با نگاهی به اوضاع درون و برون ايران، چنانچه رخدادی غير قابل پيش بينی رخ ننمايد، نگارنده بر اين باورم که شمار مردم شرکت کننده در اين دوره از نمايش انتخاباتی خامنه ای برای انتصاب رئيس جمهوری، بالا ترين رقم شرکت کننده در يک نمايش رژيم در سی سال گذشته خواهد بود. يعنی حتا بسی بيش از آن دوم خرداد کذايی که خاتمی را بر سر کار آورد
با اينهمه و حتا با آگاهی کامل از اين امر که موضع گيری همچو منی، اندکی هم از سرعت اين قطار سريع السير شعبده و سالوس نخواهد کاست، من يکی، باز هم اين نمايش مهوع را بايکوت کرده، رفتن مردم به پای صندوق ها را ناشی از ناآگاهی آنان دانسته و به تبع آنهم، اين نمايش رژيم و اين جهل مردم را يکجا و يکسره محکوم می کنم که دلايل آنرا هم در نوشته ای جداگانه خواهم آورد
ليکن آنچه بدين متن مربوط می گردد، من اين نوشته را تا پايان يافتن اين مضحکه ی انتخاباتی در برگ نخست سايت خودم نگهداری خواهم کرد که در برابر شما خوانندگانم، کمی فراست و شناخت خود از اوضاع ميهنم را بيازمايم. اگر هم اشتباه کرده باشم که گمان نمی برم که اينگونه بشود، نه خود را شرمنده احساس خواهم کرد و نه از کسی پوزش خواهم خواست
شرمنده نخواهم شد از اينروی که چون من در کار خود خيلی باز و بی ريا هستم، اخلاقآ هم هرگز در پی فريب کسی نبوده و نيستم، اگر اشتباه کردم، پس همان به که در برابر خوانندگانم باشد. حسن اينکار اين خواهد بود که هم خود به کم هوش و حواس بودن خويش پی برده و حتمآ به دنبال بيشتر آگاه ساختن خويش خواهم رفت و هم اينکه خوانندگانم خواهند دانست که من نگارنده، چندان هم انسان با هوش و فراستی نيستم و زين پس هم، ديگر نبايد نوشته های مرا زياده از اندازه جدی انگارند
پوزش هم از اينروی نخواهم خواست، زيرا که من با اين گمانه زنی خطای خود که به کسی آسيب نخواهم رساند. تازه، من اگر خطی هم به کسی داده باشم، آن خط بايکوت کردن اين سيرک است که وارون گمانه زنی من است. يعنی من می خواهم که هيچکس در اين نمايش مهوع شرکت نکند که شمار شرکت کننده کمتر باشد نه بيشتر که نتيجه ی آنهم به ضرر اين گمانه زنی است نه به سود آن
ليکن اين نکته ی بسيار مهم را از هم اکنون فراچشم داشت باشيد که من در اين نوشته، تنها از مشارکت بسيار بالای مردم سخن می گويم، نه اينکه رژيم چه ها خواهد کرد و در نهايت کدام يک از اين عنتر های دست آموز خود را برنده ی اين نمايش اعلام خواهد کرد و با چه ميزان از آرای اخذ شده و يا ساخته شده. زيرا که در تمامی اين شو ها، شرکت مردم تنها يک بعد مسئله است، آنهم کم عرض و طول ترين و کم عمق ترين بعد آن
ابعاد اصلی اين شعبده بازی ها عبارت از چيده مان مآموران بر سر صندوق ها، چگونگی رای گيری آن مأموران، شعبده بازی های اطاق های پشتی لوکال های رای گيری، انتقال آرا به وزارت کشور، جابجا کردن صندوق ها، چگونگی شمارش آرا و اعلام نتايج رای گيری است. يعنی اصلی ترين مؤلفه های يک رای گيری که در جمهوری روضه خوان ها، هيچ فرد و نهادی خارج از دولت و حکومت، حق دخالت و حتا نظارت بر اين روند پيچ در پيچ را هم ندارد
پس با آنچه آوردم هيچ بعيد ندانيد که در پايان اين ماراتن سالوس و ريا، سردار سرلشگر چوپان، دکتر حاج محسن رضايی برنده ی اين بی مانند ترين انتخابات دنيا اعلام شود. به ويژه که حاج محسن، يک بار اعلام کانديداتوری کرد و يک روز بعد آنگونه که گفته شد، به فرمان خامنه ای اعلام انصراف کرد و پس از چند روز دوباره خود را کانديد کرد. يعنی اگر آن گفته درست باشد که رضايی با کيش خامنه ای کنار کشيده باشد، پس دوباره آمدن او هم بايد به اشارت سرانگشت همان ارباب صورت گرفته باشد
من البته هرگز باور ندارم که مردم حتا از ميان همين چهار تن دست آموز خامنه ای، به محسن رضايی بيش از آن سه تن ديگر اقبال نشان دهند. ليکن مگر حتا همين رای تصنعی مردم هم اثری در انتخاب خامنه ای دارد. از ديد من او خيلی بيش از اينها تدارکاتچی خود را انتخاب کرده. باقی اين قضيه هم همان رقصاندن و چرخاندن عنتر ها به وسيله ی لوطی عنتری است. پس اگر او رضايی را انتخاب کرده باشد، در پايان همين عنتر از زير عبای او بيرون خواهد جهيد
مگر چهار سال پيش اصلآ کسی حتا تصور اينرا هم می کرد که او فردی کاملآ گمنام مانند احمدی نژاد را از زير عبای خود بيرون آرد. يعنی در آن زمان تا يکی ـ دو ماهی پيش از شروع نمايش، نود درصد از مردم ما اصلآ حتا نام او را هم نشنيده بودند. آنهايی هم که احمدی نژاد را می شناختند، تنها از راه ديدن گهگاه عکس های وی در لباس رفتگران در روزنامه ی همشهری بود
حال که سخن از انتصاب احمدی نژاد است، خوب است که اينرا نيز آشکارا بنويسم که خود من هم جزو همانانی بودم که کمترين شناخت را از احمدی نژاد داشتم. هرگز هم گمان نمی کردم که خامنه ای در پايان کار او را برنده ی آن نمايش اعلام کند. وارون ديگران هم که هميشه برای اشتباهات خود توجيه می آورند، پس از پايان آن نمايش، با پذيرش اشتباه خود، از بابت آن گمانه زنی، پوزش خواهی هم کردم. زيرا که من رفسنجانی را برنده ی آن نمايش می دانستم که پاک اشتباه از آب در آمد
اين بار اما بی اينکه در مورد شخص ويژه ای گمانه زنی کنم، جز آن که نوشتم مشارکت اين بار، بی سابقه و رکورد اين سی سال خواهد بود، در مورد تدارکاتچی بعدی تنها اينرا می نويسم که از کيد و مکر دکانداران آيين محمدی غافل مباشيد که اين خداوندان ريا و سوداگران شرف، هزاران هزار حقه در زير دستار پيچ در پيچ خود دارند و بی شمار شعبده در آستين گشاد عبای خويش. از همين روی هم در تحليل های خود، از کنار نام حاج محسن چوپان بی تفاوت گذر مکنيد که ای بسا منتخب ولی، همين حاج محسن رضايی باشد، همين. امير سپهر