آزاد شو


*** اين وبلاگ منعکس کننده مطالب و مقالات حزب ميهن است ***


Monday, May 01, 2006

 

برخورد با ايران

مصاحبه مجله نشنال رويو انلاین با مايکل روبين از مؤسسه امريکن انترپرايز
وينستون

و "ايران جاويد، دوام و بحران" نام کتاب جديد و حاصل کار تحقيقاتي مشترک پاتريک کلاسون و مايکل روبين ميباشد. 1

کاترين جان لوپز: چه چيزی در مورد ايران هميشگی است؟
مايکل روبين: تاريخ ايران به قرنها قبل برميگردد و بسيار مهم است که الگوهای تاريخی را در شکل دادن به جامعه و حکومت ايران در نظر بگيريم. ما ميخواستيم هميشه باور کنيم که جمهوری اسلامی حالت طبيعی ان چيزها ايی ست که بايد اتفاق مييفتاد. کتابهاي بسياری نوشته شد که فرض را بر اين ميگذاشت که حکومت اسلامی نمايانگر اوضاع واقعی و تکامل روند سياسی داخلی ايران است اما اکنون بر همگن روشن شده که انقلاب انحرافی بيش نبوده است (گمراه کننده بود). همين نگاه ميطلبد که سياستهای گذشته مورده سؤال قرار بگيرد: ايا ما بايد کاری بکنيم که عمر رژيم طولانی گردد يا با اکثريت قريب به اتفاق مردم ايران که اميد به تغيير دارند همراه شويم؟ ما در صورتی برنده خواهيم بود که مردم ايران برنده شوند و اين به ان معني است که به هيچ گونه معامله ای که به وضعيت فعلی کمک کند و عمر رژيم مذهبی را افزايش دهد دست نزنيم

لوپز: منظور از "دوام داشتن و همیشگی بودن" در عنوان کتاب چيست؟ منظور از بحران چيست؟ البته ممکن است که بخش بحرانش را هر روز در اخبار ببينيم و بخوانيم اما دوام و پایداری که در عنوان کتاب امده به چه معناست؟
م.ر: {متأسفانه} آنقدر چيز های زيادی هست که بر تاريخ ايران [در بحث های کلی] پيشی ميگيرد. بسياری از مردم امريکا از ايران تصويری به شکل يک کشور به شدت مذهبی و افراطی دارند. البته ايرانيان مذهبی هستند، اما مهمتر از ان فرهنگ ايشان است که به چشم ميايد. ايرانيان هنوز جشنهاي قبل از حمله اسلام را گرامی ميدارند و حماسه ملّی ايشان شاهنامه فردوسی داستان حقيقی ايران قبل از ظهور اسلام را بخوبی بازگو ميکند. جمهوری اسلامی ممکن است که ايران را اول يک کشور شيعی و سپس يک کشور ايرانی در نظر بگيرد اما عموم ايرانيان چنين نظری ندارند. غرور و حس ميهن پرستی دو عامل اصلی هستند که در فرهنگ ايرانی نيز نفوذ دارند در سده های اخير بين دولت مرکزی و حاشيه نشينان داخلی هميشه درگيری وجود داشته به همين جهت شورش های قومی اخير در ايران بسيار جالب به نظر ميرسد. هرگاه دولت مرکزی ضعف نشان داده ، گروههای منطقه ای قويتر نشان داده اند. در عين حال هميشه ترس دخالت بيگانه و يا بيگانه ستيزی نيز وجود داشته و متاسفانه بين مذهبيون نيز هميشه ديدگاه منفی نسبت به يهوديان وجود داشته است. تعداد کمی نيز اگاهند که ستاره زرد رنگ معروف که روی البسه يهوديان زمان المان نازی بوده ريشه ای تاريخی در ايران داشته است البته اين اصلاً بدين معنا نيست که همه ايرانيان تحمل مذهبی کمی داشته اند، خير، بر عکس اين قضيه صحيح است. اما چه در ايين زرتشتی يا در شيعه گري امروز ايران، تحمل مذهبی نفوذی در حلقه های مذهبی نداشته است.1

