آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Monday, March 02, 2009

 

شادی با جگر های پاره پاره و دلهای خونين



زاد گـــاه
امير سپهر


شادی با جگر های پاره پاره و دلهای خونين

سی سال است که وقتی به نزديکی های نوروز که می رسيم، من يکی حال غريبی پيدا می کنم. بايد شادمان باشم، اما دلم سخت می گيرد. برای اين و آن شادباش می فرستم، اما راستش خودم هيچ شاد نيستم. هر چه هم که تلاش می کنم اين حزن و اندوه را از دل دور کنم، اما ميسرم نمی شود که نمی شود. اسفند ماه که شروع می شود، من ديگر تمام لحظه های زندگيم با ياد ايران می گذرد. دلم هوای آن نوروز های رويايی را می کند، هوای آن روز های سالم و پاک و معصومانه ی ماههای اسفند روزگار پهلوی را

آن لامپ های رنگين شب عيد، آن ازدحام مردم پر اميد در خيابان ها برای خريد، آن نوا های شاد که از همه جای ايران بگوش می رسيد و دل و جان آدمی را نوازش می داد، آن اتوبوس های تا دهانه پر از مردم خوشرو و پراميد، آن حاج فيروز های قرمز پوش شاد و شنگول، آن ازدحام اتومبيل های شخصی، آن تريا های پر از دختر و پسر های زيباپوش و سرشار از اميد و آن بوسه های ريز و پنهانی آنان، آن ميخانه های پر از رندان مست که از نشئه ی می ناب و ارزان، به مهربانی سر در گوش هم گذارده و درد دل کرده و يکريز هم همديگر را می بوسيدند

آن ترانه های ـ می طلب کننده ی ـ سوسن و آغاسی و گلپا و هايده که از درون ميخانه ها بگوش می رسيد، آن بوی سکرآور آبجو شمس شانزده ريالی در فضای خيابانهای مرکزی شهر تهران، آن نگاههای ريز اما پر ناز و کرشمه دخترهای دم بخت به پسر ها که تا ژرفای وجود آنان رسوخ کرده و ته دلهايشان را می لرزاند، آن بوی خوش انبر و عود و مشک و ياس و نقل و آن رايحه ی ماهی دودی آويخته بر در و ديوار دکانها، آن سيمای ايرانی و جذاب ممدعلی خان فردين و آن فيلم فارسی های آبگوشتی شاد و ساده و اميد دهنده که در آنها هميشه هم دختره به پسره می رسيد

آن آجيل فروشی های پر زرق و برق و مملو از مشتری، آن رقص ماهی گلی های قشنگ در تنگ های بلورين، آن کوزه های کوچک سبزه با روبان هايی قرمز بر گردن، آن گلهای بنفشه و نسترن و سوسن و ياس در جعبه های چوبين، آن گل و برگ های دراز رُسته از دل پياز های سنبل، آنهمه زنانگی و مردانگی راستين، آنهمه پاکی، آنهمه معصوميت، آن اندازه مهربانی در نی نی چشم آدمها، آنقدر نوعدوستی و پاکيزگی و صفای باطن که در مردم ما وجود داشت... و از همه مهم تر، آنهمه امنيت، آنهمه آرامش روانی و آنهمه اميد به آينده را، مگر می شود که از ياد برد

نه، نه، نه، هرگز نبايد از ياد برد! چه که اين فراموشی لعنتی، همان موريانه ای است که تمدنها و فرهنگ ها و فرزانگی ها را می جود و از ميان می برد. نااميد هم نبايد بود، که اين نوميدی هم، همانی است که اين سفلگان و دريوزگان می خواهند. تسليم در برابر هجوم نکبت و خواری، يعنی دست از غرور انسانی خود شستن و آدميّت خويش به زير پای هرزگان افکندن

می پرسی پس چه بايد کرد؟ می گويمت، بيائيد با هم راحت باشم، بپذيريم که شادی، دل و دماغ می خواهد. آری، رخت نو بر تن کردن، شادخواری، ميگساری، دست افشانی کردن و نوروزی بودن در اين روز های اندوهبار ايران، برای يک ايرانی باشرف کاری بسيار بسيار دشوار است. ليکن اگر بيانديشيم که اين نوروز بزرگ ما و شادی و شادخواری در آن، هماره همان بزرگترين سلاح فرهنگی ما در برابر اين پتياره گان مهاجم بوده، آنگاه نوروزی شدن را نه برای نفس شادی، بل برای نگاهبانی از کيستی و فرزانگی و شرف ملی خود بايد انجام دهيم

پس، با همين جگر های پاره پاره، نو نوار شويم، با اين همه غم، بخنديم و با اينهمه مصيبت شاد باشيم و می خوريم و دست افشانی کنيم، حتا اگر از درون خون گريه کنيم. اين نيز فراموشمان نشود که گر چه ايران فيزيکی به دست اين سفلگان انيرانی در غلطيده، ليکن اينان هنوز بر ما چيره نگشته اند. ور نه نيازی به اينهمه بگير و ببند و حبس و تازيانه و استخوان به دانشگاه بردن و به ويژه اصلآ لزومی به اينهمه پهلوی ستيزی و پهلوی زدايی شبانه روزی نبود که قبرستان ساختن دانشگاه هم يکی از بزرگترين جلوه های آن است

به همين خاطر، جز باليدن به غيرت و شرف زنان و مردان مبارز درون کشور و پشتيبانی بی دريغ از آنان، در بعد فرهنگی و اجتماعی، حال هر نشانی از مهر ما به آن دو پادشاه اهورايی هم، بسان خدنگی زهر آگين است که بسوی آن اوباش ضد ايرانی پرتاب می شود. به ويژه احترام به آريامهر بزرگ که روز های پايانی عمر او حتا بسيار غم انگيز تر از واپسين روز های زندگی يزدگرد سوم ساسانی بود. سوزاندن و ذره ذره آب کردن و کشتن شمع وجود وی در غربت و آوارگی هم، به مراتب تراژيک تر از کشته شدن يزد گرد در يک آسياب ايرانی

از اينروی، اينک بر هر ايرانی ناسيوناليست و باشرف، اين يک وظيفه ملی است که در اين روز ها، در کنار پدافند از مبارزان جان برکف درون کشور، در هر جا و به هر مناسبتی، از شاهنشاه آريامهر هم تجليل بعمل آورد، ولو اينکه حتا از او هم کمی دلگير بوده باشد و امروز هم هيچ هوادار آيين پادشاهی نباشد

يک بار نوشتم و حال هم آنرا تکرار می کنم که تمام کوشش دشمنان ايران، زدودن خاطره ی آن پنجاه و هفت سال ـ درخشان ترين دوران از پس سقوط ايران در قادسيه ی اول ـ از حافظه ی ايرانيان است. يعنی کوچ تاريخی دادن اين ملت از روزگار ظلمانی و نگونبختی دوران قاجار به روزگار بی آبرويی و نکبت بار جمهوری اسلامی. زيرا اينان خوب می دانند که ايرانی منهای آن روزگار بی همانند، انسانی بی هويت و توسرخور و عقبمانده است که ديگر اصلآ چيزی برای باليدن بدان ندارد که بتواند بر اساس آن هم ادعای بزرگی و عظمت و فرزانگی داشته باشد

پس، نگاهبانی از خاطره ی فر و شکوه و شوکت ايران روزگار پهلوی و خود آن دو پادشاه بزرگ، در حقيقت تسليم نشدن در برابر اين انيرانيان و نرم های قرون وسطايی و احکام ضدبشری عصر غارنشينی اين دريوزه گان است. تا نام پهلوی و خاطرات آن دوران بر زبان و قلم ما جاری است، محال است که اينان بتوانند بر فرهنگ و مدنيّت و فرزانگی های ما چيره گردند (1) .1

به همين خاطر هم من که از چند سال پيش، هميشه عکسی هم از شاهنشاه آريامهر را بر سفره ی هفت سين خود قرار می دهم. تا مباد فراموشم شود که، کِه بودم، از کجا آمده ام، چه ها داشتم، چه حراميانی بر سرزمين مادری من تاخته و به زور داغ و درفش و خنجر و حتا با جزغاله کردن زنان و کودکان بی گناه و معصوم در سينما، ميهنم را اشغال کرده، مرا از شهر و ديارم آواره ساخته و با اين محنت و تيره روزی دمسازم کردند، همين. امير سپهر
.....................................................................

و (1) حال هم به همان خاطر، يکی از نوشته های نوروز شش سال پيش خودم را دوباره بر روی سايت می آورم که در اين روز های گرامی، مهر و سپاس درونی خودم را به روان انوشه ی آن پادشاه مدفون در خاک غربت ابراز کرده باشم. نوشته ای که من آنرا در نيمه شبی، به پاس خوبی های آن بابای مهربان، و با ياد آن نوروز های سحرانگيز روزگار وی، با دلی پر از اندوه و چشمانی اشکبار نوشتم. آن نوشته را اينجا بخوانيد


www.zadgah.com

|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker