آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Tuesday, August 15, 2006

 

گنجی، احمدی نژاد نرم افزار

حزب ميهن
امير سپهر


توضيحی بر مظلب مربوط به آقای گنجی
آقای گنجی کارزاری را با نام زندانيان سياسی کشور آغاز کرده بودند. گفته بودم که چون نمی خواهم با آن حرکت مخالفت نشان دهم، فعلآ چيزی نمی نويسم. وعده کرده بودم اما بعدآ مطلب مفصلی راجع به ايشان بنويسم. حال اين مطلب حاظر است. مقاله اما چون خيلی بلند است، آنرا چند قسمت کرده ام که به دنبال هم بر روی سايت خواهم فرستاد. اين نوشته ها گرچه بنام گنجی است، ليکن قصد و مخاطبم فقط شخص ايشان نيست. آنچه نوشته ام تقريبآ شامل تمام مسائل کنونی کشورمان می شود. باری اين بخش مربوط است به آقای گنجی و تور جهانی ايشان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گنجی، احمدی نژاد نرم افزار


نويسنده تقريبآ تمامی مصاحبه ها و سخنرانی های آقای گنجی را با دقت و وسواس فراوان گوش کرده ام. نتيجه ای که تاکنون عايدم شده اين است که ايشان بلحاظ ماهييت فکری در نهايت کپی همين احمدی نژاد خودمان هستند. اگر آقای احمدی نژاد امروزه با مواضع تند و لمپنيسم عريان خود در صدد هوشربايی از مسلمانان بی سواد و معرفی اسلام حوزوی ايران به آن عناصرعقبمانده است، از اين سوی جناب گنجی هم پيام اسلام را با نوعی لمپنيسم مدرن به زيرکی تمام حتی به قصر های هاليودی نيز کشانده. خدمتی عظيم برای حوزه ی علميه قم که حتی سيد محمد خاتمی شخصآ آخوند هم با آن شيادی نتوانست تا اين اندازه در معرفی تشيع موفقييت داشته باشد. احمدی نژاد و گنجی در حوزه ی ايمانی هر دو برادرند. هر دو هم کيش و هم مسلک، هر دو هم خواهان گسترش انديشه شيعی در جهان

تفاوت اين است که احمدی نژاد ها برای پيش برد افکار متحجر خود به کاربرد سخت افزار اعتقاد دارند و گنجی ها و خاتمی ها و سروش ها با مطالعه علوم جديد به مفيد تر بودن فرهنگ و نرم افزار در عرصه تبليغ رسيده اند. جنگ گنجی ها با برادرانشان جنگ ايمانی و چگونه باشی شيعه است. مبانی تفکر اينها بر بنيان آموزه های حوزوی است. بحث و پيکارشان هم اصلآ به سکولاريسم ارتباطی ندارد. غايت مطلوب اينان استفاده از بخشی از مصالح روبنايی دموکراسی در ساختمان حکومت دينی است، تا از اين طريق مدارای تشيع خود را با دموکراسی نشان داده و حقانيت باور پسمانده مذهبی خويش را به اثبات رسانند

همانطور که جلال آل احمد هم هر چه کوشش کرد اما نتوانست، گنجی هم نمی تواند خود را از قفس مذهب بيرون کشد. آل احمد فرزند يک ملا بود (شيخ احمد طالقانی). او چون در فضايی کاملآ مذهبی چشم بر جهان گشوده و الف اول را بصورت مذهبی فرا گرفته بود، هر چه خود را به اين طرف و آنطرف کوبيد، عاقبت نتوانست خود را از زندان مذهب رهايی بخشد. آل احمد گرچه افکاری ارتجاعی داشت، اماهم قلم بسيار توانايی داشت و هم اينکه برخلاف علی شريعتی، انسان بسيار صاف و صادقی بود. گنجی را می توان چيزی بينابين اين دو بحساب آورد. او نيز الف سياست را در مکتب خمينی و فضايی شديدآ مذهب زده آموخته

شباهت بزرگ گنجی به شريعتی اين است که وی نيز هر آنچه از علوم جديد و فلسفه مدرن می آموزد، آن را به دکان مذهب برده، زير ذره بين مذهب قرار داده، با چشمی مذهبی بدان نگريسته و با ابزار مذهب بر روی آن کار می کند. حتی نوع فکر کردن اينگونه افراد راجع به علوم عقلی و برهانی هم بی اينکه خود بدانند قائم به وحی و نقلی است. هر انسانی يک تفکر و فرهنگ غالب دارد که همه چيز را با نرمهای آن سنجيده و به همه چيز نيز از پنجره ی همان انديشه غالب بر انديشه ی خود می نگرد. همانطور که يک ايرانی ناسيوناليست تحت تأثير ارزشهای ملی خود بوده، سود و زيان و زشتی و زيبايی هر چه را با فرهنگ و ارزش های ملی خودی محک زده و در باره ی آنها داوری می کند، مکانيسم فکری يک فرد مذهبی هم در برخورد با پديده ها يک مکانيسم مذهبی است

اجازه دهيد از دل بگويم که نگارنده گر چه برای ايستادگی آقای گنجی بر سر عقايدشان احترام قايلم، زمانی هم که در زندان بودند از ايشان حمايت کردم، اگر دوباره هم محبوس شوند باز هم از آزاديشان حمايت خواهم کرد، چه که معتقدم هرکسی بايد اين حق را داشته باشد که آزادانه عقايدش را معرفی و تبليغ کند، ليکن صادقانه نه ديناری برای آن عقايد آش شل قلمکار ايشان ارزش قايلم که انديشه های جان لاک و وبر را با اقکار شيخ حيدر شمقدری و آخوند يحيی چغندری در هم می آميزد و معجونی نه تازه و نه کهنه می پزد، نه آقای گنجی را اصلآ انسانی تحول يافته و آگاه می دانم و نه اصولآ ايشان را در قد و قواره ای می بينم که وی را روشنفکر بحساب آرم.

اشتباه نشود، بنده هرگز نمی گويم که وی رژيمی است، يا در پی انجام مأموريتی به خارج اعزام شده، چون تهمت بی دليل و مدرک به آدميان را عملی بسيار زشت می دانم و ديگران را به دليل تفاوت عقيده ترور شخصييت کردن را يک جنايت عريان. پس قصد اهانت به ايشان را هم ندارم. فقط می خواهم عقيده و احساس خود را در مورد ايشان بيان کنم. آنهم به قصد گوشزد نکاتی به خود و ای بسا چند تنی ديگر

راستش اين است که بنده هرچه تلاش می کنم از آقای گنجی و افرادی مانند ايشان، مثلآ موسوی خوئينی ها که تا دو سال قبل وکيل شورای نگهبان در مجلس روضه خوان ها بود خوشم بيايد، چه کنم که موفق نمی شوم. در مورد گنجی عزيز انشاء و قيافه و طرز نشست و برخاست و صحبت کردن و آهنگ صدا و نوع لباس و نيمچه ريش جديد ايشان و رفقايشان هيچ برايم خوشايند نيست. آقای گنجی شخصآ حتی از پشت دوربين تلويزيون هم برای من بوی عفن جمهوری اسلامی را می دهند. هرچه هم کوشش می کنم وی را متفاوت ببينم و حس کنم، اما ايشان همچنان مرا بياد احمدی نژاد و خاتمی و حسين شريعتمداری و ولايتی و مخصوصآ محسن رضايی می اندازند. بنده که شخصآ در پی چيز های ديگری هستم. مواضعی کاملآ متفاوت و تازه، آنهم خارج از چهارچوب آخوند بازی و مذهب. چيزی هايی خوشايند، مسرت زا و نشاط انگيز و مدرن، که در آنها کوچکترين نشانی هم از شيخ و ملا، از اين حکومت ماتم و قهر و کهنگی و ادبار نباشد. ريز ترين تشابه به اين رژيم غير ايرانی و متجاوز به دخترکان نوبالغ کشورم هم در من حالت تهوع بوجود می آورد ... 1

www.hezbemihan.org

|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker