Treat Others as You Would Like to be Treated
There are No Compromises to Integrity
Follow Up & Follow Through
Honor Your Commitments
When In Doubt, Ask Someone Who Knows!
مقدمه
من همان امام زمان و کاوه هستم
من نه آنم که زبونی کشم از چرخِ فلک
........ چرخ بر هم زنم ار غير مرادم گردد
آنچه در پی خواهد آمد باور های شخصی يک تلاشگر سياسی است که من باشم. اين نوشته ها تا آنجا ادامه خواهد داشت که همه چيز را شامل شود و هيچ چيز ناگفته نماند. سياست، فرهنگ، اقتصاد، اجتماع، آزادی های فردی و اجتماعی، تکليف مذهب و ملا ها ... و خلاصه همه چيز را در اين سلسله نوشته ها بروشنی خواهم آورد
باور ها و ايده های خود را در تمامی زمينه ها روی دايره خواهم ريخت. اما نه فقط به اين قصد که من بنويسم و تو به به گويی و در گذری. خير
! نگارنده پس از سی و اندی سال کار سياسی می خواهم خود و ايده هايم را به تو عرضه کنم. اگر باور هايم را پذيرفتی انتظار دارم که با من همراه شوی. اگر عقايد و راه و روشم را منطقی يافتی منتظر کسی مباش. قدم پيش نه. فعلآ با يک ايميل نا قابل
نترس رفيق
! گمان مبر که کم هستيم. حق و حقيقت گر چه مطلق نيست، اما همان حقانيت نسبی را هميشه در کنار در صد بسيار کوچکی از مردم می توان جست. ميزان شعور گله از نامش پيداست
! کار های درست و بزرگ هميشه از تعدادی انسان خوش فکر و با اراده بر می آيد. در آنسوی احمدی نژاد منتظر امام زمان است و در اين سوی هم عده ای منتطر ظهور کاوه. باور کن کسی در راه نيست. ما خود کاوه و امام زمان هستيم
خوب بخوان
! ببين آيا من يکی همان امام زمان و کاوه نيستم
!؟ اما امام زمانی که قصد ندارد خون کسی را بريزد. امام زمانی که مردم را گريان نمی خواهد. امام زمانی که قصد دارد برای همنوعان خود مسرت و شادمانی و سعادت آورد و از همه مهم تر امام زمانی که نه مرتجع است و نه اهل تعارف و پرده پوشی
گـــاه دريـــا رفــتــن است
برجــــه طـــرب را ســـاز کــُـن
....... عيش و سماع آغـــاز کـُــن
خــوش نيست آن دف سرنگون .
....... نی ، بـی نـــوا آو يـــخـــتــه
در همين سر آغاز مطلبی را بياورم که گرچه بسياری با دروغ عمدی آنرا کتمان می کنند، ليکن حقيقتی است انکار ناکردنی و کتمانش فقط از بی شهامتی است. کسی برايم نوشته بود که آقای سپهر، سکس که مهم نيست. برايش نوشتم دروغ می گويی آقا جان. ريا می کنی آقا جان. نوشتم اصلآ خدا کند که دروغ گفته باشی. چرا که اگر راست گفته باشی سخت ناخوشی و تنت نيازمند به ناز طبيبان. در آخر نوشتمش اگر راست نوشتی لطفآ فورآ به نزد پزشک متخصص ناتوانی های جنسی رو
آن دگری در عمل ديوانه ی هـِره و کـِره با خانمها در تلويزيون است، فيلسوف مأبانه اما می فرمود ای آقا
! مگر مشکل ما فقط دوست دختر و دوست پسر است
!؟ از همين دغل بازی ها است که می شود فهميد ما تا چه اندازه ريا کار و چند چهره هستيم. می شود فهميد که ما در جهان آزاد زندگی می کنيم اما خود آزاد نيستيم. می شود فهميد که ما هنوز هم از افکار ارتجاعی و دروغهای مذهبی در رنج هستيم
و بد تر از همه می شود فهميد که ما هنوز هم زهره نداريم که از بديهی ترين حق بشر در پاسخگويی به طبيعی ترين نياز خود باز و بدون ترس دفاع کنيم. يعنی همچنان از تهمت هنجار شکنی و بی دينی و از اينگونه چيز ها می ترسيم. اصلآ مرده شوی اين هنجار های ما را ببرد که خود بد ترين ناهنجاری ها هستند. اگر کسی بشما گفت که هنجار شکنی کرده ايد، بدانيد که کمی آزاد شديد و بر خود و کرده ی خويش بباليد. نگارنده که از اين سخن مسرور و شادمان خواهم شد. اينکه ما از ابتدايی ترين و بديهی ترين نياز خود سخن گوئيم و دفاع کنيم بی عفتی و بی دينی نيست
بی دينی و بی ناموسی و بی شرافتی و بی غيرتی و بی آبرويی و بی عفتی و بی اخلاقی و بی معرفتی و پستی خلاصه بی همه چيز بودن اين صنعت نوين دختر به دبی و پيشاور و زنگبار صادر کردن است که ملا ها پايه گذار آن در ايران هستند. بی شرافتی و بی غيرتی و صورت مذهبی دادن به حيوانی ترين تجاوز، اين سنت چندش آور دختر به زور به کس دادن است
بی حيثيتی اين سنت تهوع آور چند همسری است و بد ترين نوع بی ناموسی و بی شرافتی و بی عفتی هم صيغه است، اين فحشا و تن فروشی بنام خداوند و رسول و مذهب و دين داری. نه اينکه دختری با پسری و خانمی با آقايی بنا به ميل شخصی خود سکس داشته باشد
اگر کسانی آزادی را فقط در مفاله ی آخوندی نوشتن سيد عبدالکريم سروش ها و حجت الاسلام محسن کديور ها و ابراهيم يزدی ها و جوک ملا حسنی نوشتن سيد ابراهيم می دانند، بنده فاش می نويسم که تمام تلاشم اين است که در درجه اول خانمها از دست اين کفن آزاد شوند. در ميخانه ها دوباره گشوده شود. خانمها با بيکينی در دريا شنا کنند، دختر و پسر بچه ها از همان اوان کودکی با هم به کودکستان و دبستان روند. شب ها تا سپيده دم همه جا بزن و بکوب و رقص باشد. از هم جا صدای موسيقی و قهقه ی مستانه بگوش رسد و دختر ها و پسر های جوان نه تنها دست در دست هم داشته باشند، بلکه همديگر را در کوی و برزن عاشقانه ببوسند
اينها نه زياده خواهی که پيش پا افتاده ترين حقوق شهروندان ما است. جامعه ی ما که چون کويت و سعودی و عراق و يمن ... نبوده. ما هر آنچه را که آوردم تا پيش از اين بلوای شوم داشته ايم. پس اگر من قدرت گيرم، اولين دستور کارم باز گرداندن زندگی و نشاط و زيبايی به جامعه خواهد بود. در ارتباط با ساير مسائل هم همينطور بی تعارف و پرده پوشی خواهم نوشت
اين نوشته دنباله دارد