آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Saturday, January 26, 2008

 

بد گهری

زاد گـــاه
امير سپهر


زمينه های بد گهری در آدمکشان اسلامی


جـفاپيشه بـدگـوهـر افـراسياب ---------- ز کينه نه آرام جويد نه خواب

علم امروزين اين امر را ثابت کرده که آن هماغوشی که کودک از آن پديد می آيد، نقشی بسيار بسيار تعيين کننده در کيستی و منش او دارد. يعنی شخصيّت يک کودک ارتباطی بی چون و چرا با کيفيّت بسته شدن نطفه ی او دارد. بدينگونه که در يک هماغوشی منجر به حاملگی، هر اندازه که طرفين مايل به همخوابگی با هم بوده باشند، به همان نسبت هم کودک محصول آن هماغوشی از نظر جسمی و روحی سالم تر و با نشاط تر و هوشمند تر خواهد بود
-------------------------------------------------------------------

سر چشمه ی سخن
ديروز از راه اينترنت به تماشای برنامه ی تلويزيونی دوست فرزانه ام بانو پری صفاری نشسته بودم. وی در ميان برنامه خود فيلم کوتاهی را به نمايش گذارد که مرا آنچنان دگرگون ساخته که هنوز هم هيچ حال خود نمی دانم

من از زمانی که اين فيلم را ديده ام، که با توجه به روحيه ی نرمی که دارم ايکاش اصلآ نمی ديدم، نه تنها ميل به خوردن هيچ چيز ندارم، بلکه با معده ای تهی از غذا هم مرتبآ حالت تهوع دارم

فيلم صحنه ای را در مکانی بيرون از شهر نشان می دهد که عده ای اسير را با دست ها و چشمانی بسته بر روی زانو نشانده اند. آنطور که از يونيفورم نظامی اين اسرا پيداست، اين بخت برگشتگان بايد از افراد پليس کشور عراق باشند. يعنی از مسلمانان سخت باورمند کشور شديدآ اسلام زده که بدست برادرن دينی اما رقيب خود گرفتار آمده اند

در حالی که يکی از اسير کنندگان با صدای بلند قرآن می خواند، هم مرام ديگرش با هفت تيری که در دست دارد از پشت سر با شادمانی و وجد بر مغز اين دست و پا بستگان شليک می کند. آن جانی پست آنگونه با شادمانی و اظهار رضايت اين جنايات و بی شرفی غير قابل تصور را انجام می دهد که پنداری اصلآ نيکو ترين احسان را در مورد همنوعان خويش بعمل می آورد. زمان اين فيلم گر چه شايد به دو دقيقه نيز نمی رسد، ليکن تماشای همين فيلم بدين کوتاهی هم آنچنان جگر آدمی را خراش می دهد که من که از تصوير کردن آن با واژگان جدآ عاجزم

استعداد بدگهری
باری، چنانچه من هم مانند اکثر کسان بخواهم از نرم روزگار پيروی کنم، طبيعی است که بايد اين الله پرستان را مقصر قلمداد کنم و برای دلخنکی هم با چند فحش و ناسزا و نفرين بدانان قضيه را تمام کنم. ليکن با توجه به اينکه نگارنده دستکم از ديد خود، هميشه با علت ها و انگيزه ها برخورد کرده ام، در اين مورد نيز می خواهم بجای ناسزا به اين جانی های پست فطرت، مسئله را در حد حوصله ی يک متن کوتاه، کمی ژرف تر مورد بررسی قرار دهم

ديدن چنين جنايات دلخراشی البته برای هر انسان ديگری هم نفرت برانگيز است. اما جنس اين نفرتی که در من برانگيخته می شود شايد از بسياری جهات با پاره ای تفاوت داشته باشد. چون من بر خلاف بعضی ها بجای اينکه از خود اين جنايتکار ها منزجر تر گردم، آنان را انسانهای تباه شده ای می انگارم که خود نيز بنوعی قربانی هستند. با همين نگرش هم بطور طبيعی نفرت اصلی من متوجه آن زمينه ها و انگيز های اهريمنی می شود که اين اولاد آدم را به اين درجه از پستی و بی شرفی و درنده خويی تنزل می دهند نه خود اين فنا شدگان

از آنهم مهم تر، من با ديدن سرزدن اينچنين جناياتی از اين انسانها، صرفنظر از توجه به پليدی ايدئولژی آنان، به کيفيُت شخصيّت خود اين افراد هم می انديشم. به اينکه اساسآ اينان چرا تا بدين اندازه بی رحم هستند، اصلآ چه عواملی باعث می گردد که اينگونه انديشه ها برای بعضی جاذبه پيدا کند و آن زمينه ها در نهاد خود اين آدمها چيست که باعث می گردد ايشان تا اين اندازه پليد و ويرانگر و درنده خو گردند؟

بنابر اين، نگارنده در اين نوشته در حد توان، در پی نگرشی به علل و عوامل اين چرايی ها خواهم بود. آنهم فقط از يک بعد. چون اين بحث آن اندازه ژرف و گسترده است و ابعاد گوناگون دارد که حتی نگاهی دقيق از يک بعد بدان نيز بی شک در يک نوشته نخواهد گنجيد. به همين علت هم از ابتدا می نويسم که چون قادر نخواهم بود که اين مسئله ی مهم را در يک نوشته ی کوتاه به اتمام رسانم، تمام کردن و نتيجه گيری از آنرا از حال به خود دوستان وا می نهم

باری، شايد کسانی عقبماندگی و جهل را دليل اين وحشيگری ها بياورند. ليکن برای من که هيچ پذيرفتنی نيست که فقط عقبماندگی و جهل بتواند يک انسان را تا بدين اندازه مستعد ويرانگری سازد. از بيش از شش ميليار انسانی که بر روی اين کره خاکی زندگی می کنند، بيگمان دستکم يک چهارم از آنان هم از بی فرهنگی و پسماندگی رنج می برند، ليکن چرا تمامی آن يک و نيم ميليارد هم همگی اينگونه مانند اين سربران خاورميانه ای مسلمان به جانور های خونخوار تبديل نگشته اند؟ از آن مهم تر، چرا اصلآ در خود همين خاورميانه مسلمان هم حتی مردم يک کشور همگی مسلمان هم که تقريبآ شرايط زيستی يکسانی هم داشتند همگی اهرمن نشده اند؟

نگارنده باوجود اينکه نه زيست شناس هستم و نه حتی روانشناس، اما با مطالعات اندکی که در اين دو زمينه دارم، علت اين امر را در استعداد ذاتی اين آدميان برای پذيرش فساد می دانم. يعنی در اين مورد تا اندازه ای با نويسندگان مکتب ناتوراليسم هم عقيده هستم که باور دارند زشت کرداری و پليدی در آدميان يک امر ژنتيک و گوهری است. ضمن اينکه معتقدم اين فساد فطری در منطقه ی ما رابطه ای مستقيم با دين اسلام دارد که بعد بدان خواهم پرداخت

حال برای اينکه اصل موضوع باز تر شود، ابتدا اينرا مياورم که امروزه دانش سکسولژی، زيست شناسی و روانشناسی ثابت کرده که کودکانی که از پدر و مادر هايی به دنيا می آيند که هميگر را خيلی دوست می داشتند، معمولآ کودکانی خيلی باهوش و درس خوانی می شوند. از نظر شخصيّتی هم خيلی آرام و متين. اينگونه کودکان وقتی هم که بزرگ می شوند، معمولآ انسانهايی بسيار با پرنسيپ و موفق و انساندوست از آب در می آيند

به ديگر سخن، يعنی علم امروزين اين امر را ثابت کرده که آن هماغوشی که کودک از آن پديد می آيد، نقشی بسيار بسيار تعيين کننده در کيستی و منش او دارد. به زبانی روشن تر و بی خودسانسوری، يعنی شخصيّت يک کودک ارتباطی بی چون و چرا با کيفيّت بسته شدن نطفه ی او دارد. بدينگونه که در يک هماغوشی منجر به حاملگی، هر اندازه که طرفين مايل به همخوابگی با هم بوده باشند، هر اندازه که در آن زمان هر دو طرف احساس امنيّت کرده باشند و هر اندازه که زن و مرد در آنزمان از هم لذت برده باشند، کودکی که از آن هم آغوشی پديد خواهد آمد، به همان نسبت هم از نظر جسمی و روحی سالم تر و با نشاط تر و هوشمند تر خواهد بود

پس با اين قانونمندی علمی، هر اندازه هم که نطفه ی يک کودک در هنگام عدم رضايت يک طرف (بطور طبيعی عدم رضايت زن در جوامع مسلمان) بسته شده باشد، هر اندازه که کودک در شرايط غير دلخواه و بويژه در حالت انزجار و عدم احساس امنيّت (باز هم بطور طبيعی از طرف زن مسلمان) بوجود آمده باشد، به همان نسبت بی عاطفه تر، ناهشيار تر، کم استعداد تر، ترسو تر، بی رحم تر و در يک کلام پست فطرت تر خواهد بود

حال برای اينکه به نتيجه ای از اين قانونمندی دست پيدا کنيم، نگاهی به چگونگی تشکيل نطفه ی يک کودک در شرق ميانه بيندازيم. بويژه به شرايط حامله شدن يک زن مسلمان در شرق اسلام زده و باز بويژه از پدری شديدآ اسلام زده. که اين خود گويای همه چيز خواهد بود

بدگهران تجاوزهای مذهبی
پرتو نيكان نگيرد هر كه بنيادش بد است ـ سعدی

حدود سی و چند سال پيش از اين که تين ايجری بيش نبودم، کتابی بسيار پر ارزش خواندم از يک زيست شناس و پژوهشگر آمريکايی. اثری که چون خيلی در من تآثير گذارد، مطالب آن هنوز هم بصورت کلی در ذهنم مانده است، همينطور نام نويسنده که هانا استون بود و پاره ای از آمار های شگفت انگيزی که در آن اثر پژوهشی علمی وجود داشت

پرفسور استون که خود زمان زيادی را در آفريقا و شرق ميانه و شبه قاره ی هند بسر برده و تحقيق کرده بود، بدين نتيجه رسيده بود که در آنزمان، دستکم سی درصد از زنان شرق ميانه اصلآ نمی دانند که همخوابگی برای زن نيز می تواند لذتبخش باشد. بيش از اين تعداد هم، يعنی حدود چهل در صد هم اساسآ نمی دانند که زن نيز در هنگام هماغوشی می تواند به نقطه ی ارضاء رسد

نگارنده نيک آگاهم که بسياری از خوانندگانم خود شرايط شرم آور ازدواج در ميان خانواده های شديدآ مذهبی را ديده و يا دستکم شنيده اند. اما از آنجا که اين مسئله به دليل تکرار مداوم در جامعه ما بصورت امری متداول در آمده، شايد اصلآ به اين انديشه نيافتاده باشند که بعضی از اين ازدواج ها نه ازدواج، که زشت ترين و خشن ترين نوع تجاوز به عنف است. آنهم به نام دين و خداپرستی

برداشتن بکارت دختر امری است هم حساس و هم بسيار درد آور. بگونه ای که اگر اين کار در يک فضای آکنده از اعتماد و مهر برای دختر و با ظرافت کامل و عشق صورت نگيرد، اين کار تمام زندگی يک دختر را خراب خواهد کرد. بگونه ای که سايه ی آن شب سياه بر تمام آتيه دختر گسترده خواهد شد. ديگر هم همخوابگی برايش آن شيرين ترين و زيباترين جاذبه را نخواهد داشت که بايد داشته باشد

بگذريم از اينکه اين پرده در بعضی از دختر ها بگونه ای ضخيم است که اصلآ نياز به جراحی همراه با بی حسی موضعی و يا حتی بيهوشی کامل دارد و چند روزی هم پرستاری. حال وقتی حتی در ميهن ما غير مسلمانان مسلمان نما هم، همچنان سرعت برداشتن بکارت عروس خانم برای شاه داماد يک نشان بزرگ شجاعت و شايستگی و مردانگی به حساب آيد، ديگر فرهنگ مردمان مسلمان حقيقی عرب چگونه است

نگارنده حتی در ميهن خودمان هم چند بار شاهد بوده ام که شاه داماد آنچنان بی معرفت و نامرد بوده که عروس خانم را همان شب حجله بيمارستانی کرده و کار او را به بخيه شدن کشيده است. بدين جهالت و بی شرمی و ديوسيرتی خود هم سخت باليده که گويا آن نامرد بی مرام خيلی مرد بوده است

در کنار اين تجاوز ها بگذاريد دختران نابالغی که با نام الله و صيغه و عقد الهی با کتک والدين خود به حجله ی تجاوز مردان ريشوی متجاوز سی ـ چهل سال بزرگتر از خود فرستاده می شوند. همينطور سرنوشت دخترانی که بايد به کسی سکس دهند که از وی نفرت دارند يا زنانی که دلشان در جای ديگری گير است و تنشان در زير تن يک تن لش بوگندو

آيا بايد انتظار داشت که ميوه های اين بيشرمانه ترين و کثيف ترين نوع تجاوز های به عنف، موجوداتی بهتر از سربران عراق و سعودی و سوری و افغانی و فلسطينی و ايرانی ... باشند. آيا از اين نوع تجاوز های سبعانه بتهون ها و شوپن ها و تجويدی ها و ياحقی ها و گوته ها و گاندی ها و فردوسی ها و حافظ ها و رابيندرنات تاگور ها متولد شوند طبيعی خواهد بود يا موجودات پست و بی آزرم و دزد و جنايتکاری چون خمينی ها و خامنه ای ها و جنتی ها و مشکينی ها و رفسنجانی ها و سعيد امامی ها و سعيد مرتضوی ها و پورمحمدی ها و فلاحيان ها ... !؟

حذر کن از آنکس که بدگوهر است ----------- شترکـــره سال دگـــر اشتر است

www.zadgah.com

|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker