آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Monday, June 16, 2008

 

! پاينده باد جمهوری اسلامی





زاد گـــاه
امير سپهر



و« پاينده باد جمهوری اسلامی!» اين است چکيده ی کردار اپوزيسيون

نزديک به سی سال است که همه جا صحبت از فردای درخشان ايران است. موضوع سخن همه ی مطبوعات خارج از کشوری و تلويزيونها «پنجاه و چهار کانال» و راديو های فارسی زبان خارج از کشور (حدود چهارصد راديوی اف ام و هشت راديوی بر روی موج کوتاه و دههاراديوی اينترنتی) و صد ها هزار وبسايت و وبلاگ و ايميل و فايل و فيلم های يوتوب و گوگل... هم که بر سر آزادی ايران است

اين همه در حالی است که، ما نه يک دولت در تبعيد داريم که دستکم مورد تآييد ده در صد از مردم باشد، دولتی که در صورت فرضی سقوط اين نظام، زمام امور کشور را به دست گيرد، نه نيروی نظامی داريم، نيرويی وفادار به مردم و حاضريراق که بتواند پس از فروپاشی اين نظام از خلاء قدرت جلوگيری کند، يعنی نگذارد که کشور دستخوش آشوب و هرج و مرج و جنگ داخلی و تجزيه گردد و نه حتا يک شبه اپوزيسيون نيم بند. 1

يعنی يک گروه متشکل و سازمان يافته دستکم از صد نفر که بر مردم آشکار کند اصلآ برنامه و رهبر آن چيست و کيست، و به صورت تئوريک هم که شده به ملت بگويد که با چه ابزار هايی و از چه راه هايی می خواهد اين نظام را بر اندازد. مهم تر از اينها، بگويد اصلآ پس از سرنگونی اين رژيم چگونه می خواهد کشور را اداره کند. به کدامين نياز های مردم می خواهد جامه عمل بپوشاند و در درازای چه زمانی؟ تا مردم بتوانند به فردايی بهتر اميدوار شده و قوت قلبی پيدا کنند و به ميدان آيند. 1

حال با چشم پوشی از فقدان اين الزامات پايه ای برای مبارزه ای منطقی و هدفمند که بی وجود آنها اصلآ سخن از مبارزه هم ياوه گويی است، فاجعه ی بزرگ اينجا است که تمامی اين گروهها و افرادی که شبانه روز از آزادی و دموکراسی و مدارا و تساهل و حقوق بشر و سکولاريسم و امنيّت و رفاه و تقسيم نقل و نبات داد سخن می دهند، بيست و نه سال است که خودشان هم با خودشان نتوانسته اند به توافق و همدلی رسند. 1

به بيانی روشن تر، يعنی همين کسان که ادعا دارند می خواهند برای هفتاد و اندی ميليون دموکراسی و مدارا و آرامش آورند، دستکم بيست و پنج سال است که خود بر سر و کله ی هم ديگر می کوبند. اين مناديان دموکراسی و آزادی، به يکدگر اتهام خيانت می زنند، برای همديگر پرونده سازی می کنند (حتا پرونده ناموسی)، همديگر را به نوکری برای بيگانگان متهم می کنند، جز خود و گروه خود، افراد و گروههای ديگر را لمپن و خائن و بيسواد می خواند، يکديگر را به شاه الهی و مصدق الهی و رجوی الهی و حکمت الهی و استالين الهی و انواع و اقسام ديگر الهی ها متهم می کنند... 1

و خلاصه کار تخريب يکدکر را به جايی رسانده اند که ديگر اصلآ هيچ شرف و آبرو و اعتباری برای خود در نزد ايرانيان و جهانيان باقی نگذارده اند. همه ی اين جنگ و دعواها و آبروريزی ها هم بر سر نظام آتی است. بر سر همان نظام «نيست در جهان » که در حال حاظر وجود ندارد و دستيابی بدان هم با اين وضع شرم آور اصلآ حتا در يکصد سال آتی هم ناممکن به نظر می رسد. 1

و هزار آفرين که اين آزادی خواهان ما در اثر مسئوليّت شناسی و روح همکاری فوق العاده ای هم که داشته اند، حال ملت ايران را هم پس از دستکم بيست و شش سده زندگی مسالمت آميز در کنار همديگر، به ملت های ايران بدل ساخته اند. اکنون هر هفته هم که در يکی از شهر های اروپايی و يا آمريکايی نشست ملت ها و مليّت های ايران! برگزار می کنند. 1

عده ای هم که از جمهوری فدراتيو و حکومت کنفدراتيو و ممالک خودمختار و کشور های ايران! و جمهوری مشروطه و جمهوری دموکراتيک و جمهوری سوسياليستی و جمهوری خلقی و جمهوری دموکراتيک اسلامی ... سخن می گويند. گروههای ميکروسکوپی به ناگهان از اين مرداب متعفن اپوزيسيون روييده ای هم که اصلآ پا را از اين هم فراتر نهاده و کار را يکسره کرده اند. 1

يعنی حال مدتی است که در هر شهر غربی چند جيره خوار اجنبی نشسته اند و از سوی "ملت های ايران"! خواهان ايجاد ده ـ پانزده مينی جمهوری و قاضی نشين و شيخ نشين و مرشد نشين و خليفه نشين و ايلباشی نشين در ايران هستند. از جمهوری های کردستان و عربستان و بلوچستان و خراسان بگيريد تا جمهوری های آذربايجان و گيلان و مازندران و لرستان، و حتا جمهوری های لارستان و سمنان و ممقان و پيله کران و قوچان و اردکان و ارسباران. 1

چند فرقه هم که بی توجه به اين سخنان، برای خود کارل مارکسی دارند و يا ولی فقيه و ماه تابانی. بی توجه به خواست مردم و اوضاع جهان هم که همچنان در فکر جايگزين ساختن يک نظام ولايی چپ استالينيستی و يا اسلاميستی ديگر بجای اين نظام شترگاوپلنگ «ايدئولژيک استالينيست اسلاميست کمونيست کارگری اسلامی» کنونی هستند. پر پيدا است که اين فرقه ها هم که جز مؤمنان چشم و گوش بسته ی خود، اصلآ نمی خواهند که سر به تن ديگر جهانيان باشد، چه رسد به ديگر ايرانيان

چند توده ای همچنان وفادار مانده به ولايت فقيه و ميراث امام راحل مانند فريبرز رئيس دانا و ناصر زرافشان و محمدعلی عمويی هم تا ديدند گروهی دانشجو بنام ايرانی برای پدافند از شرف ملی و ميهن و مردم هستی باخته ی خود بپا خاستند، فورآ آن را با شمشير ذوالفقار نورالدين کيانوری اسلام آورده دو شقه کردند، تا مبادا ننگ ملی گرايی و ايران دوستی و حتا ايرانی بودن وارد کارنامه درخشان چپ ايران گردد و انديشه پيروز و در حال اوج انترناسيونال سوسياليسم به خطر افتد. فورآ هم با دادن نام "دانشجويان چپ" بديشان، به فکر استقرار يک حکومت آبرومند و موفق و ثروتمند و دموکراتيک کمونيستی! همانند آلبانی و رومانی و بلغارستان و ملداوی و کره شمالی و کوبا و اتحاد شوروی ... در ايران افتادند

مضحک تر از همه ی اينها هم اينکه تمامی اين افراد و مينی جريانها و ميکرو گروهها هم که به شدت خواهان تغييرات بنيادين در ايران بوده و خواستار آزادی و دموکراسی و سکولاريسم و اجرای حقوق بشر هستند، نه حمله ی نظامی می خواهند، نه تحريم، نه انقلاب و نه حتا شکستن چند شيشه برای آزادی ايران. تشت اصلاح طلبی هم که ديگر از بام افتاده است و طرح رفراندوم دکتر ناصر زرافشان توده ای و دکتر سازگارای پاسدار و حجت الاسلام شيخ محمد ملکی هم که اصلآ از شکم مادر مرده به دنيا آمد. 1

حاصل اينکه، در حاليکه اين ابر سياسی ها که اصلآ ديگر هيچ چيزی در دست ندارند، حتا همان اصلاح طلبی دروغين را، در عين حال هم مرتبآ « آزادی در آستانه درب ايستاده » را به مردم وعده می دهند. اين انديشمندان بزرگ اما هيچ سخنی از اين به ميان نمی آورند و مردم را روشن نمی سازند که قرار است از کدام سياره ناشناخته ای عده ای بر روی زمين بيايند و در ايران تحول بوجود آورند و ما را به آزادی و نيکبختی رسانند، و با چه وسايلی و از کدام راهها! 1

براستی که با اين مخالفان عاقل و فرزانه ای که جمهوری اسلامی دارد، بايد به تک تک پايوران آن رژيم شکوهمند و هميشه پيروز شادباش گفت. زيرا چکيده ی تمامی سخنان تکراری و مهوع سی ساله اينان همين چند جمله است : « انقلاب که بد است، اصلاح طلبی که شکست خورده، ما که نمی توانيم، شما هم که همگی خائن هستيد، تحريم بد است، ما حمله ی نظامی هم نمی خواهيم، آمريکا هم نبايد در امور داخلی ما دخالت کند و رضا پهلوی هم که اخی است»! 1

آيا از اينهمه صغرا و کبرا چيدن و چپ و راست زدن و مردم را گيج کردن، چيزی جز همين يک جمله به بيرون می تراود که « پاينده باد جمهوری اسلامی» و آيا بهتر نيست که به اصطلاح اين اپوزيسيون، همين جمله ی کوتاه و بسيار روشن را با وجدان و شرافت اخلاقی به شعار اصلی و محوری خود مبدل سازد. همچنانکه در تمامی اين سالها، در عمل هم درست در راستای تحقق و تداوم همين يک شعار هم عمل کرده است. سوگند به راستی که اين خل و چل ها که نام نخبگان سياسی و يا روشنفکر را هم با خود به يک می کشند، عدم شان به ز وجودشان است.همين / امير سپهر


www.zadgah.com

|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker