آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Tuesday, October 21, 2008

 

ميهن پرست يا رضا پهلوی پرست ؟



زاد گـــاه
امير سپهر


شرحی در مورد بخش پايانی مانيفست

سرانجام با کوشش بسيار، بخش پايانی مانيفستم را آماده ساخته ام. اين بخش پايانی البته خود دارای بخش های مختلفی است. يعنی يک ديباچه دارد، چند توضيح مهم و چند بخش اجرايی که جمع تمامی آنها می تواند خود به کتابی تبديل شود. توضيحاتی که من بر اين مانيفست نوشته ام، جزيی جدايی ناپذير از آن است که بی آوردن آنها، اصلآ اين مانيفست ناقص و بی هدف به نظر خواهد آمد. بنا بر اين، من ناگزيرم که تمامی اين توضيحات را بياورم. 1

اما از آنجا که خواندن تمامی اين بخش به يکباره، برای بسياری خسته کننده خواهد بود، من اين يک بخش طولانی را هم به چند پاره تقسيم کرده ام که نخستين پاره آن، مطلبی است که به شاهزاده رضا پهلوی و جايگاه وی در انديشه و مانيفست من مربوط می گردد. دلم می خواهد يکبار ديگر، دستکم تکليف خودم را با ايشان روشن سازم که تکليف مانيفست خودم را هم با او روشن کرده باشم.1

تا از اين رهگذر، نشان داده باشم که ديدگاه های من کاملآ مستقل، و بسيار هم روشن و صاف و بی هيچ ابهام و تعارف است. من در اين مانيفست نه ابدآ خودسانسوری کرده ام، نه بنای کار را بر شالوده ی احتمالات گذارده ام، و نه اينکه اصلآ امری را مشروط به حرکت فردی ويژه کرده ام که آن فرد هم لابد بايد شاهزاده رضا پهلوی باشد. 1

يعنی فرد محترمی که عمری است بسياری از هم ميهنان شريف و ميهن پرست ما را با موعظه گری های بدون سر و ته و بی سرانجام خود، حسابی سر کار گذارده است. باری: 1



ميهن پرست يا رضا پهلوی پرست ؟

من سالها باور داشتم که شاهزاده رضا پهلوی می تواند نقشی کليدی در راه آزادی ايران بازی کند. چرا که می دانستم و می دانم و سخت هم باور دارم که مردم بی غرض و عادی ايران، از بابت خطا و يا انحراف مبارزاتی خود در سال پنجاه و هفت، خود را سخت بدهکار پادشاه مدفون در غربت ايران می دانند. از اينروی هم، اگر شاهزاده رضا پهلوی جانانه به ميدان می آمد، به اعتبار نام و تبارش، مردم برای آن ادای دين تاريخی خود، همه در پشت او گرد می آمدند و در کوته زمانی، اين نظام اهريمنی را به درک می فرستادند، حتا با نثار جان شيرين خود. 1

ليکن اين فرد محترم که تنها، نامی از پهلوی ها دارد و نه هيچ نشانی از آنها، تمامی آن سرمايه ی خانوادگی و فرصت های تاريخی را سوزاند و با بی عملی، ناخواسته به تداوم اين تيره روزی ها و ناموس فروشی ها و بی آبرويی های ميهن و هم ميهنانش ياری هم رساند. بخش بزرگی از آن نسل که در آن ايرانسوزی شرکت کرده بودند، يا مردند و رفتند و يا حال ديگر آنچنان پير و فرتوت گشته اند که ديگر کاری از دستشان بر نمی آيد. 1

جوانانی هم که به ايشان اميد بسته بودند، چون هيچ حرکتی جدی از وی نديدند، بسياری شان اصلآ کار سياسی را بوسيده و برای هميشه کنار گذاردند. چون اميد ديگری برای رهايی وجود نداشت. من حتی در همين شهر خودمان هم چند دوجين از اين جوانان سرخورده و نااميد را می توانم نشانی دهم. خدا عمرش دهد که حال هم که شده است رفيق پاسدار گنجی و شيخ علی رضا نوری زاده و پاسدار محسن سازگارا و ملی مذهبی ها. 1

همين اندازه بنويسم که اين شاهزاده ديگر از ديد من، کوچکترين اميد و شوق رهايی را در هيچ ايرانی واقع بين بر نمی انگيزد. چرا که ديگر همه ی ايرانيان خردمند به نيکی به خونسردی و بی تفاوتی شگفت انگيز او در اين سالها پی برده و کيستی او را شناخته اند. نگارند گر چه هنوز هم باور دارم که او از هر فرد سياسی بيشتر در ميان ما مردم شناخته شده تر و موجه تر است. اگر هم براستی بخواهد، همچنان هم می تواند با وارد شدن جانانه به ميدان مبارزه، ايران را از نابودی حتمی نجات دهد، ليکن با شناختی که من نيز در اين سالهای بيهوده گی از وی پيدا کرده ام، ترديد ندارم که وی چنين نخواهد کرد. 1

اين آدم در مواجه با اين زخم های کاری و کشنده بر تن و روان ايران و ايرانی، به قول فرنگی ها آنچنان کول است که حتا معتاد و فاحشه و اعدام شدن تمامی اين بيست و اندی ميليون دختر و پسر جوان ايرانی و نابودی تام و تمام ايران هم رگی را در وی به جنبش نخواهد آورد. 1

اين فرد، به عنوان يک شاهزاده به دنيا آمد و اگر ما به اميد او بنشينيم، بدون شک با همين عنوان شاهزاده هم در همين غربت به خاک سپرده خواهد شد. مگر نمی بينيد که قبرستانهای اروپا و آمريکا اجساد چند ده تن از اين پادشاهان و شاهزاده های آسيايی و افريقايی و حتا اروپايی در تبعيد مرده را در خود جای داده است. 1

من يکی رضا پهلوی را برای ايران می خواستم نه ايران را برای او. اين آدم اما نشان داد که جنم و شايستگی اين کار را ندارد. از همين روی هم، من که ديگر به اين رفيق شفيق توده ای ها و دشمنان مارکدار ايران و پادشاهان پهلوی کوچکترين اميدی ندارم. او دلش با دشمنان ايران است نه با ايرانيان هستی باخته. 1

وی خود را يک شهروند عادی می خواند. اما من آشکارا می نويسم که رضا پهلوی که من در اين سالها ديدم و شناختم، تا کنون که بدبختانه حتا يک شهروند عادی مسئول و ميهن پرست هم نبوده آخر. حال چه می خواهد يک پادشاهی خواه باشد، چه يک جمهوری طلب و چه حتی يک کمونيست. 1

هر ساله يکبار برای کودکستان و دبستان رفتن بچه ها پنج ـ شش خط اعلاميه بيرون دادن، پيام نوروزی برای مردم بی نوروز و سر در گريبان و ماتم زده فرستادن، برای سرماخوردگی امير انتظام، سخنگوی دولت (ايرانسوز) موقت تلگراف آرزوی شفا ارسال کردن و خلاصه بيست و اندی سال، تنها پنج ـ شش جمله ی کليشه ای و موعظه سان را هر از چند گاهی چون کشيشان در رسانه ها تکرار و تکرار کردن در اين روزگار تيره ايران که نشد حق شهروندی را ادا کردن. 1

او آن اندازه محافظه کار است که حتا از فرستادن پيام شادباش به مناسبت جشن های ملی ما هم پرهيز می کند. لابد بدين دليل که مبادا شيوخ ضد ايرانی و سربر، وی را يک ايرانی مجوس و آتش پرست بخوانند. حتا برای روز ها و جشن هايی بسيار بزرگ و گرامی برای ما ايرانيان ناسيونايست، بسان زاد روز زرتشت پاک و کوروش بزرگ و جشن سده و مهرگان و سپندار مذگان. اينها که سهل است، نگارنده در تمامی اين سی ساله اينرا هم از اين شهروند محترم نديده ام که بعنوان يک ناسيوناليست دادگر، يکبار از خدمات دو پادشاه بزرگ و ايرانساز پهلوی تقدير کرده باشد.

به هر روی، اگر کسانی هنوز هم به اميد اين فرد نشسته اند، بدا به حالشان که آنان نيز همين گونه شاهزاده، شاهزاده گويان چشم بر هستی فرو خواهند بست و دفن خواهند شد. همچنان که تا کنون هم بسياری از ايرانيان، سرانجام با همين شعار و اميد واهی از اين جهان رخت بربستند و رفتند. منتظر اقدامات اين فرد بودن، درست با (در انتظار نابودی کامل ايران نشستن) برابر است. 1

شما هم ميهنان طفلکی که هنوز هم رضا شاه دوم، رضا شاه دوم بلغور می فرمائيد، تا کی می خواهيد التماس کنيد؟ اصلآ مگر ميهن پرستی و آزادی خواهی و احساس مسئوليت را می توان از کسی با گريه و زاری و التماس گدايی کرد؟ شما گراميان که همگی هم از ناسيوناليست های راستين و با شرف هستيد، قصد داريد چند ده سال ديگر هم خود را با اين ماله کشی ها فريب دهيد. 1

با اين استدلال های آبکی که مثلآ (آدمهای ناباب او را دوره کرده اند)، يا (مسئولان دبيرخانه او مقصر هستند نه خود وی) و يا اينکه (سرهنگ اويسی نمی گذارد که او کاری جدی انجام دهد) و با توجيه های کودکانه و سست بنياد ديگری از اين دست. 1

اصلآ حتا اگر اين استدلال های شما گراميان هم که درست باشد، باز هم وای بر حال ما و شما که می خواهيد سرنوشت ميهن بلا کشيده ی ما را به دست چنين کسی بدهيد. به دست فردی که بر اساس گفته های خودتان، هم سی سال است که تحت تأتير ناباب ها است، هم اين اندازه هم شايستگی ندارد که بتواند دستکم پنج ـ شش نفر کارکنان دفتر خود را هم درست مديريت کند و هم اينکه آن اندازه دهان بين و ضعيف النفس است که همانند محمد شاه قاجار جن زده، بی رخصت حاج ميرزا آقاسی خود (سرهنگ اويسی) حتا جرأت آب نوشيدن را هم ندارد. 1

بر اساس اين استدلال های شما، لابد اگر پس فردا هم که به تخت سلطنت ايران تکيه زند، به خواست همين حاج ملا عباس ایروانی خود يعنی سرهنگ اويسی، فرمان قتل قائم مقام فراهانی زمان خود را صادر خواهد کرد. 1

عزيزان من، شما ميهن پرست هستيد يا رضا پهلوی پرست! اگر ميهن پرست هستيد، ديگر بس است اين خود فريبی ها. اصلآ نام اين بزرگزاده ی محترم، بخش بزرگی از نيروی ما که شما گراميان باشيد را، در خود زندانی کرده و توان هر گونه خيزش و حرکتی را از شما سلب کرده است. يعنی از شما ناسيوناليست های راستين ايران که می توانيد کوبنده ترين جنبش ها را سامان داده و سر اين اژدهای ضد ايرانی و آدمخوار را از تن جدا سازيد که جمهوری اسلامی نام دارد. 1

ايرانی دارد نابود می شود و ايران دارد بکلی از دست می رود ای عزيزان تن پاره! اين که ديگر شوخی و شايعه نيست. اگر اين رضا شاه دوم شما امروز به کار نجات اين ميهنی نمی آيد که در حال نابودی است، ديگر به چه درد ما می خورد آخر. اصلآ بر اساس تحليل شما گراميان، او چه زمانی می خواهد از اين خواب زمستانی خود برخيزد؟ نکند در آن زمان که ديگر اصلآ کشوری يک پارچه به نام ايران در ميان نباشد؟! 1

پس، اگر ما براستی در فکر نجات ميهن خود هستيم، از پس اينهمه خود فريبی های بی حاصل، بايد خود دست بکاری عملی زنيم. آنهم بدون کوچکترين اميد بستن به اين مرد محترم بی خيال. او اگر مرد اين ميدان بود، با آن سرمايه سياسی و تاريخی بی انتها که از پدر و پدر بزرگ گران ارجش به ارث برده، تا بحال ده باره ايران را آزاد کرده بود.1

حاصل اينکه، مرا و مانيفستم را هيچ کاری با اين آدم بی خيال نيست. ليکن هيچ دشمنی هم با او نمی ورزم که اين رژيم کثيف و ضد ايرانی را از خود خرسند سازم. همچنان هم برايش احترام قائل هستم. کما اينکه اگر در فردای آزادی احتمالی ايران هم، اکثريت مردم او را به پادشاهی بردارند، نگارنده به عنوان يک ايرانی پايبند به رای و اراده ی مردم، هيچ دشمنی با وی نخواهم داشت. 1

اما من فرد آزاد و ميهن دوستی هستم که انتقاد کردن از تمام پيامبران و حتا خود خداوند يگانه و يکتا را هم از حقوق طبيعی خود می دانم چه رسد به شاهزاده رضا پهلوی و هر مقامی ديگر. بدون انتظار بيجا کشيدن هم، تا کنون هر کاری که از دستم بر آمده برای ميهنم انجام داده ام و از اين پس هم همين کار را خواهم کرد. 1

درخواستم از شما هم اين است که اگر مانيفست مرا شدنی و ميهن پرستانه يافتيد، تنها برای خودم و به اعتبار اندک خودم از آن حمايت کنيد، نه به عنوان هوادار رضا شاه دومی که تا کنون تنها کار بزرگ و چشمگيری که در عالم سياست انجام داده، از ديد من فقط و تنها خراب کردن نام رضا شاه پهلوی بزرگ و يگانه بوده است و بس، همين. امير سپهر


www.zadgah.com

|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker