آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Wednesday, January 16, 2008

 

چراغداران کور



زاد گـــاه
امير سپهر


چراغداران کور

گـر ندانی ره هر آنچه خـر بخواست .......... عکس آن کن خود بود آن راه راست

از آن سوی بام
سال پنجاه و هفت فقط يکی فکر می کرد و می گفت و می نوشت و چند ميليون چشم بسته عمل می کردند، که آن يکی هم افکاری پليد و پسمانده داشت. امروز چند ميليون فکر می کنند و می گويند و می نويسند، افکارشان هم همه پيشرو و اهورايی است. ليکن حتی يک تن هم نيست که با چشم باز عمل کند

سی سال پيش تقريبآ همه چيزمان پاک بود و زيبا. دنيايمان هم شيرين و بکام. اما همه انقلاب می خواستند. هيچ کس هم نگران نتيجه ی آن انقلاب نبود. امروز تحقيقآ همه چيزمان پلشت و نازيبا است. دنيا هم بکلی بکام همگی تلخ. اما هيچ کس انقلاب نمی خواهد. همه هم از نتيجه ی اين انقلاب می ترسند

يعنی آنزمان که انقلاب لازم نداشتيم انقلاب کرديم، حال که لازم داريم نمی کنيم. يعنی آنزمان که کور بوديم و نمی دانستيم برای چه انقلاب می کنيم، از نتيجه ی آن انقلاب کور نهراسيديم، حال که اما چشم و گوشمان باز شده و می دانيم که چه می خواهيم بايد از نتيجه ی اين انقلاب روشن بترسيم. می بينيد چه مردم عاقلی داريم ما!؟

مردم ما اما اينهمه عقل و درايت را بخودی خود بدست نياورده اند که. ايرانيان اين ضريب هوشی باور نکردنی را مديون ابر روشنفکران خود هستند. آنها بودند که اينهمه خردمندی و موقعيّت شناسی و دور انديشی را به مردم ما آموختند

باری، آنچه به مردم بسيار هوشمند ما مربوط می شود، می توانم همين چند جمله را بنويسم که افراط و تفريط خواهر تنی يکدگرند. همچنانکه عشق و نفرت هر دو از يک پدر و مادر هستند. فقط مبادا از ترس سقوط از بام، آنقدر پسکی برويد که از طرف ديگر بام از پشت سقوط کنيد

مردم را البته نمی توان زياد مقصر دانست. چون اين ملت بدبخت در اصل خانه خراب کسانی هستند که مثلآ بايد از ايشان خرد و آگاهی بياموزند. کسانی که خود را فرهنگوران و روشنفکران ايشان می خوانند، اما خود در عمل ده ها بار هم از اين مردم نابخرد تر و کم آگاه تر هستند. حتی از کم هوش و حواس ترين های اين مردم

همان تاريک انديشان روشنفکر که دهانشان از ديدن سايه يک جمهوری مجهول در پشت نظام شاهنشاهی به آب افتاد. غافل از آنکه پشت آن ديوار فقط سلاطين عمامه داری کمين کرده اند که صدر رحمت به سلطان محمد خربنده و سلطان حسين صفوی. يا در بهترين حالت هم صد رحمت به روسای جمهور مادام العمری چون موگابه و اسد و قذافی و کريم اوف و علی اوف و ديگر سلاطين جمهوری های موروثی

کسانی که پس از سی سال فلاکت و بدبختی هم، ساختار فرهنگی سياسی ما را نشناخته اند. همچنان درک نکرده اند که در ايران، در پشت ديوار شاهنشاهی فقط همين خفاش ها و جک و جانوار ها لانه داردند، نه رئيس جمهور هايی چون آبراهام لينکلن و مارشال دوگل و نيکولاس سرکوزی. پس حق است که به سراغ آن چراغداران کور رفت

من تو خر را آدمی پنداشتم
(مولانا)
سی سال پيش که نظامی سکولار، مدرن و مترفی داشتيم، در جهان از نيکنامی و اعتبار و آبرو برخوردار بوديم، روشنفکرانمان برای تخريب آن نظام چنان موضع صد درصدی داشتند که حتی مخالفان نود و نه درصدی آن نظام را هم مرتجع و ناآگاه می خواندند. امروز که نظامی فقاهتی، بربر و عصر غارنشينی بر کشورمان حاکم است، آبرو و شرفمان در دنيا برباد رفته، مهر تروريست بر پيشانمان خورده، همان روشنفکران برای تخريب اين يکی نظام چنان موضع سستی دارند که حتی مخالفان سی ـ چهل درصدی اين نظام را هم تندرو و مرتجع و ناآگاه می خوانند

سی سال پيش مقامات کشورمان همگی تحصيلکرده، متخصص، با کفايت، محترم و از خانواده های شريف ايرانی بودند. در تمامی مجامع رسمی بين المللی هم سخت مورد احترام. سياست خارجی رهبر کشورمان محمد رضا شاه فقيد، آنچنان درخشان بود که در سايه آن، هر ايرانی در خارج از ميهن خود يک پرنسس يا پرنس بحساب می آمد. خود وی هم که بطور طبيعی يکی از محترم ترين و مورد احترام ترين شخصيّت های جهان محسوب می شد

روشنفکران ما اما آن نظام را طوری خائن می دانستند، از مقامات آن بگونه ای بيزار بودند و از خود رهبر کشورمان که مورد احترام تمام جهانيان بود، آنچنان نفرت عميقی در دل داشتند، که اگر کسی نام وی را با پسوند جلاد يا خائن ( شاه جلاد ـ شاه خائن) بر زبان نمی آورد، او را بی شعور، ناآگاه، مزدور، لمپن و يا ساواکی می خواندند

حال که بيشترين مقامات کشورمان بی سواد، فاقد کفايت، بی شخصيّت، از پست ترين خانواده ها و حتی بعضآ زاده ی شهرنو تهران هستند، در جهان نيز مسخره ترين مقامات بحساب می آيند، هيچ کسی هم کوچکترين احترامی برايشان قائل نيست، رهبر اول کشورمان هم يک روضه خوان بيست و دو قرانی است که در سايه ی حکومت شومش شرف و آبرو برای ايرانی باقی نمانده، مورد احترام که نيست سهل است، که در جهان منفور ترين رهبر بشمار می رود که پدر تمام تروريست ها و آدمکشان است

ليکن امروز اگر کسی نام حتی يکی از اين اوباش بی سر و پا و بی شخصيّت و شرف را هم بدون پيشوند دکتر، آيت الله، مهندس و يا دستکم آقا بر زبان آورد، همان روشنفکران سخت برآشفته شده و آن شخص را غير دموکرات، بی تربيت، ناآگاه، بی سواد، سلطنت طلب، تندرو و يا لمپن می خوانند

از خود آن آخوند بی پدر و مادر هم که حتمآ بايد با يکی از القاب رهبر جمهوری اسلامی، رهبر نظام، آيت الله و يا دستکم آقا نام برد، ورنه اين روشنفکران سی سال پيش که امروز خيلی روشنفکر تر هم شده اند سخت آزرده می گردند و نادانت می خوانند. حال که نوشته را با شعری از مثنوی آغاز کردم، از قول همان عاليجناب مولانا بنويسم حقا که «چاک حمق و جهل نپذیرد رفو!». برای هپی اند نوشته هم، گمان می کنم که متن، نتيجه را هم در درون خود داشت و ديگر نيازی به نتيجه گيری دوباره نيست. ليکن دو باره آوردن آن بيت آغازين مولانا را اتفاقآ خيلی خيلی هم ضروری می دانم که


گـر ندانی ره، هر آنچه خر بخواست .......... عکس آن کن، خود بود آن راه راست

www.zadgah.com

|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker