دو طفلان مسلم رژيم شرف فروشان، سيد ابراهيم و سيد حسين -------------------------------------------------------------------
روشنگری در فرهنگ ديگران و فرهنگ رايج جمهوری اسلامی Enlightenment انگليسی Aufklärung آلمانی Illuminismo فرانسوی Le siecle des lumieres ايتاليايی Khafeh Madar... جمهوری اسلامی
ازين مـــارخــــوار اهــرمن چهرگان ز دانــايـی و شـــــــــرم بــی بـهرگان نه گنج و نه تـــخــت و نه نـام و نژاد هــمی داد خــــواهـند گـيـتـی بـه بــاد شــود خوار هر کس که بود ارجمند فــرو مـــايه را بـــخت گــردد بــلنــد ----------------------------------------------------
امانوئل کانت متفکری که فلسفه را از آسمان به زمين کشيد معتقد بود که انسان فقط با روشنگری است که می تواند خويشتن را از زندان قيم (ولی فقيه) نجات دهد. همان زندانی که انسان در اثر جهل شخصآ خود را در آن محبوس ساخته. او نمود اين رهايی انسان را رشد یافتگی و بلوغ فکری می دانست. اين بلوغ فکری و رهايی هم بوجود نيامد مگر از راه شورش بر علیه همه ی تعصبات مربوط به معرفت شناسی قرون وسطا و مناظره های پرشور انديشمندان قرون هفده و هژده و نوزده بر سر همين مقولات
رهايی عقل از زندان مذهب، اصل احترام به کرامت انسان فقط به اعتبار انسان بودنش بی توجه به نژاد و طبقه و مذهب و سلائق شخصی وی، به رسميت شناختن حق فرد در جامعه، محترم شمردن مالکيت فردی، دموکراسی و آزادی ... همه از محصولات ناب عصر روشنگری است. بشريت از راه همان مناظره ی متفکران بود که به اکتشافات پرشور وعظيم فکری دست يافت. به قابليت هايی که با آنها بتواند از تعاليم کهن کليسايی عبور کرده و سرتوشت خويش را خود رقم زند
کمون های سیاسی فوریه و اون ، مباحث ریشه ای هیوم، مقالات پرشور مونتنی، در گيری دائم دولباک با فلسفه حکمت غالب، نشست های دالامبر و دیدرو ... گر چه همگی از برگهای زرين تاريخ عصر روشنگری بشمار می روند، اما درخشان ترين فصل از آن تاريخ مربوط به دعوا های فکری دو ابر انديشمند ديگر آن دوران است. يعنی مناظره های قلمی روسو و ولتر که بيشترين سهم را همانها در پيش برد امر روشنگری داشتند
و حال ماه هم در ظلمت قرون وسطای خود هستيم و انديشمندان بزرگ ما هم در کار مناظره. البته انديشمندان پرورده ی حوزه ی علميه، يعنی سيد ابراهيم و سيد حسين. کسانی که در اين سياه ترين فصل تاريخ ايران خود را ژان ژاک روسو و ولتر زمان می دانند و در حال روشنگری. دومی به اولی فحش خواهر و مادر می دهد و اولی هم او را بچه پر رو و ... می خواند. دعوای اين دو ابر انديشمند پرورش يافته مکتب ولايت با آنچنان واژگان مستهجنی است که همان به که جمله ای از آن نقل نشود
تضاد فکريشان هم بر سر احمدی نژاد ـ حسين شريعتمداری و خاتمی ـ تاج زاده است. سيد حسين آقای شريعتمداری را بر ترين انديشمند عصر و احمدی نژاد را بزرگترين متفکر سياسی تاريخ می داند و خود را هم مريد و خاک پای آن دو، سيد ابراهيم اما ستايش از شريعتمداری و احمدی نژاد را ناروا دانسته، الی و بلا از سيد حسين می خواهد که چون او جانثار خاتمی و تاج زاده گردد
دمش گرم سيد حسين که حداقل صادق است. او چون ولی فقيه را حتی از جرج واشنگتن و ابراهام لينکلن هم بزرگتر می داند، اصلآ خود را حتی لايق صحبت در باره ی وی هم نمی بيند. به همين خاطر هم اندازه نگه می دارد و خود را فقط جانثار برکشيدگان او می خواند. اين اندازه هم اخلاق و شرف انسانی دارد که مستقيم و بی پرده از رژيم دفاع کند
سيد ابراهيم هفت خط، اين آرت بوخوالد رژيم ملا ها اما دغل می کند. او می خواهد هم مخالف رژيم باشد و هم موافق آن. سيد ابراهيم هم چون سيد حسين ولی فقيه را از فرستادگان عالم قدس می داند و هنوز هم هيچ بی ادبی به ساحت مقدس او نکرده، ليکن برای اينکه خود را مخالف رژيم هم نشان دهد خود را مخالف نورچشمی های آن مقام آسمانی می داند. يعنی اين نالوطی دغلباز خر را رها می سازد و پالان آنرا می چسبد، و يا هم خدا را می خواهد و هم خرما را
اين در حالی است که آن مقام قدسی اين هر دو متفکر کسی نيست الا يک روضه خوان دو تومانی اما شريف در قديم که حال مدتها است به دلالی محبت تغيير شغل داده و در دورانش هواپيما هواپيما از ايران بکارت صادر می شود. جالب است که سيد ابراهيم يک بار در جايی خود را در حد عبيد زاکانی خوانده بود! بيچاره مولانا عبيد که عوامل اين رژيم حتی قرنها پس از مرگش نام او را هم چون هر چيز ديگر در ايران به کثافت آلودند
سيد ابراهيم کمدين اين رژيم نمی داند که حتی در حد کمدين آن رژيم سيد کريم هم نيست. بويژه در زمينه ی اخلاق و صداقت و صميميت، همانطور که اسمال بزاز ها و کريم شيره ای های پاک دل و يتيم خانه دار در تاريخ ايران هزار بار بر مسعود بهنود ها و زيبا کلام ها شرف خواهند داشت که هنوز هم برای بقای رژيم اين تجار نواميس دختران ايرانی تلاش می کنند