آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Friday, April 11, 2008

 

VOA

زاد گـــاه
امير سپهر


از
VOA
پدافند کنيم !1


من از آن دسته آدميان هستم که به تئوری توطئه هيچ باور ندارم. هيچ ميانه ی خوشی هم با دائی جان ناپلئونيسم، اين اپيدمی ملی ندارم. با کسانی با اين استدلال های کوته بينانه هم که گويا ديگران در ايران انقلاب کردند،فلان شخصيّت سياسی را انگليسی ها آوردند و بهمان نخست وزير را آمريکائيان بردند و روسيه آنچنان کرد و چين اينچنين کرد ... سر سازگاری ندارم.1

برای مثال، من با اينکه خود هيچ گاه انقلابی نبودم، هيچ زمانی هم گول آقای خمينی را نخورده و از ابتدا هم آن بلوا را حرکتی بيجا و ضد ملی دانسته و حتا پيش از انقلاب ضد انقلاب شدم، و با اينکه رژيم پيشين را بهترين سيستم برای ايران آنروز و حتا امروز می دانم، با اينهمه اما هرگز نمی پذيرم که نامه ی رشيدی مطلق و يا پروپاگاندای آن بنگاه معلوم الحال سخن پراکنی نظام پيشين را به سقوط کشاندند.

من حتی اين را نيز نمی پذيرم که فلان دولت ها در ايران کودتا کردند. زيرا سخت بدين اصل پايبندم که تا زمينه های مساعد يک تحول و جابجايی و دگرگونی در درون کشوری موجود نباشد، محال است که عواملی برونی بتوانند در آن
کشور دگرگونی بوجود آرند
، ولو که تمامی نيروی های خارجی هم که دست به دست هم دهند.


دولتی که به گفته ی پاره ای، تنها با کمک آقای شعبان جعفری ساده دل پادشاه دوست و برادران رشيدی و يکی دو
ميليون دلار ساقط شده، چنين دولت سست بنيان و بی کفايتی اصلآ همان بهتر که ساقط شده. يا رژيمی که تنها با اخبار مغرضانه ی يک بنگاه سخن پراکنی و يک مقاله ی مجهول النويسنده سقوط کرده، همان به که سقوط کرده.


اين خيال پروری ها و توطئه پردازی ها صرفآ از ذهن هايی برون می تراود که در آنها بخش «خويش راهبری»
و «مسئوليّت آگاهی» بلا استفاده مانده. بکار انداختن اين بخش کليدی از سيستم کارگاه مغز توده ها کار انديشمندان و راهبران فکری جامعه است. پر پيدا است که اين کار هم پروسه ای دراز و دشوار است.


اگر انديشمندان راستين تنها بتوانند که مردم ما را بدين انديشه ی بسيار کليدی وادارند که اين مردم از خود
بپرسند که چرا و چگونه فقط و فقط در ميهن ما اينهمه توطئه به بار می نشيند، از ديد من بزرگترين خويشکاری را به ميهن و مردم و تاريخ خود کرده اند. زيرا در يک ژرف انديشی، اين مردم به اين حقيقت پی خواهند برد که مشکل در خودشان و فرهنگ ما و در درون ميهن ما است نه در توطئه ی بيگانگان. از اين رهگذر هم، به نيکی می توان مردم را با مسئوليّت پذيری آشنا ساخت.


ليکن، دردا که انديشمندان ما اساسآ خود نيز مسئوليّت ناشناس بوده و هماره گناه نابخردی ها و هزينه کارهای خطای خود را به گردن ديگر عوامل انداخته اند. يعنی اين بزرگواران از خود ومردم، موجوداتی ملکوتی و پاک ساخته اند که هرگز اشتباه نمی کنند، هميشه قربانی می شوند و هيچ مسئوليّتی هم در خانه خرابی های خود ندارند.

نتيجه ی طبيعی آن نيز همين اوضاع شرم آور و نکبت باری است که ما داريم. يعنی حال، خردمند ترين و پر
روشنفکر ترين و بی گناه ترين و صلح طلب ترين و حتا زيبا روی ترين مردمان دنيا که گويا ما باشيم، دارای نابخرد ترين و فتنه انگيز ترين و بدنام ترين و حتا زشت روی ترين سيستم حکومتی در جهان هستند.


تو گويی که اصلآ عده ای از يک سياره ی ديگر در ايران انقلاب کردند، ميليون ها غير ايرانی همچنان در
انتخابات اين رژيم شرکت می کنند، هزاران هزار غير ايرانی برای اين رژيم تظاهرات و سربری و دلالی و لابيگری و کار می کنند و ملتی بيگانه و بی فرهنگ و غرور است که سی سال اين ننگ و بدنامی را تحمل می کند!



اينهمه از آن روی آوردم که بنويسم، نگارنده انسانی هستم آزاد از افکار ماليخوليايی و دور از توّهم و خيالبافی. آدمی که تا از امری آگاهی نداشته باشد، بيجا و از سر حدس و گمان درمورد آن چيزی نمی نويسد. بويژه تا يقين نداشته باشد که طرحی برای هدفی پليد چيده نشده، از آن طرح بنام توطئه ياد نمی کند.

با چنين انديشه و منشی است که بنام يک ايرانی ميهن باخته به هم ميهنان گرانمايه و فرزانه ام هشدار می دهم،
اين موجی که در يکی دو هفته ی گذشته بر ضد راديو و تلويزيون صدای آمريکا
(VOA) براه افتاده يک توطئه ی پليد از سوی عوامل پيدا و پنهان رژيم اسلامی و مشتی حسود است. پاره ای هم البته نادانسته و حتی از سرخيرخواهی در اين دام افتاده اند. ليکن منشأ اين موج تخريب وفتنه انگيزی ها بی هيچ ترديدی رژيم
اسلامی است.


هدف نهايی اين توطئه هم، هتک حرمت و سلب حيثيّت از کارکنان شريف و زحمتکش آن رسانه و از اين رهگذر بی اعتبارساختن آن تشکيلات است که دير گاهی است خار چشم رژيم گرديده. هدف مفتضح کردن آن سازمان و تبديل آن به رسانه ای مبتذل و بی اعتبار همانند پاره ای از رسانه های غير حرفه ای و بی اعتبار لوس آنجلسی است. برای همين هم اين جنجال را مستقيم و غير مستقيم و زيرجلدی و با تحريک مشتی بی خبر به تلويزنونهای لوس آنجلسی کشيده اند.

اين هرگز نمی تواند امری اتفاقی باشد که درست در ميانه ی اين جار و جنجال ها آقای علی جوانمردی، با داشتن اجازه ی اقامت دائم و پس از سه سال و اندی زندگی در ترکيه با همسر و دو کودک خردسال خود از آن کشوراخراج می گردد. اگر صدای آمريکا و حتی ما مردم هستی باخته، همينجا و در همين مرحله در پشت اين تشکيلات و بويژه تک تک کارکنان آن نياستيم، شک نکنيد که اين بلا دير يا زود بر سر احمد رأفت و محمدرضا شاهيد و نازنين انصاری و نسرين مهدوی ... نيز نازل خواهد شد.

يعنی اگر حتی نتوانند که اين روزنامه نگاران خوب و شريف و مبارز ما را هم به دليل برخورداری از حق شهروندی اخراج کنند، بدون شک به سکوت وادار خواهند ساخت. اينکه می نويسم را شوخی و گمانه زنی صرف مپنداريد. برای دولت هايی دلال صفت و بی پرنسيپ که حتی تروريست ها را هم با دست و لباسی خونين و اسلحه در جيب به ايران می فرستند، خاموش ساختن صدای چند روزنامه نگار نادار و بدون حامی مگر کاری دارد!

تصور نکنيد که من با صدای آمريکا ارتباط و دوستی تنگاتنگ دارم. من وابستگی با آن سازمان ندارم که هيچ، بلکه دهها انتقاد هم بر آن تشکيلات دارم. هرگز و هيچ گاه هم درآن رسانه مصاحبه نشده ام. اصلآ بزرگترين انتقاد من بر VOA همين است که سرنگونی طلب ها و افراد بدون پيشينه بد سياسی را راهی به آن رسانه نيست. آنهم در جايی که بدسابقه ترين سياسی ها، کم آگاه ترين افراد، رسمی ترين لابيست ها و شناخته شده ترين مدافعان رژيم هم در آن مرتبآ به مصاحبه و نظرخواهی گرفته می شوند.


يا اينکه، چرا بايد آن رسانه بگونه ای در تيول آن مرد محترم داستانسرا باشد که وی هر بچه پاسدار بدسابقه، يا
افراد دستکم هزار بار خطا کرده، يا هر اصلاح طلب فريبکار را هم که خواست درآنجا مطرح و بزرگ کند و مبارزات مردم را به انحراف کشد.


اصلآ وقتی خود آن اصلاح طلبان دروغين هم می پذيرند که اصلاحات ديگر به گور سپرده شده، مطرح کردن
نورالدين پير مؤذن و از وی سوپر من ساختن در
VOA با چه هدفی است! اينها وقتی دولت و مجلس را کاملآ در اختيار داشتند آخر چه کردند که پير مؤذن بتواند کاری را صورت دهد.


من خوب می توانم حدس بزنم که پای افراد مرده و بی مقداری چون پيرمؤذن را چه کسی با سوء استفاده از رفيق بازی به صدای آمريکا باز می کند. همان همچنان خاتمی چی مانده که در برنامه ای که بايد برای نقد از اين آخونديسم تاريخی باشد که حتا نواميس دختران ما را هم به حراج کشيده، آب دهان به رخسار اين مردم نابود گشته می اندازد و همچنان از کرامات شيوخ متحجر تمجيد کند.

از نيکی های قشری انگل بدکاره و ضد ايرانی که جدای از نکبت جمهوری اسلامی، اصولآ بزرگترين مانع ما در راه دستيابی به تجدد و پيشرفت و نوسازی بوده اند. از گروهی طفيلی که هماره در تاريخ ما خردسوزی و مليّت ستيزی کرده اند، حتی خوب ترين خوب هاشان و غير سياسی ترين های ايشان.


اگر آن سازمان چشم باز کند و بخود آيد و رفاقت ها را کنار نهد، خواهد ديد که در آن رسانه ی محترم ملاستايی کاملآ آزاد است اما کوچکترين نقدی از ملا جزو رکيکيات محسوب می شود. مديران محترم آن رسانه خوب است از خود هم که شده بپرسند که اصلآ چه کسی گفته که نقد خردمندانه و بانزاکت از آخونديسمی که ما را نيست و نابود کرده در يک رسانه ی آزاد کاری زشت و خلاف آزادی است؟


در رسانه های آزاد جهان، موسی و عيسی که سهل است، حتی خود خداوند را هم به روشنی به نقد می کشند. ملا در فرهنگ غالب بر آن سازمان محترم از چه جايگاهی آسمانی و پاک برخوردار است که نمی توان حتی نام او را هم بدون القاب حجت الاسلام و آيت الله و ثقة الاسلام برزبان آورد.

اين چه رسانه آزادی است که بيان آزاد مشکلات در آن ممنوع است، آنهم با هويّت و چهره ای حقيقی و با مسئوليّت خود. هدف اصلی VOA در اساسنامه ی آن کمک به پيشبرد دموکراسی در جهان است، اما من که هنوز عقلم قد
نداده تا درک کنم که اين چگونه سياست ترويج دموکراسی است که در آن نمی توان از بزرگترين مانع دموکراسی، يعنی آخونديسم در ايران سخن گفت!


اينها را می نويسم که کسانی تصور نکنند من شيفته ی VOA هستم. من حتی می دانم که عده ای نخاله هم در آن تشکيلات وجود دارند که دل با مردم اسير و دربند ايران ندارند. اما مگر کدام تشکيلات ايرانی يا به دست ايرانی مديريّت شونده ی حتی خيلی کوچکتر از آن سازمان کاملآ پاک و بی هيچ لک و پيس است که ما از آن سازمان عريض و طويل انتظار داريم که سرای فرشتگان و يا پاک ترين زاهدان و عابدان عالم باشد.

ما اگر نقدی بر عملکرد آن سازمان داريم، اين بديهی ترين حق ما است که آنرا بنويسيم و بگوييم. ابتدا هم به مديران آن. ما حتی اين حق را هم داريم که اگر مدرکی دال بر سوء استفاده داريم، آنرا افشا کنيم. ليکن يگر اين حق را هم نداريم که بر پايه سخنان پوچ و بی مدرک کسانی مغرض يا حسود، آنهمه انسان را ترور شخصيّت کنيم.


حتی اينکه زن و شوهری در آن سازمان کار می کنند هم هيچ خلاف و جرمی نيست. تا آنجا که من آگاهی دارم، خانم
حميده آرميده و آقای سيامک دهقان پور زن و شوهر هستند، اين هردو هم آن اندازه در کار خود چيرگی دارند که من هم اگر مدير آن سازمان بودم گامهای آن دو را بر سر چشم می نهادم.



اصولآ اينکه سازمان يا فردی کاملآ در خط فکری ما است يا نه، يا به ما مهر و گوشه ی چشمی دارد يا خير ابدآ نبايد برای ما مهم باشد. چنانچه ما براستی ميهن و مردم خود را دوست می داريم، چگونه بودن آن فرد يا تشکيلات برای ايران را بايد ملاک داوری خويش قرار دهيم. با اين نگرش است که ما امروز وظيفه داريم که با همه ی توش و توان خود از صدای آمريکا و کارکنان شريف آن حمايّت کنيم.



زيرا آن تشکيلات علی رغم اعمال نفوذ هايی که در آن وجود دارد و اين رفيق بازی لعنتی ايرانی نمی گذارد که آن رسانه صدای همه ی ميهن دوستان راستين را به ايران برساند، ليکن VOA در مجموع، سازمانی است بسيار منسجم با کارکنانی شريف و ايران دوست و در خدمت مردم هستی باخته ی ما.

از اينروی هم از ديد من حال هرگونه همصدايی و همراهی با تروريست های کلامی ضد صدای آمريکا، همراهی با سازمانهای اطلاعات امنيتی رژيم است و ياری رساندن به دشمنان خونين ايران. حال اين خدمت چه آگاهانه باشد و چه از سر حسادت و يا بی خبری...

www.zadgah.com


|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker