آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Tuesday, September 18, 2007

 

ژاندارک



زاد گـــاه
امير سپهر

ژاندارک؛ قديس يا تروريست


(Saint Joan)
اجرای جديدی از نمايشنامه (سنت جوان) ژان مقدس، نوشته جرج برنارد شاو در لندن به کارگردانی ماريان اليوت، بحث‌ ها و پرسش‌های تازه ‌ای را در باره ژاندارک و حقانيت عمل اين شهيد انقلابی قرون وسطی در ميان منتقدان و اهل نظر برانگيخت

آن ‌ماری‌ داف، بازیگر نقش ژاندارک در تئاتر ژان مقدس

دوشيزه مقدس
دوشيزه اورلئان فکر می ‌کرد با خداوند گفت ‌و گو می ‌کند و صداهايی از ماوراء به او می ‌گويند که بايد عليه تجاوز سربازان بيگانه انگليسی که خاک فرانسه را اشغال کرده ‌اند، بپاخيزد و فرانسه را از دست آنها نجات دهد. او کسی است که با دستگاه کليسا درآويخت و پس از محاکمه‌ ای طولانی در ماه مه ۱۴۳۱ در سن نوزده سالگی به جرم ارتداد با آتش سوزانده شد اما کليسای کاتوليک رم پس از ۵۰۰ سال در ۱۹۲۰ او را قديس ناميد

بی شک برنارد شاو نويسنده ايرلندی تنها نويسنده‌ ای نبود که تحت تاثير اين شخصيت تاريخی قرار گرفت و نمايشنامه ژان مقدس را در ۱۹۲۳ بر اساس زندگی، محاکمه و اعدام او نوشت بلکه سرنوشت تراژيک اين دختر مبارز فرانسوی الهام بخش نويسندگان و فيلمسازان بسياری چون برتولد برشت، کارل دراير، روبر برسون، اتوپر مينجر، گراهام گرين و لوک بسون شد. «مصائب ژاندارک» ساخته کارل دراير بر اساس فيلمنامه جوزف دلتيل که صرفا بر دادگاه و محاکمه ژاندارک متمرکز شده و جز چند صحنه، تمام فيلم در کلوزآپ فيلمبرداری شده، يکی از شاهکارهای مسلم سينماست. فيلمی که آندره بازن منتقد بزرگ فرانسوی آن را با آثار نقاشان بزرگ رنسانس برابر دانست

ژاندارک نه تنها دوشيزه ‌ای مقدس در ميان کاتوليک‌هاست بلکه در نظر فرانسوی‌ ها يک چهره ملی و يک شهيد راه آزادی و استقلال به حساب می‌آيد. او برای راست ‌گرايان سمبل قدرت نظامی و اتحاد ملی و برای چپ‌ ها نماد اعتراض و مقاومت است. برای برنارد شاو نيز ژاندارک روح پروتستانتيسم و وجدان فردی ‌ای است که عليه دستگاه فئوداليسم و کليسا می‌ ستيزد. برنارد شاو در نمايش خود نشان می ‌دهد که چگونه يک زن حاضر می‌ شود برای اعتقاداتش از جان خود بگذرد و شهيد شود. در نمايشنامه شاو، ژاندارک رهبر قدرتمند و کاريزماتيک است که می ‌تواند با سخنانش مردم را به هيجان آورده و به شورش و مقاومت در برابر اشغال ‌گران برانگيزد

آنارشيسم مذهبی ژاندارک
برای ماريان اليوت کارگردان نمايش ژان مقدس، چنين تصويری از ژاندارک تداعی ‌گر تصوير جهادگران و شهادت طلبانی است که در خاورميانه و عراق امروز، جان خود را برای اعتقاداتشان فدا می ‌کنند. درونمايه‌های سياسی و مذهبی نمايشنامه برنارد شاو بيش از ديالوگ‌های بلند و طولانی آن برای خانم اليوت جذاب بود. آميختگی مذهب با سياست، فساد دستگاه مذهبی مسيحيت، سوء‌استفاده از قدرت، شهادت طلبی و داوطلب شدن برای مرگ به‌ خاطر ايمان مذهبی، مهم‌ ترين درونمايه‌ های نمايش ژان مقدس را تشکيل می‌ دهند و به شدت طنينی امروزی دارند

به اعتقاد نيکلاس ‌دی ‌جونگ، منتقد ايونينگ استاندارد، هيچ نمايشی بهتر از ژان مقدس، بنيادگرايی مذهبی و تهديد آن عليه ايده‌ های ليبرالی و آزادی فردی را نشان نداده‌است. ژاندارک به‌ خاطر فردگرايی مذهبی ‌اش می ‌ميرد و تئاتر اليوت به ما يادآوری می ‌کند که تعصب مذهبی هنوز زنده است و با فرديت انسان می ‌ستيزد

از سوی ديگر ماريان اليوت با اقتباس تازه خود از نمايشنامه شاو، اين را هم يادآور می‌شود که افکار اين شخصيت تا چه حد می ‌تواند خطرناک باشد و فردگرايی و آنارشيسم ژاندارک تا چه اندازه تهديدی برای نظم اجتماعی است. در سخن اسقف بيوويس جمله ‌ای است با اين مفهوم که چه خواهد شد اگر هر دختری فکر کند که يک ژاندارک است؟

البته تصوير برنارد شاو از اين قهرمان، تصويری مثبت است. به اعتقاد شاو، جهان هرگز آماده پذيرش قدیسين نبوده و اگر ژان امروز هم ظهور کند، نابود خواهد شد. برخی از منتقدان مثل اريک بنتلی معتقدند که نمايشنامه شاو اگرچه عليه کليسا و فئوداليسم است اما او منصفانه به هر دو جانب نگاه می‌ کند، خصوصا در صحنه دادگاه زمانی که يکی از روحانيون مسيحی می‌ خواهد روح ژاندارک را نجات دهد

مردان کليسا در اين نمايش مثل فيلم دراير يا برسون آنقدر بد و خبيث نيستند بلکه حتی بخشنده و مهربان ‌اند و می‌ خواهند روح ژاندارک را نجات دهند اگرچه ماموريت آنها نابودی و ريشه کنی کفر و ارتداد است. با اين حال دادگاه ژاندارک در نمايشنامه شاو به نظر عادلانه می ‌رسد. به او فرصت کافی برای توبه و تقاضای بخشش داده می ‌شود اما او راديکال‌تر و شورشی ‌تر از آن است که بپذيرد. او شهادت ‌طلبی است که تصميم خود را گرفته و برای مردن آماده است. مجازات مرگ با آتش قطعا ظالمانه است اما شاو می ‌گويد که بر اساس استانداردهای امروزی اين مجازات ظالمانه به نظر می ‌رسد و آنها در قرون وسطی با استانداردهای ما زندگی نمی ‌کردند. او در مقدمه اين نمايشنامه می ‌گويد اگر کاملا متقاعد نشوی که جهان نسبت به زمان ژاندارک، از نظر اخلاقی و مکانيکی وسيعاً متحول شده، آنگاه هرگز درک نمی ‌کنی که چرا ژاندارک سوزانده شد و تا زمانی که اين را درک نکنی هرگز او را نخواهی شناخت

اقتباسی مدرن برای تماشاگرانی مدرن
ماريان اليوت تئاتر خود را اجرايی مدرن از نمايشنامه برنارد شاو برای تماشاگران مدرن می‌داند. اجرای دو نمايشنامه از برنارد شاو به طور همزمان در لندن (اجرای ديگر مربوط به نمايش پيگماليون به کارگردانی پيتر هال است)، نشانگر توجه دوباره تئاتر انگلستان به اين نمايشنامه ‌نويس بزرگ است. بعد از ۱۳ سال اين نخستين بار است که نمايشنامه ‌ای از برنارد شاو در نشنال تيتر لندن به روی صحنه می‌رود

در حالی که بسياری از کارگردانان تئاتر انگليس، آثار شاو را طولانی، پرحرف، کسالت ‌بار و غير دراماتيک خوانده‌اند (او فقط ۶۰ صفحه مقدمه بر اين نمايش نوشته است)، ماريان اليوت با اجرای خلاقانه اش، ظرفيت‌ های نمايشی وسيع کار برنارد شاو را اثبات می ‌کند. اجرای اليوت نه تنها نمايشنامه شاو را دراماتيک ‌تر کرده بلکه از نظر بصری نيز قابل توجه است

برخی از پژوهشگران تئاتر، ژان مقدس را بهترين کار شاو می ‌دانند. با اين حال با اينکه خانم اليوت، برخی از صحنه‌ ها را حذف کرده و بسياری از ديالوگ‌ ها را کوتاه‌تر کرده است اما نمايش هنوز طولانی و پرحرف به نظر می‌رسد (سه ساعت برای يک نمايش زمان نسبتا طولانی ‌ای است). صحنه تقريبا لخت و بدون دکورهای قرون وسطايی است. صندلی‌های چوبی نه تنها برای صحنه دادگاه چيده شده ‌اند بلکه کارکرد افکتيو دارند و قرار است بازيگران آنها را در صحنه‌های جنگ بر زمين بکوبند

وجود شاخه‌های خشک و تنه‌های بريده درختان در پس زمينه نه تنها هيزم آتش ژاندارک ‌اند بلکه استعاره‌ای از وضعيت درهم شکسته فرانسه جنگ‌ زده است. صحنه سوزاندن ژاندارک نيز تکان ‌دهنده و گيراست. دودی که تمام صحنه را پر می ‌کند همراه با صدای سوختن هيزم‌ ها آن را به شدت باورپذير کرده ‌است

استفاده از لباس‌ ها و وسايل صحنه امروزی و مدرن از يونيفورم سربازان انگليسی در زمان جنگ جهانی دوم گرفته تا فنجان‌های نقره ای قهوه تا وجود ميکروفون در صحنه تفتيش عقايد، شکلی کاملا تجربی به نمايش بخشيده است. همينطور اجرای موسيقی زنده و رقص مدرن بر صحنه نيز تاکيد ديگری است بر امروزی بودن نمايش ژاندارک. در عين حال آوازهايی که به سبک گوتيک از دور به گوش می ‌رسند، فضای قرون وسطايی نمايش را يادآور می شوند

بازی «آن ‌ماری‌ داف» بازيگر ايرلندی در نقش ژاندارک همه آن چيزی است که از يک بازيگر می‌ توان انتظار داشت. داف بازيگری پر انرژی، فعال و جذاب است .او نه تنها چهره ‌ای کاريزماتيک است بلکه معصوميت، آسيب پذيری و زنانگی ژاندارک را همراه با روحيه سلحشوری او خوب منتقل می ‌کند

اجرای مدرن ماريان اليوت از نمايشنامه ژان مقدس نشان می ‌دهد برنارد شاو هنوز برای تئاتر مدرن جذاب است. آنچه که بر سر ژان می‌ آيد می ‌تواند در هر دوره ‌ای اتفاق بيفتد. تاريخ نشان داد که ژان به‌خاطر اعتقاداتش مرتد تشخيص داده شد و به سوختن در آتش محکوم شد اما همان دستگاهی که يک روز او را مرتد اعلام کرد، ۵۰۰ سال بعد او را قديس شناخت

www.zadgah.com

|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker