زاد گـــاه
امير سپهر
آيت الله خمينی هم تا ابد زنده خواهد ماند
چرا و چگونه آقای خمينی از ما نفرت داشت؟
امروز سالروز مرگ آقای خمينی است. او آمد و رفت، اما ميراث شوم و فتنه ای از خود بجای گذارد که حالا حالا ها از بشريت قربانی خواهد گرفت. او فرستاده ای بود از عصر جهالت و جنايت و وحشيگری به دوران ما که مآموريت داشت بربريت را از نو احياء کند، نيمه ی اهريمنی آدميان پسمانده را تقويت بخشد و دکان انتقام و خون و فريب و دروغ را آب و جارو کشد
صرف نظر از صدماتی که وی با نا امن کردن جهان بعنوان شهروند اين جهان بما زد، آنچه هم بطور مستقيم بما مربوط می شود، امروز سالروز مرگ بد گهر مرد کينه توزی است که بدون اغراق تا کنون هيچ مهاجم بيگانه ای چون او تا اين اندازه با ما ايرانيان دشمن نبوده است. نه اسکندر و سلوکيان، نه تيمور، نه هلاکو، نه ترکان مهاجم، و نه حتی اجداد تازی اش و چنگيز خان مغول. درست است که اجدادش بما حمله کرده و همه چيز ما را نابود کردند و ما تا امروز هم تاوان همان حمله و شکست را می پردازيم، آن بيابان گردان بی فرهنگ عرب اما تمام آن جنايت ها را از سر طمع و برای دستيابی به ايران و غارت آن انجام دادند نه از روی دشمنی
چنگيز هم درست است که با لشگر خود به سرزمين ما تاخت و بفول جوينی در تاريخ جهانگشای «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند.»، اما آنها هم با ما دشمنی خاصی نداشتند. بعکس، اين محمد خوارزمشاه پادشاه بی لياقت ايران بود که افرادش با کشتن فرستادگان آن مغول، آنهم با هدايای چنگيز در خورجين خود برای پادشاه ايران، با وی دشمنی کرده و او را به حمله ی به ايران واداشتند. در نهايت چنگيز نيز بيابانگردی بود طماع که فقط دارايی ايران را می خواست
حمله وی برای دستيابی به مراتع و چرا گاههای سبز، سيلو های گندم و جو و راههای ارتباطی ايران و ثروت شخصی محمد خوارزمشاه مال اندوز بود نه از روی کينه. او اگر مرتکب آن جنايات هولناک هم شد، بدين علت بود که در آن روزگار اين جنايات نشان برتری و پيروزی کامل محسوب می شد. چنگيز خان در روزگاری به ايران تاخت و مرتکب آن جنايات شد که اساسآ عصر آن نرمهای سبعانه و لشگر کشی ها و جهانگشايی ها بود
کما اينکه پنج قرن بعد از وی نادر پادشاه ايران نيز در لشگر کشی به هندوستان تقريبآ مرتکب همان بی رحمی ها و شقاوت ها شد و امروز بسياری از ايرانيان به نادرشاه افشار افتخار می کنند. حتی نيم قرن پس از نادر، آغا محمد خان ايرانی در داخل ايران هم همين معامله را با هم ميهنان کرمانی خود کرد و عده ای هم از او بنام احياء کننده دوباره ی ايران بزرگ ياد می کنند و وی را می ستايند
آقای خمينی اما در عصری آن بربريت ها را کرده و ايران و جهان را مشوش و خونين ساخت که دوران پسا مدرن بود. يعنی پس از نزديک به چهاردهه که از عصر هيتلر هم گذشته بود، اعلاميه ی جهانی حقوق بشر سی ساله شده بود، مجازات اعدام در شصت ـ هفتاد کشور دنيا ديگر بکلی از ميان رفته بود و اصلآ جهان می رفت که ديگر عصر تعصبات کهنه ی ارتجاعی و جنگ و خونريزی را برای هميشه پشت سر نهد
آقای خمينی اما هر چه کرد آگاهانه و از روی دشمنی بود. چه که وی دشمن ما بود، آنهم بزرگترين دشمن سراسر تاريخ بلند ما. او از ايرانيان به شدت نفرت داشت. نفرتی همراه با کينه ای از کور ترين و ضد انسانی ترين نوع کين ها. وی بی رحم ترين دشمن شخصيت و غرور ما بود. دشمن تاريخمان بود. دشمن اعتبار و دشمن مليت و شرافت ملی ما بود. خمينی دشمن افتخارات ملی ما بود. دشمن هنر، دشمن صنعت و او حتی دشمن زبان و عادات مآنوس ما هم بود. از اين جهت هم با ما اين معامله را کرد. وی از ما نفرت داشت چون همه ی ما و حتی اجدادمان را هم خائن به اسلام و خود می دانست. از اين روی بود که می خواست ما را بشکند و خرد کند. او اصلآ آمده بود که از ايرانی ها انتقام بگيرد
نگارنده خود از زبان دامادش آقای اشراقی در سال پنجاه و هشت در تلويزيون شنيدم که می گفت (آقا مردم ايران را بخشيده اند!) اين حرف را ساده نيانگاريد! دنيايی معنا در اين گفته ی داماد آقای خمينی وجود داشت. تصور آيت الل خمينی اين بود که پدران و مادران ما با انقلاب مشروطه به اسلام خيانت کرده اند. همه ی مشروطه خواهان محارب با خدا بودند که شيخ فضل الله نوری را اعدام کرده اند. خودمان هم در خرداد چهل و دو به او و اسلام خيانت کرده ايم. پس او آمد بود که انتقام خيانت های ما را بگيرد
او ملت ايران را همان افراد بی سواد و بدبخت و گريانی می دانست که دستش را می بوسيدند و در برابرش سجده می کردند. نام آن فلکزده ها را هم گذارده بود مستضعفين. بقيه ی ايرانی ها را نه مسلمان می دانست، نه قابل اعتنا و نه حتی انسان. نفرت او بويژه از فرهيختگان و افراد چيز فهم بود. همينطور از افراد با شخصيت. آقای خمينی منظور خاصی داشت که می گفت (ملی گرايی برخلاف اسلام است). وی با اين جمله، اينرا می گفت هر که به چيزی جز اسلام و قوانين آن پايبند باشد دشمن الله است. و چون خود را نماينده ی خدا و اسلام و قران می دانست، منظورش اين بود هر کسی به من اقتدا نکند و غلام حلقه بگوش من نباشد پس کافر است و خونش حلال
به هر روی آقای خمينی جسمانی هژده سال پيش مرد و رفت. برای ما اما او هميشه زنده خواهد ماند. درست همانطور که مريدان و ماترک داران بی سر و پايش می گويند. تا ايران ايران است آيت الله خمينی در جنايات سبعانه و چندش آورش برای ما زنده خواهد بود. تا تاريخ تاريخ است نسل بعد از نسل او را نفرين خواهند کرد. اين فقط خوبان و نيک انديشان نيستند که می مانند و جاودانه می شوند، جانيان و ديوانگانن نيز هرگز نمی ميرند
خوبان و نيک انديشان بزرگ و والا جاودانه می مانند، و بدان و زشت کرداران و بد سگالان نيز هم چنين. خوبان می مانند برای اينکه تا ابد از ايشان به نيکی و مهر ياد گردد و عشق به پای خاطره آنها ريخته شود، جنايتکاران و پست فطرتانی چون نرون و فرعون و آيت الله خمينی و خامنه ای و آدولف هيتلر و چنگيز و جوزف استالين و مائو تستونگ ... هم می مانند که تا دنيا دنيا است نفرين و لعنت نثارشان گردد
اصلآ حکمت آن گفته معروف که (در جهان فقط خوبی و بدی می ماند) در همين است. معنای بهشت و دوزخ هم در متون قديم آيين مهر (ميترائيسم) و حتی تا حدودی در بوديسم و هندوئيسم هم همين است