آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Saturday, April 28, 2007

 

ننگ آن خداوندی که ملا آنرا تبليغ می کند

حزب ميهن
امير سپهر

ننگ آن خداوندی که ملا آنرا تبليغ می کند

در فرهنگ نوشتاری و گفتاری ما بسياری از واژگان معنای مجازی دارند. يکی از اين واژه ها، واژه روحانيت است. روحانی و روحانيت در تمامی فرهنگها و در نزد همه ی ملتها به افراد و قشری معنويت گرا گفته می شود که از تعلقات اين جهانی بريده، به دور از دنيای مادی و جلوه های آن، در گوشه ای اعتکاف گزيده و به عبادت پروردگار خويش مشغولند. يا کسانی که برای کسب رضايت خداوندی، تمامی جوانی و عمر خود را صرف خدمت و يا تلطيف روح بندگان او می کنند. از اين رهگذر هم، مالک قلوب مؤمنان گشته، بی تاج و تخت، پادشاه حقيقی مردم باورمند می شوند

روحانی اما در ايران به مشتی بيکاره و انگل گفته می شود که کاری ندارند جز خانه نشينی و تن آسايی. عناصری بيسواد، پسمانده، تنبل و زنباره که در تمامی عمر حتی يک روز هم کار نکرده اند. هيچ نقشی هم در کار و توليد نداشته، در طول تاريخ هم همواره زالو صفت از دسترنج مردمان بدبخت ارتزاق کرده اند. روحانی ايرانی تنها رسالتی که برای خود می شناسند، نه خدمت به بندگان خداوند، بلکه پاسداری از جهل و هر چه نادان نگاه داشتن آنان است. تمام قدرت و استعداد خود را هم صرف همين کار می سازد. يعنی صرف گسترش جهالت و خرافه پرستی. چون فلسفه ی وجودی و تداوم زندگی انگلی اين قشر زائد و بی فايده در گرو اين امر است

فقط در سايه ی همين جهالت است که ملا می تواند بياسايد و همچنان از بی خبران سواری گيرد. اين ويژگی هايی است که روحانی ايرانی دارد. به جز چند استثناء هم، اين ويژگيها که برشمرده شد، در مورد تمام کسانی که در ايران نام روحانی را با خود به يدک می کشند، صدق پيدا می کند. بزرگترين تفاوت روحانی وطنی با روحانی ساير ملل، رسالت اجتماعی است که ملای ايرانی برای خود قائل است و از همه مهمتر اعمال وحشيانه ای است که بنام خدا انجام می دهد. کرداری سبعانه که تشابهی به کردار روحانی هيچ دين و آيين ديگری در جهان ندارد. نه بودايی، نه يهود و نه نصارا و نه حتی اسلام اصلی، يعنی اسلام اهل سنت

از قبيل صدور حکم زندان و بند و شلاق و سنگسار و کور کردن و دست و پا بريدن و اعدام و تجاوز و مصادره ی هستی مردم ... از همه ی اين اعمال هم شرم آور تر حکم تجاوزی است که آنرا بنام خدا صادر می کند. روحانيت ساير ملت ها نقششان در جامعه حال دستکم بصورت ظاهر هم که شده، بالا بردن سطح معنويت مؤمنان است، نه اينکه حکم تجاوز به دختر بچه های معصوم نه ساله صادر کنند. آنهم با جاری ساختن خطبه ی عقدی بنام پروردگاری که مثلآ بايد دوستدار بندگانش باشد. نگارنده اعتقاد دارم که هيچ عمل اين طايفه ی ضد خدا شنيع تر و جنايتکارانه تر از اين بالغ دانستن کودکان نه ساله و حکم تجاوز بدانان صادر کردن نيست

اين عمل ننگين و شرم آور نه دين داری و اعتقاد به خدا، بلکه اصلآ در حکم آب دهان انداختن به صورت انسان و انسانيت و بزرگترين توهين به خداوند است. آخر اين چگونه خداوندی است که تجاوز شنيع و چندش آور يک گردن کلفت بی شعور و معنويت به يک کودک معصوم را روا می دارد. اين کدامين خداوند است که اجازه می دهد بنامش يک انسان نمای پست و بی شعور و جنايتکاری چشم همنوع خود را از حدقه بيرون کشد. اين چگونه خدايی است که با هر چه شادی و نشاط و سرور و زيبايی است سر دشمنی دارد. اين خدا چگونه فرهنگی دارد که در قاموسش هر گونه استعداد بندگانش برای خلق هر اثرهنری گناه و معصيت معنا می دهد. اصلآ اين خدای لعنتی از کدامين سياره ی نفرين شده ای آمده که بندگان خود را هميشه گريان و ماتم زده می خواهد

ننگ بر آن خداوندی باد که ملای ايرانی آنرا تبليغ می کند. خدايی که ملای ايرانی از آن سخن می گويد، خود اهريمن است. کسانی هم که خدای ملا ها را می پرستند نه ديندار و خدا پرست، که اهريمن پرست هستند. حال چه نادانسته و چه از سر منفعت طلبی. اميدی به گروه دوم نيست. اين گروه دانسته نه تنها دين و خدا و وطن و مردم خود، بلکه حتی شرف و حيتيت انسانی خويش را هم به ملا ها فروخته اند. بنابر اين ما را سخنی با آنان نيست. ليکن عده ای از هم ميهنان ساده ی ما هم هستند که فقط از روی کم آگاهی در قفس شيخ و ملا گرفتار آمدند. تا ما نتوانيم سطح شعور اين دسته از هم ميهنان خود را بالا بريم، آنان همچنان اسير خواهند بود. البته عده ای طفيلی بی خانواده و هويت هم هستند که برای ملا ها هميشه نقش تيغ کش و جلاد را ايفا کرده اند. اين دسته ی آخری نور چشمی های ملا ها هستند

زيرا که اساسآ حيات شيخ و ملا به جاهلان و طبقات پست اجتماعی گره خورده. اين قشر خوب می داند که هر چه مردم جاهل تر و عقبمانده تر باشند به همان اندازه مطيع تر خواهند بود.عاقل و فرزانه که به ملا سواری نمی دهد. فقط نادانها و واماندگان هستند که گوش به فرمان و ابزار دست اين قشر می شوند. اگر آنها قادر گشته اند که سده ها همچنان به حيات انگلی خود ادامه دهند، تنها و تنها با تکيه بر همين مردمان جاهل و بی فرهنگ بوده است و بس. اين طفيلی ها تيغه ی تيز دشنه ی ملا ها هستند. هر شاه و وزير و مصلح اجتماعی که در طول تاريخ اراده کرده تا نقش ملا را در ايران و در حيات اجتماعی ايرانيان بی رنگ سازد، خود را با ميليونها تن از اين انسان های جاهل مواجه ديده است. متعصبانی که معمولآ هم از تربيت نايافته ترين طبقات اجتماعی هستند. کسانی با گردنهای متورم از تعصب و با دهانهای کف آلود، که ملا ها آنانرا بسيج و به صحنه کشيده اند

تا با چوب و چماق و دشنه بيايند و از بيضه ی اسلام عزيز دفاع کنند. يعنی؛ در مقابل آن ايرانيان روشن ضمير و ترقی خواهی بياستند، که اتفاقآ خواهان بهبود زندگی خود همين افراد فلکزده و نابخرد هستند. به ديگر سخن، چنانچه ملا جماعت همواره توانسته بر شاه و وزير و روشنفکر و هر مصلح اجتماعی ديگری پيروز گردد، اگر اين طايفه قادر گشته که حتی از قوی ترين پادشاهان ايران نيز باج ستانی کند، تنها و تنها با حمايت همين جاهل ترين مردم ما بوده است. با پيشتيبانی و جانفشانی آن بيچارگان بی فرهنگی که همواره خود هيمه ی اجاق کباب روان و خرد خويش گشته اند

اين مطلب اخير را که آوردم بيشتر به قبل از انقلاب پنجاه و هفت مربوط می شود. انقلاب مچ ملا ها را باز کرده. آن بلوا گر چه در ظاهر برايشان پيروزی به همراه آورد، آن پيروزی اما در واقع پيروزی در ورود به پروسه ی شکست بود، به مثابه آغازی برای فصل پايانی. انقلاب شکوهمند پرده از رخسار زشت و ماهيت مخوف ملا ها بر گرفت. بيست و هشت سال جور و ستم و دزدی و جنايت و چپاول از پی آن کاميابی موقت، حتی به نا آگاه ترين مردمان ديروز هم نشان داد که روحانيت در ايران يعنی چه

حال ديگر آن خوابزدگان و حتی بعضی از آن طفيلی ها هم می دانند که اين انگل ها هيچ چيزشان اندک شباهتی به پرهيزکاران و مردان خدا ندارد. چون در عمل ديدند که اين قوم تا چه اندازه جنايتکار و دغلباز و خطرناک هستند. در اين مدت غافلان ديروزی هم با پوست و گوشت و استخوان خود حس کرده اند که ملا چه عنصر پليدی است. حس کرده اند که از الف تا يای اين کيش که اين قوم ضد ايرانی آنرا تبليغ می کنند، بدعت، دروغ، شرک و خرافه و حتی ضديت با خداوند است. فهميده اند که ارشاد مردم، دفاع از اسلام و خدا پرستی و ادعا هايی از اين دست، دروغهايی جز برای فريب و زراندوزی نيست. 1

اين نيمه بيداری به رايگان به دست نيامده. ملت ما برای برخاستن از اين خواب غفلت و رسيدن به دروازه ی حقايق، يکی از سنگين ترين هزينه های تاريخ خود را پرداخته و همچنان هم می پردازد. با اين بهای کمر شکن، ما حق نداريم که اين فرصت تاريخی را برايگان از دست دهيم

اگر تا سال پنجاه و هفت، حتی کمونيست ايرانی هم نقد از ملا را تاب نمی آورد، با آن بهای سنگين که فقط يک قلم آن جان و سلامت يک ميليون جوان برومند ما بود، اينک جو جامعه از هر نظر برای نقد اين خيل مفتخور و زالو صفت کاملآ آماده شده، حتی برای بی سواد ترين ها. بيسواد سواد ندارد اما کودن و کور که نيست. او خود می بينند که اين ارازل بر خلاف روحانيت ساير اديان و ملتها، چگونه هم شديدآ به دنبال مال اندوزی هستند، هم در پی شهوترانی از راه صيغه کردن زنان متعدد و هم اينکه اساسآ بدنبال قدرت و شهرت دنيوی. تا بدانجا که اصلآ خود را صاحب اصلی حکومت مادی و اين جهانی می داند

مردم خود شاهد هستند که حتی کله گنده ترين اينها هم که قاعدتآ بايد پرهيزکار ترين هاشان باشند، اصلآ بی هيچ شرم و حيايی بيست و هشت سال است بکلی از منبر و وعظ و روضه خوانی بريده و رسمآ به صدارت و وزارت و وکالت روی آورده اند. همه ی دارايی مادی اين جهانی مردم ايران را هم غصب کرده اند. بجای گوشه ی اعتکاف در کاخهای مجلل می زيند. از ماشين هايی استفاده می کند که همه ضد گلوله و از گرانترين های جهان است. عباهاشان هم چون هنرپيشگان هاليودی از ترمه و ابريشم ناب، در تمامی دنيا هم که مال و منال و ملک و قصر و برج و کمپانی دارند

پس، ما در اين فضای مناسب که آنرا با يکی از سنگين ترين هزينه های تاريخمان بدست آورديم، وظيفه ملی و تاريخی داريم تا با روشنگری های باز و بی تعارف، شر اين قشر انگل را از سر مردم ايران کم کنيم. طبيعی است که قادر نخواهيم بود چرک و زنگار صد ها ساله را يکشبه از مغز و روان هم ميهنانمان بزدايم. اين کاری عظيم و طولانی مدت فرهنگی است که عمر نسل ما بدان قد نخواهد داد. اما اهميت کار در اين نيست. مهم اين است که دستکم ما با شروع به ادای اين دين بزرگ ملی، هم راهگشا باشيم و هم اينکه در حد توان و بضاعت خويش، حنای اين خيل حقه باز را در نزد مردم کم رنگتر سازيم. ما اگر شجاعانه اينکار را شروع کرده و تا حدی اين تابو های پوچ و خرافی را بشکنيم، بی شک ديگران اين وظيفه ی فوق العاده مهم و ملی را پی خواهند گرفت ... 1

سه شنبه، چهارمين روز از ماه ارديبهشت هشتاد و شش خورشيدی
برابر با بيست و چهارم ماه آوريل دوهزار و هفت ميلادی

www.hezbemihan.org

|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker