آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Monday, October 23, 2006

 

رژيم ناکسان


حزب ميهن
امير سپهر

رژيم ناکسان

کرباس پليد و ناپاک
آقای دکتر محمدرضا جلیلی، استاد دانشگاه ژنو و نویسنده کتاب ژئو پولتیک ایران، بتازگی مقاله ای را در روزنامه فرانسوی فيگارو بچاپ رسانده که از بسياری جهات حائز اهميت است. اين بزرگوار که تا همين چندی پيش از عاشقان اصلاحات آقای خاتمی بود، حال می نويسد که : محمد خاتمی در سفر دو هفته ایش به آمریکا، ضمن سخنرانی در کانون های مذهبی و دانشگاهی درباره دیالوگ بین تمدن ها، سیمای میانه رویی از ایران به مردم آمریکا نشان داد، به دنبال او محمود احمدی نژاد ضمن سخنرانی در سازمان ملل متحد، در جلسات و کنفرانس هایی درباره مباحث مورد علاقه اش مانند حق اجتناب ناپذیر ایران در برخورداری از تکنولوژی هسته ای و اندیشه ضدصهیونیست و نافی هلوکاست به سخنرانی پرداخت و تلاش کرد با ملایمتی مصلحتی، دوستی خود را به مردم آمریکا و یهود به نمایش گذارد

وی ادامه می دهد : حضور تقریبا همزمان دو رئیس جمهوری پیشین و فعلی اسلامی در خاک آمریکا، یک بار دیگر نشان دهنده تمایلات متفاوتی است که در سیستم سیاسی ایران با هم همزیستی دارند. وی در اين باره می نويسد : معمولآ قدرتی بدين شکل در بهترين حالت به بی ثباتی کشيده می شود و در بد ترين حالت به انفجار. چرا که در چنين سيستمی يک گونه جنگ سرد دايم بين گروههای رقيب جريان دارد که نتيجه اش می تواند محتوم و مهلک باشد. اما با نوعی تقسيم وظايف و عدم ترد دسته های بازنده از قدرت، و با وجود رهبری که قرار است فرای اختلافات باشد، اما در واقع استاد برانگيختن اين دسته ها بر ضد يکديگر است، اين سيستم توانسته است با نوعی توازن تا کنون دوام بياورد

دکتر جليلی با تشبيه جمهوری اسلامی به يک مغازه ی عطاری با اجناس گوناگون ادامه می دهد : در طاقچه دکان جمهوری اسلامی نيز همه چيز پيدا می شود. اگر خواهان يک دولت واقع بين و پراگماتيک هستيد، آقای رفسنجانی و تيمش حاظرند. آيا يک دولت ميانه رو و اصلاح طلب را ترجيح می دهيد؟ آقای خاتمی و دوستانش به شما پيشنهاد می شوند. اگر هم يک دولت پوپوليستی را می خواهيد که بتواند احساسات ناسيوناليستی شما را تهييج کند، می توانيد روی آقای احمدی نژاد و پاسدارانش حساب کنيد. جليلی معتقد است برای مخالفت کردن نيز بهتر است در درون حکومت باشيد تا در برون آن. چون خطرش کمتر است. وی در انتها نتیجه گیری می کند که به استثنای ظواهر، روش و لحن سخنان هیچ تفاوت بنیادی بین مسئولان دولت های مختلف جمهوری اسلامی وجود ندارد. به همين ترتيب بود که برنامه هسته ای جمهوری اسلامی توسط رفسنجانی آغاز شد، خاتمی آنرا دنبال کرد و احمدی نژاد بدان سرعت بخشيد. جليلی مقاله خود را با اين ضزب المثل عاميانه اما ناب ايرانی به پايان می رساند که : مقامات جمهوری اسلامی سر و ته همه يک کرباس هستند

نگارنده وقتی اين نوشته ی آقای جليلی را ديدم بسيار شادمان شدم. خوشحال از اينکه لااقل اين بزرگوار و پاره ای ديگر از مدافعان ديروز اصلاحات قلابی و ناشدنی که بدبختانه از بخش ظاهرآ آگاه ما هم هستند، پس از هشت سال خود و جامعه را فريفتن، بالاخره بدين نتيجه قطعی رسيدند که حق با ما بود. ما که از همان ابتدا، يعنی نه سال قبل نوشتيم و گفتيم که در اين رژيم هيچيک بر ديگری برتری ندارد و همگی نقش بازی می کنند. شخصآ درست هشت سال قبل در مصاحبه با راديو صدای ايران عرض کردم که توقع اصلاحات از خاتمی داشتن جز گول رژيم را خوردن چيزی بيش نيست. او فقط برای فريب افکار جهانيان آمده. خاتمی پسر خوانده آقای خمينی است. رشته تخصصی وی هم تبليغات است. در طول جنگ لعنتی هم مسئول تبليغات جنگ بوده و يکی از نقش های اساسی را در فرستادن کودکان معصوم و نابالغ ما بر روی مين ها را دارد. ای داد! ای بيداد! شما ديگر چرا موجی شديد!؟ آخر ناسلامتی شما که از بخش آگاه اين جامعه هستيد و ... در آنروز های مستی از فريب اصلاحات همه ی اين انديشمندان ما را صد درصدی و تندرو خواندند

به هر روی، گر چه دير است، اما اگر همه بدين نتيجه رسيده باشند باز جای خوشحالی است. ما بايد بدانيم که نه تنها در ميان مقامات رده اول فعلی اين نظام، که حتی در بين مخالفان درونی آنهم که روزی مقام داشتند هيچ انسان با شرف و آزادی خواهی وجود ندارد، حتی يک تن! در اين نظام مقام ديروز و مخالف امروز هم نوعی پست مخفی دارد و در خدمت حفظ اين دکان دغا و جنايت و دزدی است. چنانچه ما حتی به يک تن از اينگونه عناصر هم اعتماد کنيم، باز خود را فريب داده ايم. چنانچه مشاهده و حس کرديد فلان وزير و وکيل ديروزی اين نظام ساز مخالف کوک کرده، بدانيد که وی اتفاقآ از موافق ظاهری آن خطرناک تر است. نه ما، بلکه هيچ آدمی در اين کره ی خاکی اين نظام را نمی شناسد. همه ی انحرافات ما و جهانيان هم در همين نکته است. پديده شوم و خطرناکی بنام جمهوری اسلامی اصلآ به چيزی اين جهانی شباهت ندارد. اين نظام همانطور که مقامات آن می گويند يک نظام امام زمانی و ته چاهی است. در ذهن بيمار آقای خمينی متولد شده و بوسيله شاگردان بيمار روانی و عقده ای وی هم تاکنون اداره گشته. اين رژيم نه از جنس ما است و نه اصلآ ما شناختی از آن داريم. اين طبقه از پست ترين لايه های اجتماعی برخاسته اند. همه چيزشان هم غير طبيعی و کنش و واکنش هايشان هم غير قابل پيش بينی و ناشناخته است. مقامات اين نظام، چه ديروزی وچه امروزی همگی تجسم حقيقی و عينی نا کسان هستند

جهان در اسارت رژيم ناکسان
حدود يکماهی قبل از انقلاب، آنگاه که آقای خمينی هنوز در فرانسه بود، وقتی اريک رولو، سردبير آنزمان لوموند فرانسه از وی سئوال کرد که : حضرت آيت الله، نظام جمهوری اسلامی شما چگونه نظامی خواهد بود؟ درست بخاطر می آورم که آيت الله خمينی جواب داد که: حکومت ما شبيه هيچ حکومتی نخواهد بود، و حکومت اسلامی ما يعنی همان حکومت اسلامی ما! حقا که اگر وی تا پيش از قبضه ی قدرت در ايران فقط و فقط يک جمله ی راست بر زبان آورده باشد همين جمله او است. وی کاملآ درست می گفت. زيرا آن مرد روستايی نظامی را پی ريزی کرد که به جز شخص خودش و نوچه های هفت خط تر از خودش، که در دامانش پرورده، هيچ کس ديگر از آن سر در نمی آورد

مهم تر اينکه اصلآ اسم اعظم و راز بقای رژيم شتر گاو پلنگ ابدايی وی هم در همين است. در اينکه حتی متخصص ترين متخصصان سياسی نيز از آن سر در نمی آورند. رژيم اسلامی اگر رژيمی متعارف و کلاسيک بود، حتی اگر به مراتب از اينهم خونخوار تر و فاشيستی تر هم که می بود، حال مدتها بود که شرش از سر ما و جهان متمدن کنده شده بود. اما اين نظام نه که از خونريزی و دزدی و دروغ و چپاول در تاريخ قديم و جديد جهان بی همتا است، که از نظر شيوه ی کشورداری و تعامل با دنيا نيز به هيچ يک از ديگر نظامهای منسوخ و موجود جهان شباهتی ندارد. رژيم روضه خوان ها را نبايد فقط يک نظام دينی عادی دانست، اين بساط چيزی فرا تر از اين حرفها است

نظام ملا شاهی ابدايی آقای خمينی پديده ای کاملآ غير عادی و بديع است. يک نظام اسلامی است، اما باز هم بدون کوچکترين شباهتی به نظامهای سراسر تاريخ خود اسلام. نظامی که نه اندک شباهتی به حکومت خود پيامبر اسلام دارد، نه شبيه حکومتهای دوران خلفای راشدين است، نه به بساط خلافت امويان و عباسيان می ماند، نه به خليفه گری عثمانی، نه به طالبان ملا عمر و نه حتی به حکومتهای عصر صفويان، که در آن مقام مذهبی و پادشاهی در يک شخص جمع آمده بود. اين از بعد اسلامی. اما اين نظام در بعد صرفآ فلسفی سياسی هم آخر چيزی بی همتا و سابقه در تاريخ است

تئوکراسی و فاشيسمی نو
ممکن است کسانی تصور کنند که چون به هر حال اين حکومت هم يک نظام ايدئولژيک است، پس ساختار و اعمال قدرت در آن هم مانند ديگر نظامهای از اين دست است. ليکن اين درست نيست. چه که اين نظام بلحاظ اعمال حاکميت، چگونگی ساختار دولت، تقسيم وظايف در آن، گردش کار و نوع تصميم گيری و طرح لوايح در پارلمان هم هيچ تشابهی به ساير حکومتهای ايدئولژيک ندارد

ما تا کنون فقط دو نوع نظام ايدئولوژيک و توتاليتر را ديده و شناخته ايم، که در ساختار قدرت آنها يا کل نظام و اعمال حاکميّت تابع نظر يک رهبر اعظم و ايدئولوگ بوده، که وی اين مشروعيّت خود را از رهبری پيروزمندانه يک انقلاب و يا کودتا کسب کرده و يا اينکه نظام های بظاهر اشتراکی. سيستمی هايی تک حزبی، که هماره هم همان يگانه حزب حکومتی يکی از اعضای خود را به رهبری حکومت و دولت نصب می کرد. مانند کشور های کمونيستی سابق در بلوک شرق و خود اتحاد شوروی و يا چين بعد از مائو

در مورد نوع اول هم کشور های زيادی را می توان مثال آورد، که کره شمالی کيم ايل جونگ، آلمان هيتلری، ايتاليای موسولينی، کوبای فيدل کاسترو چند کشور ديگر از جمله آنها هستند. البته در کنار اين دسته بايد به حکومتهای نيم بند ايدئولژيک جهان اسلام هم اشاره نمود، که اتفاقآ بيشرين نوع از اين حکومتها هم در ميان آنها بود و هست. سوريه حافظ اسد، مصر عبد الناصر، ليبی معمر القذافی، عراق صدام حسين، پاکستان ژنرال ضیاء الحق، اوگاندای عيدی امين، سودان جعفر نميری و سپس هم عمر البشير و چند کشور ديگر اسلامی ديگر هم جزو اين دسته بودند و هستند. هستند را از اين نظر آوردم که يا چند تنی از آن ديوانگان هنوز هم زنده هستند و بر ملت اسير خود حکم می رانند، يا فرزندانشان جای پدران فاشيست خود را گرفته اند، و يا چون چين و ويتنام و ليبی که علی رقم رفرم های عميق در زمينه اقتصاد و باز نگری در سياست خارجی خود، در زمينه داخلی هيچ تغييری بوجود نياورده، همچنان با همان شيوه ی ديرين ارتجاعی و در زير چتر همان مشروعيّت نامشروع خود بر ملتهای خود حکومت می کنند

نتيجه نوشته و تطبيق تا اينجا اين است که، رژيم اسلامی ايران چه از نظر دينی، چه بلحاظ ساختار قدرت و چه حتی از نظر فلسفه سياسی پديده ای کاملآ نوظهور است، و هيچ شباهتی هم به نظامهای موجود و متروک فاشيستی دينی و غير دينی در دنيا ندارد. اين نظام حتی شباهتی به لشکر کشی تاتار و مغول هم به ايران ندارد. بنا بر همين خصلت يگانه هم بود که اشاره کردم اسم اعظم و راز بقای رژيم ملا های ايران در همين ناشناخته بودن آن است. در اينکه هيچ اولاد بشری از آن سر در نمی آورد. اساسآ علت همه ی ناکامی های بخش اعظم اپوزيسيون هم در همين نکته است، در همين عدم شاخت. در اينکه از ظن خود يار اين رژيم شده و آنرا مثلآ با نظامهايی کلاسيک چون نازيسم و فاشيسم و فالانژيسم اشتباه می گيرند. در حاليکه که اين بساط چيزی جديد و ناشناخته در کل تاريخ انسانی است

سفيهان عاقل فريب
خوب که در رخت و ريخت و رفتار و کردار پايوران اين رژيم دقيق شويد، مشتی ملای متحجر و بی سواد، عده ای شبه ملای بی سواد تر از خود آنان و دسته ای لات چاقوکش بی هويت را خواهيد ديد که نه تنها هيچ چيزشان شبيه به آدمهای عاقل و فرزانه نيست، که حتی در بيان حرف های يوميه خود هم وا می مانند. نه که نور هيچ معرفتی بر اينها نتابيده و نشانی از کياست و فراست در اين جماعت نيست، که به هر چيزی می مانند جز به رجل سياسی و کشور دار. اين که سهل است، اصلآ با محک عقل و علم، سياسی بودن حتی با صد من سريش هم به اين آدمها نمی چسبد

اما توجه بفرمائيد که همين عناصر بظاهر بی شعور و بی تدبير و غير سياسی، که حرف روزمره خود را نيز بلد نيستند، در اين بيست و هشت ساله آنچنان با حيله و تردستی حکومت خود را حفظ کرده اند که ميليونها تن که خود و ديگران آنان را عاقل و فرزانه می انگارند هم همگی انگشت به دهان مانده اند، و حيران و سرگردان. همين افراد بظاهر دون و مضحک دنيا را سر کار گذارده اند و همه ی جهانيان در برابرشان لنگ انداخته اند. بطوری که هيچ کس نمی داند که با رژيم اينها چه بايد کرد. به همين علت که هيچکس آنرا نمی شناسند. وقتی شما از طبيعت و مکانيزم چيزی سر در نياورديد، طبيعی است که نه توان تغيير بيولژيکی در آنرا داريد، نه قادر به مبارزه با آن هستيد و نه حتی راه کنار آمدن با آنرا خواهيد يافت

هر کسی با گوهر و ساختار جمهوری اسلامی آشنا نباشد (که متاسفانه هيچکس هم نيست)، فقط اگر يک هفته موضع گيری سران آنرا بر سر يک موضوع واحد دنبال کند، بطور قطع و يقين به اين نتيجه خواهد رسيد که در اين نظام هيچ نظم منطقی وجود ندارد. بی هيچ شکی هم عميقآ باورش خواهد شد که نه تنهاهيچ اتفاق و اتحادی ميان پايوران اين رژيم نيست، که تک تک آنان هم به خون هم تشنه هستند. غافل از اينکه هيچ تضاد و تناقضی در ميان سران اين رژيم وجود ندارد. نقصی اگر هست از سوی کسانی است که پندار و کردار سران جمهوری اسلامی را با معيار های متداول در جهان محک می زنند. آنها چون از پيچيدگی نه توی اين نظام سر در نمی آورند، تصور می کنند که مثلآ چون مسئولان درجه اول آن در حوزه ی کلام متناقض سخن می گويند، پس رژيم چند جناحی است، و جناحهای درون آن با هم اختلاف دارند

اين عزيزان خام انديش متوجه نيستند که اتفاقآ هيچ نظامی در جهان مانند جمهوری اسلامی يکدست نيست. اين چند گانه گويی و اختلاف ظاهری که به نظر آنها تضاد سران اين رژيم به نظر می آيد، اصلآ نشان سرزندگی اين سيستم و مشخصه و جوهره اصلی جمهوری اسلامی است. همين نظامی که بنيانگذارش به درستی گفته بود نظامی غير متعارف است و شباهتی به هيچ چيزی جز خود ندارد. غربی بيچاره چگونه گيج نشود وقتی می بيند که فقط در اخبار همين بيست و چهار ساعت اخير هفت تناقض در گفتار سران اين رژيم وجود دارد که هر کدام هم هفتاد و هفت در صد مخالف آن ديگری است. چه که هفت تن از سران رژيم در همين شبانه روز اخير راجع به مشکلات اين رژيم با جهان سخن گفته اند و سخن هيچ کدام هم ظاهرآ شباهتی به آن شش تن ديگر ندارد. هفت شيادی که همگی هم از مقامات مسئول رژيم هستند و نه شخصيّت های بيرون از حاکميّت که بتوان بدان نام اظهار عقيده شخصی داد. هفت نفری که همگی با هم در ارتباط تنگاتنگ بوده و همگی هم از مجريان درجه اول سياست اين رژيم شتر گاو پلنگ هستند

در عرف بين المللی اساسآ وقتی يک مقام مسئول راجع به مسئله ای مربوط به حکومت و دولت متبوع خويش اظهار نظر می کند، ديگر نمی توان بدان نام اظهار نظر شخصی داد. در واقع هيچ کدام از اينان خود هم نگفته اند که اظهاراتشان شخصی بوده. پس، اين در چهار چوب همان قواعد جهانی به معنای هفت اعلام موضع است. به زبان ساده تر يعنی اينکه، رژيم راجع به يک مسئله ی واحد فقط در عرض بيست و چهار ساعت هفت موضع رسمی اعلام کرده. هفت موضعی که در عين اينکه در ظاهر شباهتی بهم ندارند، اما در باطن همگی هماهنگ و کاملآ هم در راستای پيش برد سياست های رژيم است. اين البته فقط يک نمونه است. اين نظام شيطانی در تمامی عمر خود و در مورد تمامی امور همين گونه عمل کرده و می کند

نتيجه اينکه اصلآ نبايد به اختلافات درون اين نظام دل خوش کرد. بيشتر اين اختلافات تصنعی و در راستای حفظ آن است. حتی آن بخش از اختلافات هم که کمی جدی تر است، صرفآ بر سر کسب قدرت در درون همين نظام و باز هم در راستای بهتر حفظ کردن آن است، نه بر سر آزادی و رفاه ملت. حاصل اينکه تنها راه نجات ما و بشريت متمدن از شر اين شياطين مبارزه در جهت سقوط کامل اين نظام و سپس هم محو آثار آن است. بويژه فاز دوم که مهم تر و فاز فرهنگی است، بايسته است بدست و همت کسانی انجام پذيرد که دل و جانشان به حتی يک قطره از آب زهرآگين و مسموم اين نظام هم آلوده نشده باشد ...
1

www.hezbemihan.org

|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker