آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Sunday, April 10, 2005

 

! اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا

حزب ميهن
امير سپهر


اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا !1


آدمی وقتی به تحولات مثبت جهان فقط در طی همين دوـ سه سال اخير تظرمی افکند و آنگاه وضعيّت شرم آور ايران را می بيند جدآ دلش می گيرد، بويژه تحولات شگرف منطقه خودمان. نا اميد نيستم اما غمزده، دردمند از اينهمه بدبختی و درمانگی و عقب ماندگی کشور و ملتمان آنهم با اين غرور کاذب و تعريف و تمجيدی که ما از خود و تاريخمان می کنيم. يا اصلآ همه چيز دروغ است و ما ايرانيها از پای بته بعمل آمده ايم و يا اينکه در روند تاريخ همه اعتبار و غرور و شرافت ملی خود را باخته ايم. توجه کنيم که در طول همين چند ماه چند ملت از ديکتاتوری وزندگی خفت بار رها شدند، آنهم چه ملتهايی و با کدام پيشينه تاريخی و مبارزاتی، آنوقت ما که خود را دانا ترين و هشيار ترين ملت می پنداريم کجای کاريم؟ درحاليکه متحجرترين و پسماده ترين انسانهای روی زمين چون جنتی و رفسنجانی و مصباح ... بر همه ی هستی ما حاکم هستند و مشتی بدترکيب بوگندوی دزد و قاتل و عفبمانده و بيسواد دکتر کيلويی باريش های نتراشيده در کشورمان خودرا کانديدای رياست جمهوری می کنند، هر کدامی از ما اپوزيسيونی ها خود را گنجينه ای سرشار از معرفت و حکمت و آگاه ترين و خردمند ترين آدم اين دنيا می دانيم.1
کار فرزندانمان به اعتياد و خود کشی و جنون و فرار از کشور و لب و چشم و دهان دوختن کشيده و حتی عده ای از جگرگوشگانمان در کشور های عربی برده وار حراج می شوند و ديگر حتی يک مثقال هم عزت و آبرو برايمان باقی نمانده، عده ای اينطرف نشسته اند و بر سر و کله هم می کوبند که اين خائن نبوده آن ديگری کودتا کرده و يا بلعکس. هيچيک از اين اپوزيسيونچی های محترم توجه ندارد که مشکل ملت ما اصلآ شاه و مصدق و رئيس جمهور بی جمهور و پادشاه بی تخت و تاج نيست. به چه زبانی بايد گفت و نوشت که بابا ... اين ملت بدبخت هم اکنون با رژيمی طرف است که لبخند را برلب جراحی ميکند و ديگر توانی برايش باقی نگذارده. اين مردم آزادی می خواهند، کار می خواهند، می خواهند از اين وضعيت خجلت آور بدرآيند، کليه فروشی تمام شود، حراج دختران خاتمه يابد، دزدی و زور گويی موقوف شود؛ فصل ملا بازی بسرآيد... اين آن چيز هايی است که مردم می خواهند، نه اينکه آيا هشتاد سال پيش رضاه شاه کار خوبی کرد که از قزوين با فوج قزاق به تهران آمد يا خير، و يا اينکه مثلا اگر نود سال قبل لنين به حرف استالين گوش کرده بود آيا ميخائيل گورباچف هفتاد سال بعد مجبور به تقديم کليد دروازه براندنبورگ به هلموت کهل ميشد يا نه! 1
آخر تا به کی می خواهيم به اين موضوعات کهنه و کپک زده ادامه دهيم. در حاليکه بحث قالب در ميان بخواب رفتگان تاريخ (به اصطلاح روشنفکران) اين موضوعات است، ملت ما اصلآ از اين چرنديات کهنه و ايدئولژی ها و افکار ده بار شکست خورده و مطرود سر در نمی آورند. مشکل فعلی و حی و حاظر اين مردم جمهوری اسلامی است و يک مشت دزد سر گردنه، همه چيزشان به يغما رفته، گرفتار بدبختی و فقر و نکبت هستند و خواهان تغييرات. نيروی اصلی خودشان هستند اما بدبختانه سازمانده و هماهنگ کننده ندارند. در داخل که امکان ايجاد ستاد و مرکزی برای هماهنگی مبارزاتشان نيست. چشم اميدشان به بيرون است. اما اين بيرونی ها هم آن اندازه همت و اخلاق ملی ندارند که بخاطر نجات آبروی خودشان هم که شده کمی احساس مسئوليّت کنند و از اين تشتت و نفاق دست بردارند. قديمی ها که بعد از پنجاه سال هنوز مشغول جنگهای پايان ناپذير حيدری نعمتی هستند، چپ ها از مرحله پرت، سلطنت طلب ها مشول توزيع مدال خيانت و شاهزاده رضا پهلوی هم که خدا عمرشان دهد از آنسوی بام افتاده اند و همچنان منتظر امروز فقط اتحاد! (اتحادی که نه امروز بلکه بعد از چهل سال هم بوجود نخواهد آمد).1
داخلی ها هم که هنوز دل از يادگار امام نبريده و به سيد علی خامنه ای نامه سرگشاده مينويسند و يا در راديکال ترين حالت يک تحليل با چند صد امضا و چند مصاحبه با راديو فردا و حرف و حرف و حرف. آنوقت اين اپوزيسيونی که اصلآ خود نيز نمی داند که مرکز ستاد وهماهنگيش کجاست از مردم داخل انتظار دارد که به صحنه آيند. خوب، گيريم که به صحنه آمدند، حتمآ بايد بگويند " اين مباد آن باد !" ، اما اين (آن) کيست و کجاست ؟ مردم بايد لااقل شناختی، آدرسی و رد پايی از اين آن داشته باشند. میخواهند که ازخانه خارج شوند، قبل از خروج اما هر چه فکر ميکنند که چه بايد بگويند چيزی به عقلشان نمیرسد جز اينکه باز هم مانند گذشته فقط بيايند و شعارهای نفی رژيم سر دهند و خطر زندان وشکنجه را بخاطر هيچ بجان خرند، زيرا شعار هايی از قبيل "انصار جنايت می کند رهبر حمايت می کند"، آخوند خدايی می کند، ملت گدايی می کند و يا آزادی انديشه با ريش و پشم نميشه و ... که تاکنون دستاوری برايشان نداشته. 1
مردم تابحال چندين بار برای نشان دادن رد اين رژيم خطر کرده و به صحنه آمده و هزينه های گزاف هم پرداخته اند، حال مانند تمامی ملتهای آزادی خواه می خواهند وارد فاز اصلی شوند و شعار جايگزينی سر دهند، اما هيچ تصوير روشنی از آن در صحنه نمی يابند. بسياری از پاسدار ها و يا حتی فرماندهان آنان و ارتشی ها و وزيران و وکيلان هم گيج هستند، می خواهند به مردم بيوندند، ليکن نميدانند که بايد سراغ خانه چه کس و گروهی را بايد بگيرند. هيچ کسی نيست به اين بينوا های بريده از نظام بگويد به کجا بايد خود را تسليم کنند ؟! هم امروز به فرض اگر حتی ده ميليون آدم هم به ميدان آيند بيفايده خواهد بود. اين است همان مشکل اصلی. مضحک اين است که در تمامی اين سالها تنها فردی که توانست به مردم بجان آمده يک تصوير و نشانی دهد مرد سفيه يا حقه بازی بنام هخا بود. گرچه آن تصوير و آدرس هر دو قلابی بود و به هيچ نمی ارزيد، اما داستان کمدی هخا می توانست برای اپوزيسيونی خردمند يک درس گرانبها باشد. 1
هر چه بود آن مرد نشان داد که چنانچه مردم آدرسی از بديل بدست آورند برای رسيدن به آن آهنگ سفرمی کنند و از پرداخت هزينه آن نيز ترسی بخود راه نميدهند. هخا و يا کسانی که در پشت آن طرح بودند يا بيش از حد ساده بودند و يا بی اندازه شياد، آنها يا نخواستند و يا درک نکردند که چنانچه کمی شعور بخرج دهند و وی را حتی به ترکيه نيز بفرستند قادر خواهند بود جمهوری اسلامی را از جای بر کندند. (اين البته از خوش شانسی ملت ما بود) اين اپوزيسيون اما از هيچ خردمند و رخداد مثبتی ناموخته، چه رسد از جريان سفيهانه هخا

www.hezbemihan.com

|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker