حزب ميهن
امير سپهر
Welcome to Iran Condoleezza!
! به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز
پرسش اصلی اين است که او با روسری به تهران خواهد رفت يا بدون روسری!؟
همانگونه که پيش بينی ميشد، سر انجام جرج بوش مشاور امنيتی خود، کاندوليزا رايس را بجای کالين پاول به وزارت خارجه آمريکا منصوب نمود. قبل از هر چيزی بايد به نکته ای اشاره کنم که شخصآ چندی پيش در يکی از نشريات آلمانی زبان خواندم، و آن اين است که خانم رايس در يک محفل خصوصی سياستمداران اظهار داشته بود که : من اولين مقام غير نظامی اما رسمی دولت پرزيدنت بوش خواهم بود که در تهران از هواپيما پياده خواهم شد
تصميم رييس جمهوری پس از اعلام استعفای کالين پاول از سمت وزارت خارجه در روز دوشنبه، 15 نوامبر، انتشار می يابد. طبق گفته ديپلماتها، با پذيرش اين سمت توسط خانم رايس، انتظار می رود انتصاب وی به عنوان وزير خارجه جديد امروز سه شنبه 16 نوامبر از سوی بوش رسما اعلام گردد. چنانچه قصد مقايسه کالين پاول با کاندوليزا را داشته باشيم، بايد گفت که به همان نسبت که پاول نسبت به مسائل امنيتی و سياست خارجی رويکردی ملايم داشت، خانم رايس سختگير و انعطاف ناپذير است. تا جاييکه بسياری از وی با القاب (بانوی پولادين) و (پرنسس جنگ طلب) ياد ميکنند. رايس نه تنها در مورد مسائل موجود در روابط خارجی آمريکا دارای اشتراک نظر کامل با رييس جمهوری است، بلکه از صميمی ترين دوستان خانواده وی نيز هست. بطوريکه حتی تعطيلات شخصی خويش را نيز با جرج بوش و همسرش لارا سپری ميکند. خانم دکتر کاندوليزا رايس در سال 1954 در ايالت آلاباما متولد شد در حاليکه در آن زمان، تبعيض عليه سياهپوستان در اين ايالت بخشی از زندگی عادی آنان تلقی می شد به نحوی که، به گفته خانم رايس، وی حتی آن را به عنوان مساله ای غيرعادی احساس نمی کرد
پدر کاندوليزا کشيش و مادرش معلم موسيقی بود و هر دو نفر پيشرفت تحصيلی را تنها راه برای غلبه يک جوان سياهپوست بر موانع موجود در جامعه می دانستند.خانم رايس در سن پانزده سالگی به عنوان دانشجوی علوم سياسی وارد دانشگاه دنور شد و بعد از اخذ درجه دکترا، در مرکز مطالعات امنيت بين المللی و کنترل تسليحات وابسته به دانشگاه استانفورد پذيرفته شد. کاندوليزا رايس، نخستين زنی بود که به مقام مشاور امنيتی کاخ سفيد منصوب شد. نا کفته نبايد گذارد که کاندوليزای جوان نسبت به سن خود در کابينه پدر جرج بوش نيز پست بسيار مهمی داشت. سمت وی مشاورت امور اتحاد شوروی در شورای امنيت ملی آمريکا بود. بهر حال او حامی تزلزل ناپذير سياست های جورج بوش پس از حملات يازدهم سپتامبر است. بويژه رايس در مورد حمله آمريکا به افغانستان و عراق نقشی کليدی داشت. او جزو کسانی است که به گروه باز ها و يا شاهين ها شهره هستند و تا اين زمان علی رغم فراز و نشيب های فراوان، اين گروه هرگز هيچ انتقادی را در اين دو مورد موجه ندانسته اند
آنچه در اين جابجايی به کشور ما باز ميگردد عبارت از اين واقعيت است که بوش بتازگی برای 4 سال ديگر به رياست جمهوری رسيده، او با پيروزی چشمگير در دور آخرين خود ديگر دغدغه انتخابات مجدد را ندارد. تيم حامی بوش پيروزی اخير و در تاريخ بيسابقه وی را مهر تائيد ملت آمريکا بر سياست های امنيتی وی تلقی ميکنند که معتقد است نبايد منتظر فاجعه بود و آنگاه به چاره جويی پرداخت. تروريست را قبل از اينکه شروع به اقدام کند بايد در لانه خود نابود کرد. ارتقاء پست رايس سختگير و سازش ناپذير، آنهم به مقام دوم کابينه به روشنی بيانگر اين حقيقت است که بوش و نو محافظ کاران در اين دوره يقينآ به سراغ ملا ها خواهند رفت. آنها در تمامی اين مدت فقط يک نيمچه انتقاد را بر خود وارد دانسته اند و آن اينکه بجای عراق بايد اول به ايران حمله ميکردند. جايی که به نظر آنها کانون اصلی تروريسم جهانی است. اين گروه معتقدند که ملا ها مادر بسيار مهربانی هستند که به تمام گروگانگير ها و آدمکشان بی رحم حرفه ای از پستان خود شير داده و با حمايت از تروريسم اسلامی بدانها امکان رشد و بقا ميدهند. تجربه عراق بخوبی نشان داد که تا رژيمی اينچنين در تهران بر سر کار باشد، سخن بميان آوردن از آرامش و ثبات، بيهوده گويی است
حال ديگر آمريکا و جهان ترديدی ندارند که کليد حل معضل عراق، افغانستان، صلح خاور ميانه و بطور کلی جهان در تهران است. پس بسيار طبيعی است که باور داشته باشيم که با يکدست شدن کابينه آمريکا، رژيم ملا ها که اينروز ها ديگر جدآ کرک و پشمش هم ريخته قادر باشد که به روش کنونی در ايران ادامه دهد. بنابر اين به تصور اينجانب هم در يکی از روز ها در 4 سال آتی کونداليزا رايس حتمآ در فرود گاه مهرآباد از هواپيما پياده خواهد شد. سئوال اصلی اين است که با روسری يا بی روسری !؟ زيرا همانگونه که سياستمداران منتخب جهان غرب به منافع ملی خود تا آن اندازه اهميٌت قائل هستند که بخاطر تأمين آن حتی نا خواسته تن به روسری سر کردن نيز ميدهند، شيخ و ملای غير منتخب هم به همان ميزان به بقای خود اهميّت ميدهند که نه تنها حاظر به فروش ايران هستند، که در زمينه شخصی نيز به ! هر دنائت و پستی تن در ميدهند، چه رسد به زانو زدن در مقابل آمريکا
رژيم ملا ها در برابر چنين کابينه ای چکشی دو گزينه بيشتر ندارند، يا تسليم محض و يا سقوط و مرگ حتمی. که در هر دو صورت آنهم ما در 4 سال آينده خانم دکتر کاندوليزا رايس را حتمآ در ايران خواهيم ديد