آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Thursday, August 21, 2008

 

روشنگران قلابی، يکی ديگر از محصولات رژيم حقه بازان



زاد گـــاه
امير سپهر


روشنگران قلابی، يکی ديگر از محصولات رژيم حقه بازان

رژيم روضه خوان ها در تقلب کاری و شيادی و بازی دادن دشمنان خود در تاريخ جهان بی همتا است. با همين چيره دستی درحقه بازی و شبيه سازی بی مانند خود هم توانسته که از آنهمه بحران های بزرگ و پی در پی درونی و برونی جان بدر برد و اينهمه سال در ايران بپايد. 1

حکومت اسلامی روضه خوان ها هم انواع و اقسام ملت های قلابی در صحنه را دارد ـ بسان لباس شخصی ها و امت حزب الله و ثارالله و بسيج و خانواده های ساختگی شهدا... را ـ، هم همه گونه اپوزيسيون دست آموز ـ همانند دهها گونه جمهوری خواه و تجزيه طلب و چپ استالينيست و حتا مشروطه خواه جمهوری طلب! را ـ، هم هر نوع قهرمان قلابی و ساختگی را که آنها را در ميان دشمنان راستين خود جای داده ـ مانند زندانيان مثلآ سياسی تربيت شده ارسالی را ـ، هم همه گونه روشنفکر اجير کرده و حلقه به گوش ـ بسان مفسران و کارشناسان همه فن حريف را ـ، هم صد جور حقوق بشرچی و صلح طلب و اصلاحات چی قلابی را ـ، هم هر گونه رهبر قلابی را و هم همه رنگ نيروی مثلآ برانداز را. 1

يکصد و هفتاد رقم مصدقی قلابی را هم روانه ی ميدان کرده که اين مزدوران و فواحش ميهن فروش و پست و حقير، با دروغ پراکنی و ترور شخصيت و فحاشی های مستهجن به دو پادشاه بزرگ و ايرانساز پهلوی ـ آنهم به طرفداری از مصدقی که خود هيچگاه کوچکترين بی احترامی به پهلوی ها نکرد ـ با ايجاد نقاق در ميان ايرانيان ناسيوليست، نگذارند که کوچکترين همبستگی در ميان مردم ما بوجود آيد. تا جمهوری اسلامی بتواند در سايه ی همين فقدان آلترناتيو، همچنان بماند و هر بلايی را هم که خواست بر سر ايران و ايرانی بياورد و از چيزی هم هراس نداشته باشد.1

اين رژيم ناب اسلامی که اساسآ هم حقه بازی و شيادی در ذات فلسفه ی آن است، به محض احساس خطری جدی از سوی فرد يا گروهی، برای به لجن کشيدن و بی اثر ساختن آن دشمن خود، فورآ چند دوجين بدل و قلابی آن را ساخته و وارد ميدان می سازد. با امکانات مالی و کانالهای ارتباطی پيدا و نهان فراوانی هم که حتا در ميان رسانه های مثلآ اپوزيسيونی دارد، آن اندازه هم بر روی آن بدل ها تبليغ می کند، که اصلآ نقش دشمن اصلی در ميان آنهمه نيروی تقلبی رنگارنگ، کاملآ بی رنگ و گم می شود. 1

پهنه ی اينترنت هم که دنيايی بی در و پيکر ـ فاقد قانون و پاسبان و کلانتر است ـ و جولانگاه افراد جعلی که نام و نشان راستين آنان بر کسی آشکار نيست ـ، ديرگاهی است که يکسره در تسخير عوامل مزدور و حقه باز جمهوری اسلامی است. مأموريت اين دسته هم بازی کردن نقش دشمن و از دور خارج ساختن دشمنان راستين رژيم است. معمولآ هم با اسامی غلط انداز و فريبنده ای چون رستم دستان و اهورای پاک و آريابرزن و گودرز و گيو و سام نريمان و کوروش و داريوش. 1

رژيم لنگ بر سر های حقه باز، برای فريب دادن جهانيان، آنچنان نيازمند اين بدل سازی ها است که از زمان خاتمی تا کنون، با اهدای دهها ميليون دلار کمک به دانشگاههای معروف و معتبر جهان، حال توانسته برای عده ای از چاقوکش های خود حتا کرسی تقلبی تدريس هم خريداری کند. يعنی رژيم توفيق يافته که کسانی را بنام استاد در دانشگاههای بزرگ جهان جا زند که در حقيقت شغل اصلی آنان روده فروشی و سلاخی کشتارگاه و سيب زمينی فروشی در ميدان تره بار است. 1

عوامل ملا ها با همين شيوه ها و هزينه کردن ها، حال حتا به درون نهاد های مهم جهانی نيز نفوذ کرده اند. يعنی اينک حتا بسياری از کارشناسان ايرانی نهاد های بين المللی هم از گماشتگان تروريست رژيم اسلامی هستند، که در حقيقت شغل راستين آنان هم دمپايی فروشی و شاگرد پارچه فروشی و نوحه خوانی است. هر تحليل و آمار و نظر کارشناسی هم که اين کارشناس های قلابی در باره اوضاع ايران به نهاد های جهانی ارايه می دهند، همگی دروغين، ساختگی و در راستای پيشبرد اهداف پليد جمهوری اسلامی در جهان است. 1

