حزب ميهن
امير سپهر
زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است، خيلی !1
اعرابی يی را گفتند همانا پير شدی و عمر خويش به بطالت گذرانيدی، توبه کن و به حج رو . 1
گفت : مرا سيم (پول) دربساط نيست تا بدان حج گزارم .1
گفتند : خانه ات را بفروش . 1
گفت : چون باز گردم کجا بنشينم ؟ و اگر باز نگردم و مجاور شوم؛ خدا نخواهد گفت ای ابله احمق؛ چرا خانه ی خود را فروختی و به خانه من فرود آمدی !1
حديث شيرين وعبرت انگيز مولانا عبيد را در ابتدا با اين قصد آوردم تا بگويم سفلگانی که شرف و انسانيّت و ملت و وطن خويش به جاه و مال می فروشند به يزدان سوگند که خون خود سودا می کنند. کسی که خانه خود را بفروشد و به مردم خويش پشت کند کجا درخانه اغيار و غربت روح آزار امنيٌت و آسايش خواهد داشت. حتمآ شما نيز افشاگری های دکتری که پيکر شکسته و له شده زهرا کاظمی را معايته کرده بوده را خوانده ايد. ميشود آيا آدمی حتی سر سوزنی شرف انسانی داشته باشد و بتواند برای اينچين رژيمی کار کند! رژيم میگويد اين دروغ است، گيريم که اين يکی از بيخ دروع باشد، اما خانم کاظمی که اولين و تنها طعمه اين کفتارها نبوده، اين بی خدايان بی خرد چه خانمانها که برباد نداده و چه جگرها که آتش نزده اند.1
اين رژيم سينه ها دريده و يتيم ها گريانده، مادر ها و پدرها سيه پوش کرده، همسر ها و فرزند ها به سوک نشانده و کمر ها از داغ خواهرها و برادر ها شکسته است. آن دکتری که در بيمارستان مخصوص قربانيان اين خيل بی وجدان کار ميکرده و حال به افشای جناياتشان پرداخته البته که می دانسته برای چگونه سيستمی کار می کند، وی اما اينک به هر دليلی به رژيم پشت کرده و با اين اقدام شايسته خود سندی معتبر بر اسناد مظلوميّت و اسارت ملت خود در نزد افکار عمومی مردم دنيا افزوده است. اين پزشک اگر دست بخون نيالوده باشد که دير يا زود اين نيز معلوم خواهد شد، با اين عمل خود حداقل اين است که آينده خود را بيمه کرده است، دکتر اعظمی اين مقدار معال انديشی و يا شرافت داشته که قبل از سقوط رژيم ادعای انسانيّت و ايرانيت کند.1
ژرفای ظلم و جنايت هر رژيم سرکوبگر و خونريزی معمولآ پس از سقوط آن است که آشکار می گردد. آنچه قبل از سرنگونی محتوم اينچنين سيستمهايی به بيرون درز پيدا ميکند يک از هزار و صرفآ قسمتهايی کوچک است. جمهوری اسلامی نيز از اين قاعده کلی مستثنی نيست. اما اين نظام آنچنان وحشی و دور از معنويت و جنايتکار است که حتی آنچه هم که تا بحال از پرده برون افتاده لرزه بر پشت هر انسان با وجدانی می اندازد. رژيم بی آزرم ملا ها آنچنان رسوا و بی آبرو شده که تا کنون هيچ رژيمی در دنيا نبوده است. همه ی جهانيان بويژه تک تک خود ما ايرانيان ديگر بخوبی از اعمال ننگين و جنايات بيشماراين هيولا اطلاع داريم.1
انتظاری از فلان پاسدار و يا بسيجی و کارمند وکارگر ساده و فلکزده نيست که از فرط بيکاری و درماندگی تن به همکاری با اين رژيم اهريمنی داده است، اما پسين روز سرنگونی که آن نيز دور نيست هيچ پزشک چشم درآر و يا وزير و وکيل و فرماندار رژيم ديگر نميتواند ادعا کند که بی تقصير بوده زيرا خبر نداشته تحت سلطه اين رژيم چه ها که بر مردم کشورش نرفته است. کسانی که امروز دانسته با خدمت به اين رژيم ملت و وطن خود را می فروشند بهوش باشند که کارشان بی عقوبت نخواهد بود. اولآ که حکم جنايتکاران عليه بشريت را دارند و برای چنين مجرمينی در هيچ کشوری پناهندگی واجازه اقامت وجود نخواهد داشت. ثانيآ اگر هم به فرض محال قادر به اقامت در جايی شوند از دست مردم داغديده و هستی باخته آرامش نخواهند داشت. هيچ نقطه ای از دنيا برايشان گوشه دنجی نخواهد بود، هيچ جا! بنده مانند بعضی اهل تعارف و شعار نيستم، گرچه شخصآ از خون و خونريزی بيزارم ليکن بی پرده و بدون شعار مینويسم که مردم ما در انتقام کشی خيلی بی رحم هستند.1
نميدانم، شايد اگر من ايرانی نيز برادر وخواهر و يا فرزندی اعدامی داشتم و حتی حق گريستن و رفتن بر مزار کشته ام را نيز از من دريغ کرده بودند، برای تسکين عطش جگر سوخته ام خون اين اراذل جانی را ريخته و می نوشيدم. ما که هيچ جنايتی مرتکب نشده ايم و تحت تعقيب هم نيستيم و فقط بجرم وطن دوستی آواره شده ايم کارمان در غربت به جنون کشيده است، وای بر حال اين تبهکاران بی وطن!1