رأی گيری مشروعيّت در جهان کسب کنند که حتی دموکرات ترين کشور ها نيز از جلب ايچنين مشارکتی عاجز هستند
نويسنده حتی اگر تمامی بغض و نفرت خود را هم از رژيم بکناری نهم و بيطرفانه به ساختار اين اعجوبه آمخوار که جمهوری اسلاميش مينامند و عناصر تشکيل دهنده آن نگاهی افکنم، وجدانآ در کل اين نظام نميتوانم نشانی کسی را بدهم که حتی سه در صد هم در ميان ملت و جاهت و مقبوليّت ملی داشته باشد. خود رژيم مدتها است که اينرا ميداند، به همين علت هم پايه های خود را بر روی نفرت مردم بنا کرده است. برنامه کشف عنکبوت هم يکی از همين ترفند های بهره جويی از بيزاری مردم بود. لاشه متعفن اصلاحات را تنها نفرت مردم ميتوانست کمی حرکت دهد و در اين ميان چه کسی منفور تر از شريعتمداری است! او با نوشتن متنی کمدی ومتهم کردن عده ای از صديق ترين ياران رژيم به خطر ساز بودن جوی را بوجود آورد که ياران اصلاح طلبش بتوانند مجددآ خود را مطرح سازند. برادر حسين نقش کوتاه خود را ايفا کرد و از صحنه خارج شد، سپس نوبت به کروه کر برادران متعهد اصلاحات فروش رسيد. در اين پرده از نمايش مقاله است که بدنبال هم نوشته ميشود، تحليل است که پشت تحليل ارايه داده ميشود، همگی هم در مدح و ثنای اصلاحات و اينکه اگر بتوانيم جناح تند رو را عقب زنيم ما کندرو ها ايران ولی فقيه دار را به عالی ترين نمونه از دموکراسی جهان مبدل خواهيم ساخت
هر روز هم شکايت است که پشت شکايت طرح ميگردد، شکايتهايی بی ارزشی که خود شاکيان قلابی هم ميدانند که در بيداد گستری جمهوری ملايان هرگز به آنها رسيدگی نخواهد شد. مشخص نيست که اگر اين اتهامات دروغ است و شريعتمداری جفنگ مينويسد، پس اينهمه هو و جنجال ديگر بر سر چيست! يکماهی از نگارش آن کمدی گذشته، جناب ابطحی يکباره متوجه ميشود که از آن خوان گسترده بی بهره مانده است، لذا وی نيز که از اصلاحاتچی های نامدار است جبران مافات کرده و با يک تير دو نشانه را هدف ميگيرد، و تا تنور از حرارت نيافتاده بتازگی ازشريعتمداری شکايت کرده و چامه بلند بالايی هم از جنبش زالو وار اصلاحات را ضميمه آن می سازد
برای اينکه اين ترفند درجه هفت اطلاعاتی کمی باور کردنی گردد، بايد که چند قربانی می داشت، که آنرا هم از ميان جوانان بيگناه وبلاگ نويس انتخاب کردند، ازبين جوانانی که طفلکی ها اصلآ نميدانند که اصلاحات خوردنی است يا پوشيدنی ! جالبست که بدانيد حتی نام يکنفر از ليست طولانی شريعتمداری در مقاله اش در بين دستگير شده ها وجود ندارد. بنده با اين شعور اندک خود هنوز نتوانسته ام جوابی برای اين سئوال پيدا کنم که چگونه درست از فردای انتشار مقاله روشنگرانه اينجانب در ارتباط با آن مقاله (توطئه در لباس کشف توطئه) سايت حزب ميهن بطوری از درون ايران فيلتر گذاری شد که حتی يکنفر قادر به عبور نيست، ليکن هيچ محدوديت و فيلترينگی برای سايت گويا وجود ندارد
آنهم در حاليکه تعداد مقالات آن خطر ساز ها در اين سايت به چهارصد در صد افزايش يافته و حتی عنکبوت های نيمه جان اصلاحاتچی نيز دوباره جانی پيدا کرده اند و سايت خطر ساز گويا را مقاله باران کرده اند، مردم ما هم آن مقالات را بيش از مطالب مخالفان جدی رژيم ميخوانند و آنها را تعبير و تفسير ميکنند. در حاليکه اپوزيسيون بايد بدنبال عناصر آگاه و برنامه دار خود باشد و ديدگاههای آنان را تفسير و انتشار دهد ، بيش از هرکسی راجع به شريعتمداری و حزب خائن توده و شيخ و ملا و شکنجه گر و حسين الله کرم و لباس شخصی ها و زندان و کشتن اطفال بدست رژيم و خنديدن به ملا حسنی بحث کرده و وقت خود را با اين لاطائلات تلف مينمايد. رژيم جمهوری اسلامی هم که در جای خود مستقر است و خيالش از جانب چنين مردمی ... راحت است. تمامی اينها از معجزات نفرت است که نزديکترين نسبت خونی را با عشق دارد
کره از آب گرفتن و عشق از نفرت آفريدن فنونی است که فقط در رسالات شرعيه نگاشته شده و مردم حوزه نديده و نعلين نپوشيده را هم فهم و درک اين معجزات حوزوی نيست. نتيجه اينکه رژيم جمهوری اسلامی تنها رژيم در تاريخ است که مشروعيّت خود و ادامه حياتش را فقط مرهون نفرت مردم از خود است. مردم ما بطور کامل در اين تار عنکبوت رژيم گير افتاده اند. رژيم از اين تنفر عمومی چند جانبه استفاده ميکند، در داخل قصد مطرح کردن هر کسی را داشته باشند از اين نفرت سود برده و با زندانی کردن و يا ممنوع الخروج کردن وی، به او وجاهت و اعتبار می بخشند، عمادالدين باقی را مخصوصآ و بطور پر سر و صدا ممنوع الخروج ساختند تا رسانه ها بسويش هجوم برند و او فرصتی پيدا کرده و در 27 مصاحبه ای که پس از آن حقه بازی انجام داد در تمامی آنها از زنده بودن اصلاحات دفاع کرده و ضمن رد هر گونه تفکر سرنگونی، بگويد که نظام در حال اصلاح و حقوق بشر در جمهوری اسلامی در حال پيشرفت است (لطفآ در اين مورد حتمآ متن مصاحبه های وی را بويژه با راديو فردا مطالعه کنيد
ملا ها به نيکی آگاه هستند که مردم از بس از رژيم و ارزشهايی که سران آن بدروغ تبليغ ميکنند نفرت دارند که دچار دوران و منطق گريزی شده اند، و اين ضعفی است که جمهوری اسلامی از آن به بهترين نحو استفاده ميکند، نظام ملا ها با عناصر غير سياسی شعر خوان و ترانه ساز و يا افراد احساساتی که وعده ميدهند يکشبه نسل ملا را از ايران بر انداخته و نماز خوان و روزه گير را خلع مليٌت نمايند هيچ کاری ندارند. آنها با کمونيست های هپروتی هم که گفته هايشان نا شدنی است، نه تنها کاری ندارند، بلکه برای سفيه جلوه دادن و تمسخر کردنشان به آنها پر و بال و مجال خود نمايی نيز ميدهند. نمونه های آن هم هرگز توليد اشکال نکردن در برنامه تلويزيونی کمونيست کارگری و برنامه های جيغ و دادی و يا يار و دلبری چند راديو ماهواره ای است، همينطور با آن دلالی که قصد داشت با برنامه های سفيهانه خود و چاکرم ـ نوکرم تلفنی در ايران انقلاب کانال يک راه بياندازد. وزارت اطلاعت آخوند ها را غمی از آن مرد ساده نيست که با هفته ای 6 ساعت موعظه خوانی سراسر گريه و گلايه خسته کننده در جلوی دوربين ميخواهد بر رژيمی غلبه کند که هژده جور سپاه و ارتش و ضد اطلاعات دارد. جمهوری اسلامی نقش مخالف و اپوزيسيون را در اذهان عمومی داخل آنچنان جا انداخته که در حد همان گله گذاری و عقده گشايی و يا چهار افشاگری و نقل اخبار سنگسار و سرکوب خلاصه شود
آنها عمدآ کاری کرده اند که مردم ما به هيچ عنصر آگاه و خردمندی اقبال نشان ندهند. مردم بدنبال کس و کسانی هستند که تند ترين و برنده ترين مواضع و سهل ترين راه ارايه داده و فقط دلشان را خوش و خنک کنند، ولو اينکه آن وعده ها سفيهانه و نا شدنی هم باشند. رژيم هم همين را ميخواهد که قدرت نداشته خود را در برخورد با همين آسمان قربمه های بی باران و زود گذر به رخ مردم کشد. نمونه آنرا به تازگی در جريان کمدی هخا شاهد بوديم، که چگونه رژيم با نمايش تسلط مصنوعی و چيرگی خيره کننده خود بر اوضاع حتی با انعکاس حرفهای آن مرد کم عقل و خبر تجمع طرفداران بی برنامه و خوشخيالش، ضمن نمايش ماهرانه در کنترل و خنثی کردن به اصطلاح يک حرکت براندازانه، اپوزيسيون را کم عقل جلوه داده و مردم را بازهم دلسرد تر و گوشه نشين تر کرد. افسوس که مردم ما هميشه دشمن خادمين خود بوده و در حالی که ساده ترين ملت جهان است خود را هشيار ترين و بقول خودمان زبل ترين مردم جهان ميداند
ملتی که روشنفکرانش گول يک روضه خوان بيسواد را بخورند و در آستانه هزاره سوم با دست خود رژيمی بر سر کار آورند که انگشت و دست و زبان ببرد و سنگسار کند هيچ شباهتی به يک ملت زبر و زرنگ ندارد. نجات از دست اين رژيم در گرو کمی همت و قدری خرد است نه بيشتر، اما کو آن همت و کجايند آن خردمندان. اينجانب ديگر جانم بلبم رسيده و از املاء و انشاء نويسی برای حفتگان و مردگان به تنگ آمده ام، فقط يک تلاش ديگر، اگر همراهی نديدم ديگر وقت کسی را ضايع نخواهم کرد و مزاحم عيش و عشرتشان با ملا ها بويژه ملا حسنی و (حضرت سيّد) ابراهيم نبوی و تعجب های بی پايان نوری زاده از خاتمی نخواهم شد. شايد آنچه تا کنون نوشته ام برای نسلهای بيدار بعدی مفيد باشد، شايد
( : برای مطالعه اولين مقاله در ارتباط با اين توطئه ، لطفآ در آرشيو جستجو کنيد )
!توطئه مشترک حسين شريعتمداری و اصلاح طلبان دروغين