بيشترين اين بدل سازی های ماهرانه، يعنی فرستادن جاسوس و خرابکار به درون محافل اپوزيسيونی، نفوذ در سازمانهای بين المللی، چند صدايی نشان دادن حکومت اسلامی، گيج کردن و بازی دادن جهانيان با دوپهلو گويی و متناقض سخن گفتن مقامات هم از زمان خاتمی و با طرح های دولت او شروع شد، که در حيله گری و چند چهره گی و فريبکاری از تمامی اين ملا های حقه باز صد پله حقه باز تر و بی شرافت تر است. 1

باری، اين سررشته از آنروی آوردم که حال مدتی است که رژيم ملا ها برای شلوغکاری و کمرنگ کردن اثر کار روشنگران راستين، پاره ای از عوامل خود را به عنوان روشنگر هم به پهنه ی اينترنت فرستاده. روشنگرانی دروغين، با اسامی خيلی غليظ ايرانی و دهان پرکن اما تقلبی. افرادی مجهول که نه نامشان راستين است، نه عکسی از آنها در وبسايتی درج می شود و نه کسی می داند که از کدام جهنم دره ای مرتبآ مقاله برای سايت ها می فرستند و شلوغکاری می کنند. 1

نوشته های شان هم بيش از اينکه روشنگرانه و انگيزه ساز باشد، تمامآ با هدف مأيوس ساختن مردم جان بر لب رسيده است. چه که نوشته های شعارگونه ی خود را غالبآ با اين نتيجه گيری ها به پايان می برند که يا فرهنگ مردم ما آن اندازه آلوده است که فعلآ هيچ کاری نمی توان کرد و يا اينکه اسلام و ملا ها گر چه ضد بشر و خرد ستيز هستند، ليکن رهايی ما از دست آنان دستکم هزار و چهار صد سال ديگر هم زمان نياز دارد. 1

ممکن است گفته شود که چون پاره ای از اين روشنگران از درون ايران هستند، نبايد از آنان انتظار داشت که با نام و نشان راستين خود مطالب روشنگرانه خود را منتشر سازند. جدای از اينکه اصولآ اين سخن زياد نمی تواند درست باشد، ليکن اگر هم درست باشد، در اين مورد بايد چند نکته را خوب فراچشم داشت. اول اينکه نگارنده که هرگاه مطالب اين مثلآ روشنگران بی نام و نشان را خوانده ام، جز شعار هايی پوچ و بی هدف، هيچ نکته ی روشنگرانه و انگيزاننده ای را در آنها نيافته ام. دوم اينکه، اين هرگز منطقی به نظر نمی رسد که فردی بخواهد بطور جدی کار روشنگری کند، اما همچنان درون کشور را برای زندگی به بيرون از ايران ترجيح دهد. 1

و مهم تر از همه ی اينها، اساسا تمام تأثير کار يک روشنگر در شناخته شده بودن (شخصی حقيقی بودن) خود او است. روشنگر راستين آنی است که ابتدا خود به گفته های خويش باور آورد و آنرا زندگی کند. يعنی با دليری بگويد که کيست، چه باور هايی دارد و در پی دستيابی به چه هدف هايی است. خيلی هم روشن زندگی کند. يعنی ولو اينکه از ترس جان حتا نتواند زياد هم در ميان مردم آفتابی شود، اما که بودن و چگونه زندگی کردن او، روشن تر از آفتاب باشد. 1

پرده نشينی بزدل و پوفيوز با يک نام جعلی، که خود حتا زهره ی رو نشان دادن ندارد، اصلآ بايد خيلی بی شرم و يا سفيه باشد که از ديگران بخواهد که از گفته های او پيروی کنند و با دليری و راستی زندگی کنند. ما وقتی خود جربزه ی سينه سپر کردن در برابر کژی ها و پلشتی و دروغها را نداريم ـ وقتی خود حاضر به دادن هيچ هزينه ای در راه راستی ها نيستيم ـ چگونه انتظار داريم که مخاطبانمان سخنان ما را جدی بگيرند؟! 1

حاصل اينکه؛ با آنچه آوردم، روشنگران راستين کسانی هستند که در روشنايی ايستاده اند، نه آنانی که از تاريکی کلوخ پرتاپ می کنند. نه آنان که زَهره ی اينرا هم ندارند که با نام راستين خود حتا زير يک پتيشن ناقابل و بی بخار را هم دستينه کنند. نه آن دلاوران اينترنتی که در پشت نامهای قلابی پنهان شده اند و احدی نمی داند که کيستند و از کجايند. نه آن مدعيان ميهن پرستی و پارازيت برنامه های تلويزيونی و ايرادگيران به روشنگران شناخته شده که خود حتا برای يک بار هم که شده جرآت ندارند که با چهره و نام راستين خود در يک تلويزيون ظاهر شوند. 1

و خلاصه در يک جمله، روشنگر يعنی فرود فولادوند. کسی که بی هيچ ترس و لکنت و توجيهی، با جرأت و جسارت، آن کرد که در درازای هزار و چهارصد سال، هيچ کسی زهره ی انجام آنرا نداشت. اين درست است که کسانی از ما خلق و خوی او را هيچگاه دوست نمی داشتيم، ليکن شرافتمندانه بايد بپذيريم که فرود فولادوند نه تنها از همه ی ما در اين راه دلاور تر و بی باک تر بود، بلکه کار او از اين روی هم از همه ی ما مهم تر است که او اولين کسی بود که با دلاوری و بی هيچ پرده پوشی، به عريان ترين شکلی اسلام و کتاب مسلمان را به نقد کشيد. همين. امير سپهر


www.zadgah.com


|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker