تو از احمدی نژاد هم مسخره تر هستی ای گرامی
در اين دو هفته ای که سايتم را آپديت نکردم، دوستان زيادی با فرستادن ايميل سبب کم کاری ام را پرسيده اند. بی اينکه توجيه بيجا آورم، ساده می نويسم که راستش، به اندازه ای از همه چيز و هم کس دل آزرده ام که ديگر اصلآ دستم به نوشتن نمی رود. آخر چه فايده از اينهمه انشانويسی های بی حاصل. با اين خوابزدگی تاريخی ملی مگر ديگر دل و دماغی برای نوشتن باقی می ماند. 1
ايران وآبرو و شرف ايرانی برباد است، آنوقت اين ايرانی بدبخت خودشيفته، بجای چاره انديشی برای برونرفت از اين ننگ بی سابقه در سراسر تاريخ ايران، خود را به کار هايی هجو و کودکانه چون کاريکاتور و جوک ساختن برای لاری کينگ و مسخره کردن احمدی نژاد دلخوش ساخته که مثلآ او نماينده ی ما نيست!!! 1
گرامی من، اگر او نماينده ما نيست، پس کجاست آن نماينده ی فرزانه و خردمند و نازنين ما؟ نکند او هم در يکی از همان چاههای جمکران پنهان شده و پس از اينکه ديگر ايران از ميان رفت ظهور خواهد کرد؟! شما چگونه می فرماييد که او رئيس جمهور کشورتان نيست وقتی وی را تمامی دويست و شش کشور جهان به عنوان رئيس جمهور ايران به رسميت می شناسند؟ او چگونه رئيس جمهوری کشور شما نيست وقتی وی در کاخ رياست جمهوری می زيد و اسکورت و ارتش و سپاه دارد و تمامی دار و ندار ايران و ايرانی هم در اختيار او است ... ! 1
اين احمدی نژاد مسخره در جهان راستين رئيس جمهور توست ای هم ميهن غافل من، بيخودی باز هم خود را فريب مده. پس تو مسخره تر از احمدی نژاد هستی که تا اين اندازه از مرحله پرت افتاده ای. اگر پرت نبودی که او نمی توانست از پشت تريبون سازمان ملل بنام تو سخن گويد و تمام تاريخ و شرف و اعتبار ميهنت را به لجن کشد. 1
خلاصه من که مات و حيران مانده ام که آخر ما کی می خواهيم از اين خودفريبی ها و سخنان پوچ دست برداريم. ما تا کی می خواهم بجای شستن اين کثافات از رخسار چرکين و زشت خود، مرتب آيينه ها را بشکنيم و خرد کنيم ... ايران به دست همين احمدی نژاد مسخره و ارباب مسخره تر از خودش خامنه ای دارد از دست می رود و ما هنوز هم نمی خواهم از اين خودفريبی ها دست برداريم که آنان رهبران کشور ما نيستند. 1
اصلآ هر بلايی که بر سر ايران آمده از همين خودفريبی های خود ايرانيان بوده، نه تقصير اروپا و آمريکا و روسيه و چين و ماچين و شيخ و ملا. تمام اين مباحث که اين کشور ما را بيچاره کرد، آن کشور در ايران توطئه کرد، اينها خائن بودند، آنها بودند که در ايران انقلاب راه انداختند... همه و همه، سخنانی انحرافی است. گرامی من، بلا، توطئه، خيانت، بدبختی، پسماندگی و حتا ملا در درون مغز عليل و انديشه ی بيمار توست نه در اروپا و آمريکا و آفريقا و حوزه ی علميه. 1
خائن کم داشتيم حالا ديگر عده ای، نام کريستين امانپور و لاری کينگ را هم به ليست چند ده ميليونی خائنان به ايران اضافه کرده اند. اگر امانپور و کينگ می توانند با يک مصاحبه ی باسمه ای يک ساعته، ميليونها دلار پول بی زبان برای سازمان متبوع خود بسازند، آفرين بر آنان که اينکار را انجام دادند. مگر امانپور از پدر ايرانی، زاده شده در لندن و حال آمريکائی هم شده، و لاری کينگ از پدرجد و مادرجد آمريکايی، در برابر ما مسئوليتی دارند که ميليونها دلار پول باد آورده را فدای خوشامد ما بی عرضه ها سازند؟! 1
امانپور و کينگ که سهل است، حتا آفرين بر محمود احمدی نژاد دلقک و علی خامنه ای شيره ای و سعيد مرتضوی و هوشنگ امير احمدی و تريتا پارسی و ولی نصر و ليلا زند و نمازی ها و تمامی ديگر خودفروشان و اوباش جمهوری اسلامی که کار خود را به شکلی درست و با وسواس تمام انجام می دهند. به همين دليل هم کار هاشان بسيار موفقيت آميز است. 1
آنان که در اين ميان لااباليگری و مسخرگی پيشه کرده و هيچ کار مثبتی انجام نمی دهند، ما هستيم هم ميهن خوابزده ی من. پس ما سزاوار تمسخر و سرزنش هستيم نه آنانی که در کار خود بسيار جدی هستند. فراموش نکنيم همين عناصری که شما آنان را مشتی روضه خوان پنج قرانی و ترياکی و دلقک و چاقوکش می دانيد که اينگونه نيز هستند، سی سال است که شما را سر انگشت چرخانده اند، حال بيانديشيد که شما تا چه اندازه بدبخت و پخمه و عقبمانده هستيد! به هر روی، من آن مطلب چگونگی آزادی ايران را بزودی پی گرفته و تمام خواهم کرد و سپس هم ... 1
و اما هم ميهن گران ارجی هم در ايميلی سراسر آکنده از مهربانی، از پس نواختن من با مهرآميز ترين واژگان، پرسيده اند که چرا (از ديد پر مهر ايشان، انسانی آگاه و ميهن پرست چون من) هوادار پادشاهی هستم که من برای آن پرسش، پاسخی جداگانه نوشته و منتشر می سازم که شايد خواندن آن برای ديگران هم بی فايده نباشد. امير سپهر