لوپز: به نظر ميرسد که رییس جمهور ایران خواهان نابودی اسرایيل است، آيا واقعاً او سعی خواهد کرد که از شر اسرایيل خلاص شود؟ آيا او اصلاً ميتواند دست به چنين کاری بزند؟
م.ر: رياست جمهوری در ايران قدرتی ندارد و به عنوان يک سايه عمل ميکند. رهبر عالی مذهبی ايران است که به حساب ميايد. با اين حال ريس جمهور فعلی ميتواند نماينگر مکنونات قلبي رهبر جمهوري اسلامی نيز باشد. اگر چه بسيار خطرناک خواهد بود که فکر کنيم که حکومت ايران به ان چه ميگويد ايمان ندارد. اين نظام بر اساس عقايد مذهبی و ایدولوژیک بنا شده است. ما نبايد معيارهای خود را برابر معيارهای يک حکومت مذهبی قرار بدهيم و سنجش کنيم. براي درک اين حکومت بايد ريشه ها و نحوه رشد اين عقاید را در نظر بگيريم و بفهميم.1
در ثانی همان افرادی که خطر حمله نظامی عراق به کويت را در سال 1991 رد ميکردند امروز نیز همان دلايل را در مورد ايران بکار ميبرند.1
خطای ما در درک اينکه "آنچه بعضی از ديکتاتور ها ميگويند به ان عمل ميکنن" گاهی ما را به سمت گزينه نظامی از نوع عمليات روباه صحرا سوق ميدهد.1

ل: آيا آنها خطری جدی هستند؟
م ر: بله. اين تصور بين سياست مداران و فعالين خبری امريکا وجود دارد که خود امريکا را مورد عتاب قرار ميدهند و ما را مسئول هرگونه اشتباهی در دنيا ميدانند.1
و معتقدند که خود ما دنبال دشمن تراشی هستيم. حالا، خود مردم ايران نيز تئوری و بدگمانی قوی نسبت به انگليس ها دارند. حالا نيز نوبت امريکاست.1
تهديد واقعی اين نيست که فکر کنيم ايران بمب اتمی را ممکن است بر سر ما در واشينگتن بياندازد، نه، بلکه با مسلح شدن به سلاح اتمی دولت ايران آنقدر احساس امنيت خواهد کرد که به شدت از ترّوريزم متعارف استفاده خواهد کرد بدونه آنکه نگران پيامدهای ان باشد.1

ل: شما ايران را خوب ميشناسيد. هر گاه من چيزی در مورد حمايت مردم ايران [ از دخالت نظامی امريکا] بگويم، همه من را دست مياندازند و ميگويند که شوخيم گرفته که فکر ميکنم اگر ما به مردم ايران کمک کنيم آنها نيز از ما استقبال خواهند کرد. اين وسط چه کسی درست ميگويد؟ آيا مردم ايران به راستی به کمک ما نيازمندند؟ و اگر ما به آنها کمک کنيم، آيا آنها به متحدين ایرانی جديد ما تبديل ميشوند؟ چه کنيم اگر اوضاع بدتر از اين شد؟
م.ر: ايرانی ها بسيار وطن پرستند. آنها نميخواهند که ما به ايشان بگوييم چه کنند.1
اما خوب ما هم نبايد خيلی نرمش به خرج بدهيم. خود مردم ايران زنان و مردان بالغ و عاقلی هستند و ميتوانند تصميم بگيرند. که چه چيزی بهترين است.1
ما بايد کمک خود را در اختيارشان بگذاريم و آنها هستند که تصميم ميگيرند آيا به اين کمک نياز دارند يا ندارند و سپس در مورد تأثير گذاريشان قضاوت کنيم ما بايد در کنار ناراضيان ايرانی بمانيم و از آنها حمايت کنيم.1
اين افراد "ناراضی از وضع موجود" خود را در معرض خطر قرار داده اند. [.....] اما اشتباهی که بعضی در اينجا ميکنند اينست که فکر ميکنند درگيری در ايران بين اصلاح طلب ها و تندرو ها ميباشد. آنها ميانه رو يا اصلاح طلب نيستند. اصلاح طلب ها گوشه اي از خود حکومت اسلامی هستند که سخنگوی ان عده دمکراسی خواه واقعی نیز نيستند.1
به عبارت بهتر، آزادی يک نيروی بسيار قدرتمنديست. تنها بد از سقوط ديوار برلين بود که ما درک کرديم چقدر در شناخت ناراضيان شوروی سابق کوتاهی کرده بوديم.1
در مورده جواب سؤالتان که پرسيده بودید آيا آنها متحد ما خواهند بود يا نه، بايد بگويم که ايرانی ها راه خود را خواهند رفت و بايد هم اينطور باشد. همانطوری که فرانسه نيز هست. فرانسه نيز خاری در پهلوی ما است اما چه بهتر که اين خار، خاری ديپلماتيک باشد تا خاری مذهبی مسلح به بمب اتمی.1
من بعيد ميدانم که وضع از اين بدتر شود. مردم ايران بسيار جهانی شده و آشنا به سازو کارهای دنيا هستند و سابقه حکومت بر اساس قنون اساسی امروزی را دارا هستند. هم اکنون صد سال از انقلاب مشروطيت ايران نيز ميگذرد.1

ل: چرا بازی از افراد مثل مايکل لدين و شما چيز هایي را مرتب گزارش ميکنند که اساسآ کس ديگری آنها را نميبيند؟ آيا شما اين داستان ها را سرهم ميکنيد يا اينکه شما هم مثل ایسوون جردن در شبکه سی ان ان عمل ميکنيد؟ يعنی اينکه رسانه های بزرگ حقيقت را نميگويند چون از فاش شدن حقيقت واهمه دارند.1
م.ر: هيچ ضرری ندارد اگر روزنامه های ايرانی را بخوانيد يا فارسی حرف بزنيد من هميشه وقت زيادی را صرف مطالعه نواحی استانی ايران ميکنم. نه فقط تهران.1
من مدت طولانی را در جمهوری اسلامی سپری کرده ام. سال 1378 در جريان کوی دانشگاه تهران آنجا بودم و با بسياری از افراد ديدار داشته ام.1
غير ممکن است که شما بدون حضور در مکان بتوانيد ان را درک کنيد. و در مکان بودن در تحليل وقایع بسيار کمک ميکند.1
يک چيز را بايد اينجا روشن کنم، در امريکن انترپرايز، ما همگی به صورت مستقل کار انجام ميدهيم. من نميدانم مايکل لدين يا راعول گرشت يا هر کس ديگری چه ميکند، ان ها نيز نميدانند من چه ميکنم.1
ما تقريباً مثل يک محيط دانشگاهی عمل ميکنيم. ما بعضی مواقع با هم اتفاق نظر داريم و گاهی اختلاف نظر. اين هم بعضی اوقات به بحث های جالبی ختم ميشود. اما تحليل سياسی تماما در باره تبادل نظر است.1
اما خب انگشتت را روی نکته خوبی گذاشتی. خود سانسوری. اين مشکل مختص به روزنامه نگاران نيست و بعضاً گريبان محيط های اکادميک را نيز ميگيرد.1
بعد از اينکه توماس فريدمن در نقد اوضاع جاری ايران مطالبی در نيو يورک تايمز نوشت، دولت ايران نيز صدور تمامی رواديد ها را برای ان جريده برای 10 ماه لقو کرد.1
حالا نيويورک تایمز نيز حاضر است بر سر اين قضايا کوتاه بيايد که نبايد علل قايده اينطور باشد و انها حتی حاضرند هر آنچه که دولت ايران به عنوان آمار و ارقام در اختيارشان ميگذارد به عنوان اطلاعات صحيح قبول کنند.1
اساتید بخشهای مطالعاتی ايران نيز مجبورند همين آمار و ارقم را بپذيرند و اين به مطالعاتشان صدمه ميزند.1
دولت ايران در رد درخواست ويزا بر اساس ملاحظات سياسی زبانزد خاص و عام است.1
اين سياست آنها من را به ياد بخشهايی از کمدی جری ساينفلد مييندازد که اگر تهران از شما خوشش نيايد، ويزايی هم به شما تعلق نميگيرد.1
اين عامل به همين دليل سبب شده که استادان مطالعات خاور ميانه فکر کنند که
حالا باید براي کشور های مورد بحث خود در اينجا تبليغ کنند تا بتوانند ويزا
بگيرند... در حالی که اينها بايد مطلقاً بی طرف باشند. اين کار بسيار ناپسند و خارج از شوءون اکادميک ميباشد.1
به همين جهت هم هست که بحث علمی مربوط به خاور ميانه اکنون به حوزه های فکری مثل امريکن انترپرايز منتقل شده؛ چرا که ما بر آنيم به آنچه ديگران از ان منع شده اند بپردازيم. ل: آيا قبل از انتخابات نوامبر امسال ما ايران را بمباران خواهيم کرد؟ م.ر: اين چيزی هست که ريس جمهور بوش ميداند. اوست که کاری را انجام ميدهد که ميداند تنها راه ممکنه جهت جلوگيری از دستيابی ايران به سلاح اتمی باشد. بخش ديگر مشکل اينست که ايرانیها اعتماد به نفس بيش از حد پيدا کرده و فکر ميکنند که ما نميتوانيم اقدامی انجام دهيم. بيل کلينتون نيز همين مشکل را در سال 1998 موقع حمله موشکی به عراق داشت. روسای جمهور امريکا در دور دوم حضورشان در کاخ سفيد بر اساس منافع ملی تصميم ميگيرند نه بر اساس محاسبات سياسی.1

ل: اگر ما در ايران درگير شويم، اين به کجا ختم خواهد شد؟ آيا سوريه هدف بعدی ماست؟
شما در امريکن انترپرايز مرکز توطئه صهيونيستی جهان هستيد. خوب شما الان
بايد يک نقشه جنگی ضد ايران داشته باشيد، درسته؟

م.ر: من هيچ نقشه جنگی ندارم. انقدر اين روز ها درگير حاشيه بوده ام که وقت نداشتم.1
ماه گذشته که در ايسلند بودم عده ای ضد جنگ ميخواستند من را به دليل جنايت جنگی بازداشت و متهم کنند. شايد آنها واقعاً فکر کردند من نقشه جنگ دارم. اما من فکر ميکنم عده ای صرفاً ميخواهند بحث و جدل حتی در مورد جنگ را جرمی بزرگ جلوه دهند.1
و فی الواقع من صرفاً در امريکن انترپرايزه نيو کان صهيونيستی و توطئه گر نيستم.1
من 14 سال تمام برای دمکراتها در کنگره امريکا فعاليت کرده ام.1
اما گذشته از شوخی شهر واشنگتون واقعاً جاايست که صرفاً درون نگر است و
اين مايه تأسف است.1
اصلاً چيزی به عنوان طرح يا دسيسه نداريم. ما [در امریکا] به بحرانها در لحظه جواب ميدهيم.1
فی الواقع نقد من بر دولت پرزيدنت بوش نيز همين است که آنها صرفاً جواب گوی بحران ها در لحظه وقوع هستند و برای انها از پيش نقشه ای ندارند.1

ل: شما چه واقع تاريخی ايران را مايل هستيد که همگی در شرايط امروزی در نظر بگيرند؟
م.ر: مردم غالبآ کودتای سال 32 ضد دولت دکتر مصدق را به عنوان لحظه جدايی و دشمنی تلقی ميکنند. در حقيقت درست هم هست، متاسفانه کودتای 32 لحظه پيروزی واقع گرایی محض بود. در حاليکه خود مصدق هم قديس نبود.1
عوام گری خودش و آمادگيش جهت استفاده از خشونت توده وار نيز او را شبيه
ژان برتران اريستييد هاييتی ميکند. ما نيز تقاص شنا کردن در جهت عکس خواسته های جامعه ايران را ميپردازيم. الان هم اشتباه بزرگی خواهد بود اگر از در صلح با رژيم کنونی ايران در بياييم که همانند دولت شاه فقيد ايران در ساله 32 و 57 به شدّت محبوبيت خود را از دست داده است.1

ل: چه چيز خاصی هست که همگی ما بايد راجع به مردم ايران بدانيم؟
م.ر: چيز های ابتدايی مثل اينکه مردم ايران عرب نيستند. زبان عربی زبانی سامی مثل عبری است، فارسی زبانی از گونه هندی-اروپايی ميباشد.1
فارسی و انگليسی لغات مشترک زيادی دارند مثل جنگل، برادر، خواهر، مادر، پدر، شکر، قند، و الخ... و بسيار مهم است که فرهنگ ايران را بشناسيم و درک کنيم.1
شعر ايران بسيار غنی است. و غذای ايرانی بهترين غذای دنياست. اگر چه بايد فرهنگ ايرانی را درک کرد و پاس داشت اما اين دليل بر اين نيست که زاويه ديد به دور دست را هم ناديده بگيريم.1
درست است که بيش از 80 درصد مردم ايران از دولت خود ناراضی هستند و همگی غرب دوست هستند، اما اين هم به همان مقدار مهم است که بدانيم هر چقدر مردم ايران آزاد انديش و دوستانه هستند، ان کسی که دستش بر روی ماشه قرار دارد تصميم گيرنده است و هم اوست که نزديک به ربع قرن ايران را در جامعه جهانی منزوی ساخته است. ل: آيا چيزی هست که آقای احمد ی نژاد بگويد که شما رو شوکه کند؟ م.ر: البته. اينکه او بگويد: ما به خواسته های مردم خود گوش ميدهيم، ما برای کار های خود مسئوليت ميپذيريم و اينکه ما ميخواهيم در محدوده مرز های خود در صلح و صفا بسر ببريم و ما از تروريزم حمايت نخواهيم کرد، چيز هايی شبيه به اين.1
اما متأسفانه در اين مورد من دنبال سورپريز نيستم.1

لينک به اصل مطلب:1
http://www.nationalreview.com/interrogatory/rubin200604250606.asp


منبع خبر : خبرنامه گويا

|


<< Home

Archives

May 2004   June 2004   July 2004   August 2004   September 2004   October 2004   November 2004   December 2004   January 2005   February 2005   March 2005   April 2005   May 2005   June 2005   July 2005   August 2005   September 2005   October 2005   November 2005   December 2005   January 2006   February 2006   March 2006   April 2006   May 2006   June 2006   July 2006   August 2006   September 2006   October 2006   November 2006   December 2006   January 2007   February 2007   March 2007   April 2007   May 2007   June 2007   July 2007   August 2007   September 2007   October 2007   November 2007   December 2007   January 2008   February 2008   March 2008   April 2008   May 2008   June 2008   July 2008   August 2008   September 2008   October 2008   November 2008   December 2008   January 2009   February 2009   March 2009   April 2009   May 2009   June 2009   July 2009   August 2009   September 2009   October 2009   November 2009   January 2010   February 2010   March 2010   April 2010   May 2010   June 2010   July 2010   September 2011   February 2012  


Not be forgotten
! بختيار که نمرده است

بخشی از نوشته های آقای دکتر امير سپهر ( بنيانگذار و دبيرکل حزب ميهن ) :

سخن بی هنر زار و خار است و سست

چرا انقلاب آرام در ايران ناشدنی است؟

! دموکراسی مقام منظم عنتری

نوروز ايرانی در رژيمی ايرانی

بوی خوش خرد گرايی در نوروز

نامه ای به سخنگوی وزارت خارجه

!اصلاح جمهوری اسلامی به سبک آمريکا

!رژيم و دو گزينه، شکست، شکست ننگين

! لاابالی ها شال و کلاه کنيد

اسلام را کشف کنيم نه مسخره

ماندگاری ايران فقط به ناهشياران است !؟

!نه نه، اين تيم، تيم ملی ما نيست

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/پنجمين بخش

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش چهارم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش سوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش دوم

فرهنگ نکبت، فرهنگ عزت/بخش نخست

فرهنگ سازی را بايد از دکتر شريعتی آموخت

دانشمندان اتمی يا الاغهای پاکستانی

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش دوم

راه اصلی ميدان آزادی خيابان شاهرضا است/بخش نخست

مبارزان ديروز، بابا بزرگ های بی عزت امروز

پيش درآمدی بر چيستی فرهنگ

ملتی در ميان چند طايفه رويا پرداز دغلباز

مشکل نه دستار که مسلک دستاربندی است

بی فرهنگی ما، عين فرهنگ ما است

! نابخردی نزد ما ايرانيان است و بس

!خود همی گفتی که خر رفت ای پسر

ولله که کابينه احمدی نژاد حقيقت ما است

است( Oedipuskomplex )رنج ما ازعقده اوديپ

غير قمر هيچ مگو

اين نه گنجی، که عقيده در زندان است

جمهوری خواهی پوششی برای دشمنان ملت

شاه ايران قربانی انتقام اسلامی

کار سترگ گنجی روشنگری است

گنجی اولين مسلمان لائيک

واپسين پرده تراژدی خمينی

انتخابات اخير پروژه حمله به ايران را کليد زد

جنگ آمريکا عليه ايران آغاز شده است

انتصاب احمدی نژاد، کشف حجاب رژيم

حماسه ديگری برای رژيم

برادر احمدی نژاد بهترين گزينه

انقلابی که دزديده شد؟

معين يک ملا است، نه مصدق

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران !/ بخش سوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش دوم

بزنگاه سرنوشت رژيم ايران/ بخش نخست

فولادوند همان جنتی است

اکبر گنجی، ديوانه ای از قفس پريد

دموکراسی محصول انديشه آزاد از مذهب است

تفنگداران آمريکايی پشت مرز هستند

رئيس جمهور اصلی خامنه ای است

!دانشجويان سوخته را دريابيد

دغلبازان ملا مذهبی

!خاتمی خائن نبود، رفسنجانی هم نيست

فندق پوست کنده

خيانتی بنام انقلاب اسلامی

ايران، کارگاه بی کارگر

آزادی کمی همت و هزينه می طلبد

نمايش لوطی عنتری در ملک جم

نخبگان نادانی

بوی باروت آمريکايی و رفسنجانی

آقای خمينی يک پيغمبر بود نه امام

انديشه زوال ناپذير است

اپوزيسيونی ناکارآمد تر از هخا!

زنهار که ايرانی در انتقام کشی خيلی بی رحم است!

سخنی با امضا کنندگان بيانيه تحليلی 565

...بر چنين ملت و گورپدرش

واپسين ماههای رژيم يران

اصول اعتقادی دايناسورها، طنزنوروزی

يادت بخير ميسيو، يادت بخير

امتيازی برای تسخيرايران

اشغال نظامی ايران وسيله ايالات متحده

چهارشنبه سوری، شروع حرکت تاريخی

بد آگاهی و فرهنگ هفت رگه

جرج دابليو بوش، آبراهام لينکلنی ديگر

روحانيّت ضد خدا

استبداد خاندان پهلوی بلای جان ملا ها

آمريکا در خوان هقتم

عقل شرعی و شرع عقلی

واکنش مردم ما به حمله نظامی آمريکا

عشق های آقای نوری زاده

به هيولای اتم نه بگوئيم

موشک ملا حسنی و اتم آخوند نشان بزبان کوچه

رفراندم امير انتظام يا سازگارا، کدام ميتواند مشکوک باشد ؟

آيا مخمل انقلاب به خون آغشته خواهد شد؟

کاندوليزا رايس و بلال حبشی

سکس ضرورتی زيبا است نه يک تابو

نام وطنفروشان را به خاطر بسپاريم

طرح گوسفند سازی ملت ايران

آب از سر چشمه گل آلود است

رژيم ملا ها دقيقآ يک باند مافيا است

نوبت کشف عمامه است

فرهنگی که محشر می آفريند - دی جی مريم

ملا ها عقلمان را نيز دزديده اند

فقدان خرد سياسی را فقدان رهبريّت نناميم

ابطحی و ماری آنتوانت ـ وبلاگ نويسان تواب

نادانی تا به کی !؟

آزادی ايران، نقطه شروع 1

آزادی ايران، نقطه شروع 2

هنر سياست

ايران و ايرانی برای ملا ها غنيمت جنگی هستند

شب تيره، نوشته ای در مورد پناهندگی

انقلاب ايران، آغاز جنگ سوم بود

اين رفراندوم يک فريب است

سپاه پاسداران، شريک يا رقيب آمريکا

خامنه ای پدر خوانده تروريسم

فرهنگ پشت حجاب

کمونيسم همان حزب الله است

داريوش همايون چه ميگويد؟

اينترنت دنيای روانپريشان

خانه تکانی فرهنگی

فردا روشن است

عين الله باقرزاده های سياسی

آن که می خندد هنوز

اپيستمولژی اپوزيسيون

انقلاب سوسول ها

درود بر بسيجی با و جدان

روشنگران خفته ونقش چپ

فتح دروازه های اسلام

حزب توده و نابودی تشيّع

جنگ ديگر ايران و عراق

درد ما از خود ما است

يادی ازاستبداد آريا مهری!؟

ابر قدرت ترور

کدام مشروطه خواهی؟

برای آقای سعيد حجاريان

تراژدی ملا حسنی ها

مارمولک، سری 2

پهلوی پرست ها

هخا و تجمع اطراف دانشگاه

هخا و خاتمی، دو پسر عمو

تريبونال بين المللی

پايان ماه عسل فيضيه و لندن

طرح آزادی ايران 1

اولين و آخرين ميثاق ملی

اطلاعيه جمهوری خواهان

يک قاچاقچی جانشين خاتمی

فهم سر به کون

توطئه مشترک شريعتمداری

انگليس و ملا

نفت، رشوه، جنايت و

عنتر و بوزينه وخط رهبری

اروپايی و ملای هفت خط

ايران حراج است، حراج

درسهايی ازانتخابات آمريکا

عنکبوت و عقرب

بر رژيم اسلامی، نمرده به فتوای من نماز کنيد

پوکر روسی فيضيّه با پنتاگون

به ايران خوش آمديد کاندوليزای عزيز

مسخره بازی اتمی اروپا و ملا ها

انتلکتوليسم يا منگليسم

آبروی روشنقکران مشرق زمين


رسالت من بعد از نوژه

بی تفاوت نباشيم

نگاه خردمندانه به 28 مرداد


سايه سعيدی سيرجانی :

مسئوليت، نوشته ای در ارتباط با رفراندوم

پرسش شيما کلباسی از سايه در ارتباط با طرح رفراندوم

هويت، به همراه يک نوشته از فرزانه استاد جانباخته سعيدی سيرجانی با نام مشتی غلوم لعنتی

بچه های روستای سفيلان

امان از فريب و صد امان از خود فريبی

دريغ از يک "پسته" بودن

رنجنامه کوتاه سايه

بر ما چه ميرود


روشنگری های شهريار شادان از تشکيلات درونمرزی حزب ميهن :

خمينی؛ عارف يا جادوگر ؟

ما جوانان ايران بايد

حکومت خدا (1)

می گوید اعدام کن

راهی نوین برای فردای ایران


رنجنامه معصومه

شير ايران دريغ!


حافظ و اميرمبارزالدين

دلکش و ولی فقيه


کانون وب‌لاگ‌نويسان ايران-پن‌لاگ


کانون وبلاگ نويسان



This page is powered by Blogger. Isn't yours? Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com eXTReMe Tracker