حزب ميهن
امير سپهر
دانشمندان اتمی جمهوری اسلامی الاغهای پاکستانی هستند
تاريخچه کوتاه ساخت نيروگاههای اتمی
فکر ساخت نيروگاههای اتمی به رژيم گذشته و به حدود چهل سال پيش بازميگردد. اين ايده ای بود که شاه فقيد ايران از دهه چهل و پس از رفرم معروف به انقلاب سفيد سال هزار و سيصد و چهل و دو در سر داشت. پس از چند سال مشاوره و مطالعه و بررسی سر انجام يک دهه بعد بود که اين ايده بصورت طرحی عملی و اجرايی در آمد، که عبارت بود از احداث دو واحد ۱۲۰۰ مگاواتى در بوشهر و دو واحد ۹۰۰ مگاواتى در دارخوين خوزستان. ابتدا قرار بود که اين طرح را زيمنس آلمان به پايان رساند. ليکن پس از بد عهدی آن شرکت معظم آلمانی اين طرح به پيمانکاری فرانسوی بنام شرکت (فروماتوم) سپرده شد که مشهور ترين و معتبر ترين در نوع خود محسوب می شد و ژنرال بوشاله (پدر نخستين بمب اتمى فرانسه) را نيز در جمع هژده نفره دانشمندان اتمی خود در ايران در استخدام خود داشت. زمانيکه ملا ها به قدرت رسيدند کار نيروگاههای بوشهر به پايان نزديک شده بود، بطوريکه اگر ايران دچار فتنه سياه سال پنجاه و هفت نمی شد قرار بود در چهارچوب برنامه پنجم عمرانی کار ساخت اين دو نيروگاه بيست و چهار سال قبل به اتمام رسد
برنامه ريزی شده بود که اين دو واحد با ظرفيت توليد جمعآ 2400 مگاوات از ابتدای سال شصت و يک به بهره برداری رسد، همچنان که قرار بود ساخت متروی کامل و سراسری تهران نيز در سال شصت پايان يافته و از ابتدای سال شصت و يک شروع بکار نمايد. نوشتن اين نکته نيز ضروری است که طرح احداث دو واحد ۱۲۰۰ مگاواتى در تاريخ اين صنعت بزرگترين طرح جهان محسوب می شود، چرا که نه تنها تا آنزمان هيچ کشوری در جهان دارای چنين نيروگاههای پرقدرتی نبود، حتی هنوز هم پس از سه دهه در هيچ کجای دنيا چنين نيروگاههای گرانقيمت و عظيمی ساخته نشده است
جدای از اين، رژيم گذشته به منظور پيشبرد هدف استفاده از نيروی اتم و مکلف نمودن فرانسه به اجرای سريع پروژه اتمی ايران بنوعی دست و پای آن کشور را در پوست گردو گذارده بود. اول اينکه در سال هزارو نهصد هفتاد چهار ميلادی مبلغ يک ميليارد به کميساريای انرژی اتمی فرانسه وام داده و دستگاه اتمی فرانسه را بدهکار ايران ساخته بود، و دوم اينکه با خريد سی و سه درصد از سهام کارخانه ای بنام (اوروديف) که بزرگترين کارخانه توليد ارانيوم در اروپا بود تغذيه رساندن به صنعت اتمی ايران از سوی آن کارخانه را نيز حتمی ساخته بود. کارخانه ايرانی فرانسوی اوروديف طبق قرارداد مکلف بود که از سال هزارو سيصد و شصت و يک خورشيدی اورانيوم غنی شده نيروگاههای ايران را بدون وقفه تآمين نمايد. بدنبال انقلاب آيت الله خمينی اين طرح و همينطور خريد فانتوم های اف شانزده آمريکايی را که بهای آنها نيز پرداخت شده بود را از خيانت های شاه اعلام نموده و تعطيل کرد
دولت موقت خواهان فسخ قرارداد و پس گيری وام يک ميليارد دلاری و پول باقيمانده قرارداد از فرانسه بود. اما آن دولت فسخ يکجانبه از سوی ايران را نپذيرفته و نه تنها مبلغ قرارداد را پس نداد که از باز پس دادن يک مليارد وام نقدی ايران نيز سر باز زد. حدود ده سال بعد، يعنی در سال هزارو نهصد و هشتاد و هفت فرانسه يک ميليون دلار وام ايران را در دو قسط به رژيم اسلامی باز گرداند، اما مبلغ چند ده مليون دلار از پول ايران در پروژه ساخت نيروگاه را بعنوان ضرر و زيان فسخ يکجانبه قرارداد مصادره کرد. هيچ اعتراضی هم از اين بابت از سوی رژيم اسلامی صورت نگرفت. بعد ها، يعنی در دوران رياست جمهوری هاشمی رفسنجانی بيست و چند درصد از سهام ايران در کارخانه اورديف هم بوسيله وی فروخته شد و هرگز هم پول فروش آن سهام وارد خزانه کشور نشد، هنوز چيزی در حدود ده درصد از سهام کارخانه غنی سازی اورانيوم اوروديف همچنان متعلق به ايران است که هيچ سود دهی هم ندارد. بنابر اين طرح ساخت نيروگاههای اتمی که بگفته آقای خمينی از خيانتهای شاه بحساب می آمد پس از انقلاب عملآ تعطيل شد
جمهوری اسلامی بی دانشمند ترين رژيم جهان
بطور حتم شما نيز متوجه تفاخر و نازيدن های مرتب سران رژيم جمهوری اسلامی به دانش اتمی خود شده ايد، که بنا به ادعا گويا تمامی اين به اصطلاح پيشرفت های هسته ای و موشکی محصول کار محققين و متخصصين رژيم فقاهتی باشد. يعنی ابر دانشمندانی که به دانش هسته ای و ساخت موشکهای بالستيکی دست يافته اند، همگی زير عبای ملا ها رشد کرده و با حمايت رژيم علم گستر و دانشمند پرور و مدرن جمهوری روضه خوان ها به اين درجه از دانش رسيده اند. اين ادعا ها و فخر فروشی ها در حاليست که بر اساس آماره منتشره از سوی سازمانهای خود رژيم سالانه بين دويست تا دويست و پنجاه هزار نيروی جوان و خلاق از ايران می گريزند که بيش از نيمی از اين نيروی عظيم کار آمد را جوانانی تشکيل می دهند که فارغ التحصيل در رشته های مختلف علمی از دانشگاههای ايران هستند، که البته دلايل آن نيز برای همگان معلوم است. که نبود کار، فشار اقتصادی، نداشتن هيچ چشم اندازی به آتيه ای روشن و از همه مهم تر نبود کوچکترين فضای تنفس و سلب حتی ابتدايی ترين حقوق فردی را می توان از عمده عوامل اين پديده خانمان برباده و غير قابل جبران دانست
در جامعه استبداد زده و خرافه پرور و فقير امروز ايران اصولآ فرار از کشور خود به قوی ترين هدف و ديناميسم ورود به دانشگاه شده است. به بيانی روشن تر اکثريت قريب به اتفاق جوانان رنج درس خواندن را بر خود هموار کرده و هزينه کمرشکن آنرا بر خانواده بی چيز خويش تحميل می کنند صرفآ با اميد که خواهند توانست پس از خاتمه تحصيل خود را از زندان تنگ و پر شکنجه و کشنده ای بنام زندگی در ايران رها سازند. فضای اکنونی ايران آنچنان مأيوس کننده و فاجعه بار است که جوان ايرانی جز فرار از ميهن و رهايی اميد ديگری در زندگی ندارد. بحث بر سر چگونگی فرار از ايران امروز به موضوع قالب در ميان جوانان ما مبدل شده، بگونه ای که هر جوان ايرانی در داخل خيلی بهتر از ما تبعيديان از چند و چون قوانين مهاجرت و پناهندگی اطلاع دارد. آنها به خوبی می دانند که ديگر دوران دستخالی رفتن به خارج بسر آمده، پناهندگی عملآ منسوخ، و به پروسه ديوانه سازی و پناهجو کشی مبدل شده. از اين نيز آگاهی دارند که اينک فقط آنانی اندک شانسی برای زندگی در غرب دارند که دارای تحصيلاتی عالی بوده و از تخصصی مورد نياز و کارآمد در غرب برخوردار باشند
بنابر اين تز و دانشنامه اکنون در ايران جای برگه خلاصی از زندان و ويزای خارج را گرفته است. طبق آمار بدست آمده از پژوهشهای گوناگون تقريبآ تمامی دانشجويان سطوح بالا پس از اتمام تحصيلات عاليه خود از ايران می گريزند، مگر درصد اندکی که يا از فرزندان خود و يا اعوان و انصار پايوران رژيم هستند و پست های زايد اما پر درآمدشان در انتظارشان است، يا شخصآ نيز می دانند که مدارک تحصيليشان کيلويی و در خارج فاقد ارزش علمی است و يا معدودی که بنا به دلايل خانوادگی و تعهد در مقابل والدين پير و فقير خود مجبور به تحمل عذاب زندگی در جمهوری اسلامی می شوند. نتيجه اينکه در کشوری که بيش از نود در صد نخبگانش فرار کنند، سوزن خياطی از سنگاپور وارد شود و بيل از چين، اما علی رغم همه ی اين مصيبت ها موشکی ساخته شود که چهار هزار کيلومتر برد داشته باشد، راستی که جای انگشت به دندان گزيدن دارد؟! تازه، هر شب جمعه هم يک پاسدار ريشو جلو دوربين حاظر شود و ادعا کند که طی هفته گذشته يکصد کيلومتر هم به برد اين موشکها اضافه شده است
چندی پيش کتابی بدستم رسيد که مربوط به تعرفه های گمرکی و اقلام وارداتی جمهوری اسلامی در سال گذشته بود. شايد خيلی ها ندانند که نه تنها بيل و کلنگ و شمشه و ماله بنايی و ميخ سر کج از چين وارد می شود، که گوشتکوب بلوری از پاکستان، چراغ سه فتيله از هندوستان و حتی نعل اسب و الاغ هم از تايوان خريداری می شود. در مملکتی که سومين ذخاير نفتی جهان را دارا باشد اما در اثر بی کفايتی و عقبماندگی مجبور به خريد بنزين از خارج باشد، وارد کردن نخ کنف پالان دوزی از پاکستان برای الاغهای قم و کاشان و ممسنی البته جای شگفتی ندارد. حيرت اينجا است که در چنين نظامی که حتی قادر به پرواز در آوردن هر از چند گاه هواپيماهای نظاميش هم نيست و هر وقت که هواپيمايی بلند می شود فوری سقوط می کند، ادعا شود که موشکهای قاره پيما ساخته می شود. آنهم به بصورت انبوه !؟ اما از اين ها هم شگفت انگيز تر اين است که اين کشور بدبخت که حتی تا تهيه نخ پالان خر و قاطر های زبان بسته اش هم محتاج به واردات خارجی است، ادعا کند که جدای از ساخت آن موشکهای بی نظير دانشمندانش به دانش اتمی نيز دست يافته اند
تاريخچه کوتاه اتمی جمهوری اسلامی
باری، نوشتيم که پس از انقلاب ساخت نيروگاههای اتمی بطور کلی تعطيل شد. چه که اين طرح و نيرو گاههای نيمه تمام از مظاهر خيانت رژيم گذشته بحساب می آمد و تا سالهای اوليه جنگ هيچ يک از سران نظام اصلآ توجهی بدان نداشت. علی رغم نبود وسايل تدافعی در اطراف نيروگاه بوشهر و علی رغم کوشش ارتش عراق برای انهدام اين تاسيسات، نيروی هوايی صدام حسين نتوانست هيچ آسيبی جدی به اين نيروگاه برساند. ساختمان نيروگاه آنچنان مستحکم ساخته شده بود که حتی پس از هفت بار بمباران هواپيما های شکاری بمب افکن ميگ بيست و يک ارتش صدام هم همچنان از درون سالم ماند. رژيم اسلامی تنها پس از حمله همه جانبه عراق به ايران بود که متوجه اهميت حياتی قراردادهای خريد اف شانزده و ساير ملزومات دفاعی شد. هواپيما های اف شانزده متعلق به ايران که پول آن نيز پرداخت شده بود بعد ها وسيله آمريکا تحويل عربستان سعودی شد، چون بعلت گروگانگيری و قطع رابط بوسيله رژيم ايران و بلوکه شدن دارايی های ايران نه امکان هيچ ادعايی مانده بود و نه اصلآ رژيم چيزی از منافع ملی می دانست
آنزمان هنوز دارايی های باقی مانده از نظام گذشته بقدری بود که نظام اسلامی اصلآ به فکر باز پس گيری چنين سرمايه عظيمی که سر به سی ميليارد دلار می زد نيفتاد. جمهوری اسلامی تنها چند سال پس از حمله عراق به ايران بود که کفگيرش به ته ديگ رسيد و کمی متوجه شد که کشورداری با زيارتنامه خواندن و دعانويسی تفاوت دارد. هواپيما های مدرن اف شانزده و ساير سلاحهای خريداری شده در نظام پيشين از آمريکا که از دست رفته بود و رژيم اسلامی حتی فشنگ را هم مجور بود با چندين برابر قيمت اصلی از عدنان قاشقی و ساير دلال های بين المللی اسلحه خريداری کند. درماندگی در مقابل ارتش مجهز عراق در همان سالهای اوليه جنگ بود که ملا ها را بفکر ساخت موشک و بمب و سلاح اتمی انداخت. از اين روی دستگاههای مدرن و مجهز داخل نيروگاههای اتمی نيمه ساخته را به پارچين و لويزان و محلهای ديگر انتقال دادند
در سالهای پايانی جنگ گرچه جمهوری اسلامی کاملآ در مضيقه بود، با اين وجود خريد دستگاههای ساخت سلاح و بمب را برای ماندگاری خود حتی از نان شب هم برای خود ضروری تر می دانست و اين دستگاهها را بطور پنهانی خريد می کرد. پايان جنگ و فروپاشی شوروی به رژيم اين موقعييْت را داد که بتواند با گشاده دستی بيشتری بطور پنهانی از کشورهای تازه استقلال يافته اما شديدآ محتاج مقداری دستگاههای عقبمانده ساخت بمب اتم خريداری کند. مقداری هم بطور پنهانی از قاچاقچی های بين المللی دستگاههای غربی خريداری شد. دستگاه اتمی رژيم که در اختيار سپاه پاسداران قرار گرفته بود مدتها با کمک کارشناسان ارزان قيمت و درجه سه شوروی سابق از آسيای ميانه که از تکنيک غربی هم سر در نمی آوردند به مونتاژ و دستکاری اين دستگاهها پرداخت. تا اينکه سرو کله عبدالقدير خان پاکستانی پيدا شد که خود وی نيز با کمک همين دانشمندان جمهوری های مسلمان آسيای ميانه برای پاکستان بمب ساخته بود
الاغ ها، اصلی ترين دانشمندان اتمی جمهوری اسلامی
آنچه که رژيم آنرا در بوق و کرنا کرده و می دمد و تکنيکی بسيار عقبمانده و خطرناکی هم هست، نه دست آورد دانشمندان نداشته اش که مديون چهارپايان است، آنهم نه چهار پا های ايرانی که حتی اين حيوانهای زبان بسته هم خارجی و وارداتی بودند. قضيه اين است که يکی از به اصطلاح همان شاگرد بمب سازهای رژيم که اخيرآ به فرانسه گريخته و از آن کشور تقاضای پناهندگی کرده است راز های سر به مهر رژيم و دغلبازی های آنرا افشا کرده است. وی که سالها در دستگاه تحقيقات اتمی ملا ها کار می کرده و در خريد های پنهانی رژيم نيز نقش داشته به سرويس های امنيّتی غرب گفته است که چگونه بيشترين ادوات و قطعات مربوط به ساخت بمب را رژيم از عبدالقدير خان خريداری نموده و وارد ايران کرده است. اطلاعات اين مأمور گريخته آنچنان دقيق و موثق بوده که فرانسه بهترين دوست ديروز جمهوری اسلامی که حتی با غنی سازی محدود اورانيم هم موافق بود را به يکباره به دشمن خونين آن بدل ساخته، بطوريکه سرسخت ترين مدافع ديروز رژيم ملا ها امروزه نه تنها در مخالفت گوی سبقت را از ايالات متحده ربوده که کار را به تهديد اتمی نيز رسانده است. آنگونه که خبر ها به بيرون درز کرده به گفته وی گويا عبدالقدير خان خيلی پيشتر ها با جمهوری اسلامی و ليبی در تماس بوده، اما چون در تحويل جنس مشکل بزرگی داشته چند سال بعد است که پس از يافتن راه تحويل محموله های خود در دبی با اين دو دولت معامله می کند
عبدالقدير خان تا قبل از لو رفتن دلال بازی هايش در کشور خود پاکستان فردی بسيار محبوب و مورد احترام و از همه گونه مساعدت دولت متبوع خود برخوردار بوده. بطوريکه دستش در خريد کاملآ باز بوده و هيچ محدوديتی هم برای تهيه ابزار و وارد کردن آن به پاکستان برای تحقيقات هسته ای خود نداشته. اما نامبرده قادر نبوده که بدون کنترل دولت نظامی کشورش چيزی را رسمآ و با استفاده از هواپيما از کشورش خارج سازد. پس از چند مسافرت به دبی و ديدار با مأموران رژيم ايران به او گفته می شود که کافی است که وی سانتروفيوژها و ساير دستگاهها را به بلوچستان پاکستان حمل نموده و در آنجا تحويل مآموران جمهوری اسلامی نمايد. اين دلال گريخته شرح داده که تمامی دستگاههای خريداری شده مرتب بار الاغهای پاکستانی شده و بی سر وصدا و بطور قاچاق وارد ايران شده است. که پس از آن اين اجناس قاچاق به ايرانشهر آورده شده و از آنجا با وسائط نقليه سپاه به مراکز اتمی داخل ايران حمل شده است. بنابر اين آنچه که ملا ها از آن بنام دانش اتمی و غرور ملی ياد می کند را نه مديون دانشمندان حقيقی ايرانی که همگی از ايران گريخته اند که مديون الاغهای زبان بسته پاکستانی است. اين البته کاملآ هم مناسب شأن اينچنين رژيمی است. نظامی که بالاترين مقام امنيتش را نه که با برق گرفتگی و اشعه ليزر که با واجبی خودکشی می دهد بايد که دانشمندان اتميش هم مشتی الاغ باشند. هر وزارتخانه و موسسه ای آرم و نشان خاصی دارد. بايد به رژيم پيشنهاد داد که تصوير الاغ را برای سازمان انرژی اتمی خود برگزيده و بمب خود را هم بمب الاغ نشان نام دهد